۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

تبریک سال نو میلادی ۲۰۱۱


به یاد تمام جان باختگان راه صلح و آزادی
ساعت ۱۲ امشب ، یک دقیقه سکوت خواهیم کرد

به نام آزادی ، به یاد همه جان باختگان راه آزادی و با آرزوی
آزادی همه عزیزان در بند سال نو را آغاز می کنیم
و دست همه پویندگان راه صلح و آزادی
را می فشاریم .

سال نو مبارک باد
زنده باد صلح و آزادی
مادران صلح دورتموند

۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

حکم اعدام حبيب‌الله لطيفی و ديگر زندانيان سياسی را لغو کنيد!

اعتراض صدها نويسنده، روزنامه‌نگار، هنرمند، استاد دانشگاه و فعال حقوق بشر به حکم اعدام حبيب‌الله لطيفی وديگر زندانيان سياسی محکوم به اعدام

حکم اعدام حبيب‌الله لطيفی و ديگر زندانيان سياسی را لغو کنيد!

حبيب‌الله لطيفی، دانشجوی اسير در زندان سنندج که مدت‌هاست از بيماری‌های گوناگون و ناراحتی قلبی رنج می‌برد، در آستانۀ اعدام است. جمهوری اسلامی با گسترش اعدام‌ها، به ويژه برای ايجاد ترس و وحشت در کردستان و در سراسر ايران، قصد دارد اين دانشجوی کرد را به اتهام واهی «محاربه»، به کام مرگ روانه کند.
حبيب‌الله لطيفی، بنا به گفتۀ وکيل خود صالح نيکبخت، کلیۀ اتهامات وارده را قوياً رد کرده است. با اين حال، قاضی پرونده با استناد به قرآن، کتاب تحريرالوسيلۀ خمينی و قوانين اسلامی، او را به مجازات مرگ محکوم کرده است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com



اجرای حکم اعدام حبيب الله لطيفی که برای روز يکشنبه ۵ ديماه ۱۳۵۹ (۲۶ دسامبر ۲۰۱۰) اعلام شده بود با اعتراض گسترده ايرانيان در داخل و خارج کشور و اعتراض مجامع و نيروهای مترقی بين المللی به تعويق افتاد. اما همچنان داس مرگ سايه شوم خود را بر زندگی او و ده ها زندانی سياسی ديگر که به اعدام محکوم شده اند گسترده و هرلحظه ممکن است، اين‌بار بدون آگاه شدن افکار عمومی، چنگال خود را در جانِ جوان او و ديگر زندانيان سياسی محکوم به اعدام فرو بَرد و وجود عزيز آن‌ها را از مردم ايران بگيرد.
ما با ابراز نگرانی از شمار روزافزون اعدام‌ها در ايران، از دولت‌ها و مجامع بين‌المللی می‌خواهيم که برای لغو حکم اعدام حبيب‌الله لطيفی و ديگر زندانيان سياسی در ايران هرچه سريع‌تر اقدام کنند و از دولت جمهوری اسلامی بخواهند که به بازداشت ها و محاکمات بی رويه فعالان جنبش های مدنی و سياسی پايان دهد.


يرواند آبراهاميان، داود آزادفر، گيل آوايی، رضا آيرملو، دانيل آيوازيان، ويکتوريا آيوازيان، سهيلا ابطحی، آيدا ابروفراخ، سيد قدرت الله اتابک، تورج اتابکی، ميترا احمدی، نوروز احمدی، پريسا احمديان، سارا اسمی زاده، مريم اشرافی، فريد اشکان، ليلا اصلان، ليلا اصلانی، مهدی اصلانی، کوروش اعتمادی، نادر اعتماد، ناصر اعتمادی، جمال اعظمی، محمد اعظمی، رضا اغنمی، حسين افصحی، حسام امام، کورش امجدی، مهران اميراحمدی، عباس اميرانتظام، بهمن امينی، احمد اندرياری، جلال ايجادی، اصغر ايزدی، فاطمه ايزدی، کاظم ايزدی، محمد ايل بيگی، لوئيس باغراميان، حسين باقرزاده، ناهيد باقری، شهلا باورصاد، کمال بايرامزاده، منيره برادران، فريده برازنده، مهرداد بران، رضا براهنی، اصغر برزو، مهرزاد بروجردی، لادن برومند، کامران بزرگ نيا، تيمور بزرگی، علی بنوعزيزی، شهلا بهاردوست، برمک بهداد، سهراب بهداد، پريسا بهراملو، مجيد بهشتی، محمد بهشتی، حسن بهگر، کامران بهنيا، شهناز بيات، محبوبه بيات، بهرام بيگدلی، وداد بيگدلی، روشنک بيگناه، بيت اله بی‌نياز، سپيده پارسی، کوشيار پارسی، داريوش پاشا، ناصر پاکدامن، يوسف پاوه ای، آناهيتا پرتوی، ژينوس پزشکی، هيوا پناهی، سپيده پورآقايی، احمد پورمندی، حسن پويا، فريده پورعبدالله، ناهيد پيلور، سعيد پيوندی، کيان تجربه کار، مهين تجربه کار، منوچهر تقوی بيات، معصومه تقی پور، نيره توحيدی، ناهيد توکلی، هوشنگ توکلی، مژگان ثروتی، احمد ثوابی، علی جاويد، حميدرضا جاويدان، ميهن جزنی، حميد جعفری، نور جعفری، هانا جعفری، محمد جلالی(م.سحر)، پويا جهاندار، گلرخ جهانگيری، اکرم جوادی، جواد جواهری، علی اکبر چنگائی، رضا حبيب زاده، منصوره حبيبی، علی حجت، عبدالله حسن زاده، هوشنگ حسين پور، ناهيد حسينی، بيژن حکمت، ابراهيم حيدری، نسيم خاکسار، عباس خرسندی، مهدی خرمی، فرهاد خسروخاور، منصوره خسروشاهی، اسماعيل خطايی، حمزه خضری، سعيد خليلی، محمود خليلی، محسن خوش بين، جمشيد خون جوش، اسماعيل خويی، سبا خويی، زهره خيام، بابک داد، بهنام دارايی زاده، رضا دانشور، عباس دانشور، پرويز داورپناه، وازريک درساهاکيان، مهرداد درويش پور، محمود دشتی، مصطفی دشتی، احسان دهکردی، حسين دولت آبادی، هوشنگ ديناروندی، حميد ذوالنور، علی راجی، مهشيد راستی، قاضی ربيحاوی، زهره رحمانی، هايده رحمتی، سهيل رسولی، ميديا رشيدزادە، محمود رفيع، مرتضی رفيعی، فرهمند رکنی، روفيا رمضانعلی، ابراهيم رومی، يدالله رويايی، سعيد رهنما، اردشير زارع زاده، فخری زرشکه، فروزنده زمانی بيدختی، حسن زهتاب، لطفعلی زند، نادر ساده، سعيد ساعی، ثريا ساطوری، بابک سالاری، رويا سالم، سهيلا ستاری، علی ستاری، عشرت سراج، اکبر سردوزامی، امير سلجوقی، فلور سلطانی، ممد سلماسلی، عباس سليمی، اصغر سليمی، ماشاله سليمی، مجيد سيادت، صديق سيدالشهدايی، اکبر سيف، آرتور سيمونيان، سيلوا سيمونيان، فرزانه شامخ، نوشين شاهرخی، محسن شايسته، مسعود شب افروز، کامبيز شبانکاره، سعيد شجاعی، گلاله شرفکندی، شعله شريف، شهلا شفيق، قاسم شمسی، هوشنگ شهابی، کاظم شهرياری، بهروز شيدا، آرمان شيرازی، بانو صابری، سيمين صابری، فرد صابری، سوسن صادقی، شهلا صفايی، مسعود صفری، محسن ضيا، حسين ضيائی، مهرداد عارفانی، عباس عاقلی زاده، فروزان عاملی، سياوش عبقری، شهلا عبقری، ستاره عباسی، حرمت عبداللهی، حسن عربزاده حجازی، دارا عزيزی، ماسيس عزيزخانی، پويا عزيزی، ياسر عزيزی، فرزانه عظيمی، رضا علامه زاده، کاظم علمداری، جلال علوی نيا، محسن عمادی، صادق علی اصغری، ابراهيم عليپور، سوران عليپور، فاطمه عليرضايی، محمد عليرضايی، حميد عليمی، ناصر غياثی، منوچهر فاضل، باقر فاطمی، شاهين فاطمی، سمانه فانی، سعيد فتاحی، سوزان فتحی، علی فتحی، مسعود فتحی، بهروز فراهانی، ندا فرخ، سام فروتن، ويدا فرهودی، فهيمه فرسايی، فريبا فرنوش،حميد فروغ، مينو فروغ، آراز فنی، منصور فرجی، شيلا فرهنگ، ثريا فلاح، شُکر فلاح، ماری لاديه-فولادی، شهاب فيضی، کامبيز قائم مقام، وريا قادريان، اختر قاسمی، فرهنگ قاسمی، شهريار قانع، شکوفه قبادی، آيدا قجر، مظفر قطبی، پرويز قليچ خانی، رحيم قله دار، شهرام قنبری، منيره کاظمی، فرشين کاظمی نيا، رضا کاويانی، کاظم کردوانی، نرگس کرمانشاهی، آدريان کريم‌زاده، آلن کريم‌زاده، زهره کريم‌زاده، ساشا کريم‌زاده، ليلا کريم‌زاده، بهزاد کريمی، زهره کريمی، رحيم کريميان، هوشنگ کشاورز صدر، بهزاد کشاورزی، رئوف کعبی، شيما کلباسی، اکرم کوهساری مرند، هرموز کی، آزاده کيان، ساسان کيانی، تهمينه گشتاسبی، خسرو گلستانی، حسين لاجوردی، فاطی لنگرودی، حسن ماسالی، گلی مالک، آرپی ماميان، بهمن مبشری، عبدالمجيد مجيدی، رباب محب، بهنام محرابی، تراب محرابی، عليرضا محسنی، سيما محضری، آذر محلوجيان، منوچهر محمدی، نارين محمدی، بهروز محموديان، علی مختاری، سيروس مددی، آزاد مراديان، رضا مرزبان، سهيلا مسافر، ميلا مسافر، مهرداد مشايخی، هومن مصری، مينو مصلائی زاده، مهدی مظفری، بهروز معظمی، پروانه مقامی، رضوان مقدم، منوچهر مقصودنيا، نواز مصلی نژاد، هايده مغيثی، سيروس ملکوتی، اکرم موسوی، باقر مومنی، کيوان مهجور، آنا مهدی پور، بيژن مهر، بهجت مهرآسا، محمدعلی مهرآسا، آيدا مهرانی، بهناز مهرانی، آرش مهدی زاده، فرخنده مهدی زاده، جمشيد مهر، محمدعلی مهرآسا، انور ميرستاری، شاهرخ ميرشاهی، مهران ميرفخرائی، علی ميرفطروس، عباس ميلانی، سيد ميرميران، حسن نادری، رضا ناصحی، مهدی ناظر، آزاده ناظران، صبری نجفی، شکوه نجم آبادی، علی نديمی، سينا نشائی، حميده نظامی، فرهاد نعمانی، مسعود نقره کار، شهين نوائی، داوود نوائيان، مژده نورزاد، مريم نوری، عليرضا نوری‌زاده، پرتو نوری علا، حميد نوذری، پرويز نويدی، بهمن نيرومند، داوود نيکو، سحر نيکو، صحرا نيکو، مانی نيکو، مزدک نيکو، مرتضی نيکی، امير نيلو، پرويز هراتی نژاد، ناهيد همت بلند، نسرين هوش ور، رضا هيوا، منوچهر يزديان، جعفر يعقوبی، مهدی يوسفی.

John Baker
Egbert Mittelstät (Cologne)
Harry Marshal
Frank Mulligan
Bonita Papastathi (Paris)
Eva Maarika Schmitz (Cologne)
Javier Ruiz
Claudia Ruiz
Monica Ruiz


اين متن برای کميساريای عالی حقوق بشر سازمان ملل، ليگ جهانی حقوق بشر، عفو بين الملل و ديگر سازمان های حقوق بشری فرستاده می شود.
امضاها ادامه دارد. اگر مايليد اين متن را امضا کنيد نام خود را به آدرس زير بفرستيد
iran.iraneazad@gmail.com

مادران عزادار با اسلحه متوقف نمی شوند

مادران عزادار با اسلحه متوقف نمی شوند

با گذشت یک سال و نیم از اعلام موجودیت گروه مادران عزادار که اکنون به مادران پارک لاله تغییر نام داده، فشارها بر این گروه شدت گرفته است.طی هفته گذشته چند تن از اعضا و حامیان مادران عزادار به دفتر پی گیری وزارت اطلاعات احضار و هرچند اکرم زینالی و ژاله مهدوی، اعضای گروه مادران عزادار و مادران سعید زینالی و حسام ترمسی با قرار وثیقه آزاد شده اند، اما اکنون ندا مستقیمی و حکیمه شکری، دو حامی این گروه همچنان در بازداشت به سر می برند.

اما گروه مادران عزادار که به شیوه ای مسالمت آمیز فعالیت میکند، چه خطری برای حکومت دارد؟ چرا برخی از مادران بازداشت شده برای مصاحبه تلویزیونی تحت فشار قرار گرفته اند؟ در همین زمینه با خدیجه مقدم، عضو کمیته مادران صلح و از اعضای فعال مادران عزادار مصاحبه کرده ایم.

مادران عزادار در وب سایت رسمی خود اعلام کرده اند که: "مادران پارك لاله، مادران جانباختگان سي و يك سال گذشته هستند كه هرگز از خون فرزندانشان نخواهند گذشت و خواهان محاكمه آمران و عاملان اعدام هاي فردي و دسته جمعي، كشتارهاي قومي و ديني، زندان، شكنجه، تجاوز، ترور، شبيخون به منازل، به خاك و خون كشيدن خوابگاه ها و... از دهه شصت تا كنون هستند".

این مادران براساس اعلام رسمی شان "خواهان آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی هستند و اعدام را يك قتل سازمان يافته مي دانند و مخالف هرگونه قتلي با هر شكل و هر نامي از جمله سنگسار و قصاص مي باشند و خواهان لغو قانون مجازات اعدام هستند".

مصاحبه "روز" با خدیجه مقدم را در ذیل بخوانید:

خانم مقدم گروه مادران عزادار چگونه تشکیل شد؛ آن هم در بحبوحه اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش 22 خرداد که هر روز شاهد کشتار و بازداشت های گسترده بودیم.

وقتی ما در خیابان ها شاهد کشتن بچه ها بودیم و از طرفی عده زیادی را دستگیر کردند، تعدادی از مادران گفتند باید کاری بکنیم؛ تا اینکه فیلم جان باختن ندا را دیدیم و همه واقعا منقلب شدیم، انگار این اتفاق برای بچه خود ما افتاده بود. از طرفی خبرهایی از شکنجه ها می رسید که به شدت همه ما را نگران کرده بود و در فکر این بودیم که باید کاری بکنیم. نشستیم و صحبت کردیم و گفتیم باید حرکتی مادرانه انجام دهیم؛ حرکتی که اصلا سیاسی نباشد چون هیچ کدام از ما آدم های سیاسی نبودیم.

در اصل جان باختن ندا جرقه این حرکت شده درست می گویم؟ هسته اولیه چگونه شکل گرفت؟

فیلم ندا واقعا همه را منقلب کرد. همان زمان دو نفر از مادرانی که بچه هایشان در زندان بودند آمدند و ما کار را با گروهی اندک شروع کردیم. زمانی که تصویر ندا دنیا را تکان داده بود گفتیم جایی جمع شویم و به یاد ندا بخواهیم که به خشونت ها پایان داده شود و بچه ها را آزاد کنند. فراخوان دادیم برای پارک لاله، نزدیک جایی که ندا کشته شده بود و دقیقا در ساعتی که ندا جان باخت جمع شدیم.

ابتدا خواست شما آزادی بازداشت شدگان و توقف خشونت بود؟ یعنی با این دو خواسته فراخوان دادید؟

آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و بچه هایی که همان روزها بازداشت شده بودندو محاکمه عاملان و آمران کشتارها، خواسته های ما بودند. ما همه در خیابان ها شاهد بودیم که خشونت از طرف مردم نیست؛ از طرف گروههای پلیس و بسیج و لباس شخصی ها بود و بچه ها برای دفاع از خودشان به حرکت هایی دست می زدند. در تمام مدتی که همه در راهپیمایی بودند و می خواستند رایشان را پس بگیرند ما می رفتیم که حایل باشیم بین مردم و نیروهای نظامی. می رفتیم و صحبت میکردیم و می گفتیم که این بچه ها، بچه های شما هستند نزنید، شلیک نکنید. دائما در خیابان ها با نیروهای نظامی در حال صحبت بودیم حتی با لباس شخصی ها هم حرف میزدیم. یادم است به یکی از ماموران نیروی انتظامی که سن بالایی داشت گفتم ببین برادر، دختر و پسرت هم در این جمع هستند چطور دلت می آید بزنی؟ گفت من نمی زنم و... در اصل میخواهم بگویم تشکیل گروه مادران عزادار در ادامه همین تلاش ما برای جلوگیری از خشونت بود؛ خواسته ما در ابتدا آزادی بچه ها و محاکمه آمران و عاملان بود و معتقد بودیم که عاملان براساس دستوری که داده شده اقدام می کنند و تنها محاکمه آنها کمکی نمیکند و باید آمران محاکمه شوند. خود من در همین اعتراضات و درگیری ها، پلیسی را دیدم که داشت گریه می کرد و واقعا اشک می ریخت.

و همان هفته اول که فراخوان داده بودید تعدادی از مادران بازداشت شدند و برخورد با مادران در اصل از همان هفته اول شروع شد؛ درست است؟

بله هفته اول 20 نفر از مادران را گرفتند. همان هفته اول استقبال بسیار زیادی شده بود و با وجود اینکه مادران را بازداشت کردند اما سایر مادران در گوشه و کنار پارک می گفتند باید حرکت را ادامه دهیم. حرکتی که بنیانگذار خاصی نداشت و مادران آمدند پارک و با همفکری همدیگر، کارها را سامان دادند و کارها همین طور ادامه یافت. هفته های دیگر هم با همه فشارها و تهدیدها، مادران می آمدند، دور آب نما راه می رفتند، روی نیمکت ها می نشستند و همین طور تعداد مادران اضافه می شد.

خانم مقدم براساس اعلام خود مادران عزادار، مادران جانباختگان سي و يك سال گذشته هستند یعنی مادران جان باختگان دهه شصت، به نوعی از خاوران و سر قبرهای فرزندانشان به پارک لاله آمدند و در کنار مادران جان باختگان سال گذشته قرار گرفتند. این شاید از بزرگترین دستاوردهای مادران عزادار باشد چگونه این مساله اتفاق افتاد؟ با توجه به اینکه هنوز سخن گفتن از فاجعه دهه شصت در ایران نوعی تابو است و نوعی سکوت در این زمینه در کشور حاکم بود؟

در مورد جانباختگان دهه شصت، سکوت از طرف خانواده ها نبوده. مادران خاوران همیشه در سالگرد فاجعه ملی کشتار دسته جمعی 67 به خاوران می رفتند و مورد تهدید قرار می گرفتند زیر فشار زیادی بودند اما مراسم برگزار می کردند. من واقعا شاهدم در چه شرایطی مراسم ها را برگزار میکردند. در اصل میخواهم بگویم مادران عزادار پیش قراولان این حرکت نیستند. مادران خاوران در ابتدا بودند منتهی در محدوده خاوران بوده حرکت آنها و زنده نگهداشتن نام و یاد بچه هایشان... اما این گونه دادخواهی عمومی بعد از انتخابات سال گذشته و در جریان کشتار بچه ها در خیابان ها و بازداشت های گسترده شکل گرفت. رسانه ها اما باید بگویند که چرا از دهه 60 نمی نویسند. جنبش سبز به حرکت خود ادامه میدهد و خیلی از کسانی که خودشان در حکومت بودند مثل آقای موسوی، درباره دهه ۶۰ صحبت میکنند و این نتیجه تلاش های مادران بوده. این مادران در نشست های مختلف این مساله را باز کردند و در نشست هایی که با شخصیت های جنبش سبز داشتند این پرسش را مطرح می کردند و مدام می پرسیدند که دهه 60 چی؟ ما مادران جانباختگان دهه شصت هم هستیم. در اصل میخواهم بگویم در میان مردم و مادران، فاجعه دهه 60 زنده بود اما فضایی نبود که مطرح شود. مثلا مادر سعید زینالی، 12 سال بود پی گیر سرنوشت و وضعیت بچه اش بود اما فضایی نبود حرفی بزند. مادران این فضا را به وجود آوردند. به مرور تعدادی از مادرانی که 31 سال است بچه هایشان کشته شده اند، خودشان می آمدند و می گفتند ما تا حالا ساکت بودیم بچه های ما را کشتند و کسی حرفی نزد اما دیگر نمی خواهیم سکوت کنیم و نمی گذاریم سال ۶۷ دیگری شکل بگیرد. حتی خیلی از مادرانی که در گذشته اند یا مسن تر شده اند و نمی توانند بیایند، خانواده هایشان می آمدند. من یادم هست مادری آمده بود؛ با چادر بود و کیفش را باز کرد و عکس 5 بچه اش را نشان داد که جان باخته بودند. برای ما و هیچ یک از مادران اصلا مهم نبود که بچه هایی که جان باخته اند وابسته به چه گروهی بودند. مادران خود می شنیدند و می آمدند. این مادر هم برای دادخواهی آمده بود و می گفت من از خون بچه هایم گذشته ام اما آمده ام بگویم دیگر بس است دیگر نکشید و... مادران هم به دیدن مادران جانباختگان دهه شصت می رفتند و حتی به دیدن مادرانی که بچه هایشان را در زمان شاه از دست داده بودند می رفتند و همین طور مادرانی که سال گذشته بچه هایشان را از دست داده اند. هر هفته هم مادران می آمدند و خیلی از مادرانی که در حوادث اخیر بچه هایشان را از دست داده بودند می آمدند. مادرانی که بچه هایشان زندان بودند یا قبلا کشته شده بودند. کم کم به بیش از 300 نفر رسیدیم که مادران در پارک شمع روشن می کردند و در دستشان می گرفتند. فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان و فعالان حقوق بشر هم می آمدند. حرکت هم اینقدر مرتب و منظم بود که پلیس هم همکاری میکرد مثلا قرار بود از ساعت 6 تا 7 باشیم، نزدیک ساعت 7 پلیس می آمد می گفت نزدیک 7 است، بروید. مادران هم همکاری میکردند. حرکت مسالمت آمیز و قشنگی بود.

و بعدها لغو حکم اعدام به عنوان خواسته دیگر مادران اعلام شد. مادرانی که در 31 سال گذشته بچه هایشان کشته شدند چگونه به اینجا رسیدند و چطور این خواسته هم به خواسته های اصلی شان اضافه شد؟

بعد از اعدام ارش رحمانی پور و محمد علی زمانی بود که مادران اعلام کردند حکم کیفری اعدام باید لغو شود و قوانین به روز نیست و باید تغییر کند. در اصل مادران دستاوردهای بسیار زیادی داشتند؛مهم ترین دستاورد همین بود که اشاره کردید. من خودم شاهد بودم در دیدارهایی که مادران عزادار با خانواده ها داشتند مادری بود که می گفت تا قاتل بچه ام تکه تکه نشود آرام نمی شود. مادران با او حرف زدند و گفتند که باید یک جایی جلو این خشونت گرفته شود و این کلمات خشونت آمیز و مرگ و قصاص را بر زبان نیاوریم. بعد از صحبت هایی که می شد این مادر و سایر مادران هم قبول میکردند و می رسیدند به نکته ای که می گفتند بچه ما که دیگر بر نمیگردد، کشته شده و اگر بگوییم قصاص نمی خواهیم در جامعه تاثیر میگذارد و باید به سمتی برویم که این خشونت متوقف شود و برای بچه های دیگر پیش نیاید.

بازداشت مادران و تحت فشار قرار گرفتن شان برای مصاحبه های تلویزیونی هم به مرور شدت گرفت. خانم مقدم حکومت از چه چیزی می ترسد که با مادران چنین برخوردهایی میکند؟

چون از آگاهی می ترسند. از آگاه شدن مردم و همبستگی و متحد شدن مردم می ترسند و الا مادران هیچ خطری برای حکومت ندارند. نه برانداز هستند نه کار سیاسی می کنند و نه خواسته سیاسی دارند و نه حتی تفکری سیاسی دارند. فقط میخواهند از حق بچه هایشان دفاع کنند و این همه خشونت از بین برود و این به هیچ عنوان به ضرر حکومت نیست. مادران نمی توانند با مادرانی که بچه هایشان زندان بودند یا کشته می شدند ابراز همدردی نکنند؛ به دیدن خانواده هایشان می روند و این به مذاق آقایان خوش نمی آید و شروع کردند به تهدید و فشار بر مادران. خود مرا که به دفتر پی گیری اطلاعات احضار کردند تمام بحث شان سر مادران عزادار بود و می خواستند که ما جلو این حرکت را بگیریم. گفتم وقتی جلو این حرکت گرفته می شود که به داد مادران برسید و بچه هایشان را آزاد کنید و آمران و عاملان را محاکمه کنید. گفتند مگر بچه تو کشته شده به تو چه ربطی دارد؟ پاسخ دادم که چه فرقی میکند اگر زاویه شلیک کمی تغییر میکرد به بچه من میخورد. همه اینها بچه های ما هستند و... فشارها شدیدتر شد و چندین نوبت در پارک لاله دستگیری داشتیم. حمله کردند و یکبار 30 نفر و یکبار هم 19 نفر را بازداشت کردند و بعد با کفالت و وثیقه آزاد شدند؛ برخی دادگاههایشان شروع شده و برخی همچنان در انتظار هستند. متاسفانه گویا همدردی با مادران عزادار جرم است چون به دلیل همدردی مادران باید زندان بروند. شاهد هستیم که اتهامات واهی ارتباط با سازمان های تروریستی به مادران می زنند در حالیکه مسالمت آمیز ترین حرکت، حرکت مادران بوده و حتی پارک را برای جمع شدن انتخاب کردند که جلوی عبور و مرور مردم گرفته نشود و باعث ترافیک نشوند. مادران بارها گفته اند ما هم سبزیمو هم سرخیم هم بنفش؛ ما رنگین کمان ایم. ما رنگ بچه هایمان هستیم. بچه های ما ریشه دارند و فقط بچه هایی که سال گذشته جان باختند سبز نیستند بلکه همه بچه های ما سبز هستند.اگر در همه جای دنیا، جاهایی است که مردم می روند و صحبت میکنند چه اشکالی دارد در ایران هم پارک لاله به عنوان سمبل حرکتی مسالمت آمیز در ایران شناخته شود و مردم بروند و حرف بزنند؟

و بعد مادران دیگر در پارک لاله و سایر پارک ها حضور نیافتند. آیا این به دلیل همان فشارها و احضارها و بازداشت ها بود؟

بله حرکت ادامه داشت تا دستگیری های گسترده و فشارها شدت گرفت و مادران تصمیم گرفتند پارک نروند، اما با همبستگی به حرکت خود ادامه دهند. مادران اگر پارک نمی روند دلیل بر گذشت از خواسته هایشان نیست. باید توجه داشت که مادران فقط در تهران نیستند در همه جای ایران هستند و اعتراض دارند و به حرکت خود ادامه می دهد.

چرا اسم مادران عزادار به مادران پارک لاله تغییر یافت؟

در اصل مادران خود را مادران پارک لاله میدانند و در سالگرد تشکیل این گروه گفتند ما نمیخواهیم همیشه عزادار باشیم، میخواهیم دادخواه باشیم. دادخواه سرفراز و چون حرکتمان را از پارک لاله شروع کرده ایم به این اسم تغییر نام می دهیم.

خانم مقدم با وجود این فشارها و بازداشت ها، مادران چگونه میخواهند به فعالیت خود ادامه دهند؟

آدم وقتی تهدید می شود شاید در کوتاه مدت ناامید و دلسرد شود ولی وقتی کمی مختصات حرکت خود را پیدا میکند و می بیند که تمام خواسته هایش بر حق است مصمم تر می شود. مادران عزادار هیچ سابقه فعالیت سیاسی ندارند. اصلا سیاسی نیستند، حتی بیشتر مادران سابقه فعالیت مدنی هم نداشته اند. تجربه زیادی ندارند ولی همه در دادخواهی مصمم هستند. وقتی برخی از مادران رابه زندان می برند چنان وحشتی در آنها ایجاد می کنند و اتهاماتی واهی میزنند که مادران می گویند مگر ما چه میخواهیم و چه میکنیم که بترسیم؟ اما باید توجه داشت که مادران عزادار یک سازمان یا یک حزب نیستند. این یک حرکت است و با زندان بردن عده ای و تحت فشار قرار دادن عده ای دیگر متوقف نمی شود. متاسفانه روز به روز هم تعداد مادرانی که بچه هایشان به زندان می روند زیاد می شود. مطمئنا این حرکت ادامه خواهد داشت اما سئوال من از حکومت این است که آیا پایه های حکومت اینقدر سست است که یک گروهی که می گوید کشتار نکنید و عاملان و آمران را محاکمه کنید آن را سست میکند؟ یعنی اینقدر پایه های امنیت شان سست است که با حرکتی مادرانه به خطر می افتد؟ شما بیانیه ای که مادران برای حبیب الله لطیفی دادند را ببینید چقدر مادرانه است. حرکت مادران به هیچ عنوان متوقف نخواهد شد چون این مادران دنبال خونخواهی نیستند دنبال دادخواهی هستند. اگر دنبال خونخواهی بودند می گفتند قاتل بچه ها را اعدام کنید و تمام می شد ولی بحث بالاتر از این حرفها است.

هفته گذشته هم تعدادی از مادران احضار شده اند و اکنون هم دو نفر از حامیان مادران در بازداشت هستند.

بله اخیرا فشارها بر مادران خیلی زیاد شده و حتی افرادی را از نیروهای خودشان بین مادران می فرستند که مادران راشناسایی کنند تا بتوانند آنان را بازداشت کنند. ندا مستقیمی و حکیمه شکری در 14 آذر در جریان تولد امیر ارشد تاجمیر بازداشت شدند؛ امیر سال گذشته در خیابان جان باخت و فرزند مادری است که همیشه با صدایش در رسانه ملی ما، آرامش و صلح را زمزمه می کرد. 6 ساعت از مادر سهراب اعرابی و مادر و خواهر مصطفی کریم بیگی بازجویی کرده اند در حالیکه این مادران همه حرفهایشان را در رسانه ها و به صورت شفاف گفته اند؛ چی دارند که 6 ساعت بازجویی شوند؟ پدر رامین رمضانی را بازداشت کرده و اتهامات سنگین به مادران زده اند. این فشارها متاسفانه روز به روز بیشتر هم می شود چون آقایان میخواهند در جامعه سکوت حاکم باشد و هیچ صدایی شنیده نشود تا بتوانند به کارهای غیر قانونی خودشان ادامه دهند. آخر کجا بهشت زهرا رفتن جرم است؟

خانم مقدم، حامیان مادران عزادار در کشورهای مختلف و شهرهای مختلف جهان هم تشکیل شده اند و مادران عزادار در چارچوب مرزهای داخلی محدود نشده. نظر شما در مورد فعالیت این گروهها در خارج از کشور چیست؟

این حرکت واقعا اینقدر حرکت درستی بود که مادرانی که در شهرهای دیگر بودند برای همبستگی گروههایی را تشکیل دادند تا صدای مادران ایران را به گوش جهانیان برسانند. این شبکه ای که به وجود آمده شبکه بسیار قدرتمندی است و می بینیم که همه اعتراضات و حرکات مسالمت آمیز را همین مادران در خارج از کشور هماهنگی می کنند و بردوش می کشند. دهه 60 دهه تلخی بود؛ وقتی می بینم این مادران در این برف و سرما بیرون می آیند حس می کنم به درستی متوجه هستند که نباید ساکت باشند و باید اجازه ندهند دهه 60 دیگری رقم بخورد. باید اینقدر تکرار کنند و می کنند که همین تکرار خود یک کار فرهنگی است و نقطه ای که این مادران را به هم پیوند میدهد حس مادری شان است خط کشی ندارند سیاسی عمل نمی کنند و برایشان فرقی نمیکند فرزند خودشان با فرزند یکی دیگر.

سپاسگزارم از وقتی که گذاشتید؛ اگر در پایان صحبت خاصی دارید بفرمایید.

من واقعا از همه مادران در همه جای دنیا تشکر میکنم و می بینم چگونه زحمت می کشند اگر نبودند شاید صدای مادران در داخل آنطور که باید شنیده نمی شد. مادران عزادار یا مادران پارک لاله، یک گروه هستند و از گروههای کوچک تشکیل شده اند و در تمام ایران هستند و نمی توانند با دستگیری چند نفر مانع از این حرکت شوند. در تهران هم گروههای مختلف هستند که حول محور همان سه خواسته اولیه همچنان فعالیت می کنند و نمی توان این حرکت را با قوه قهریه و برخوردهای امنیتی و بازداشت و... متوقف کرد.

۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

خانواده های مستقیمی و شکری در مصاحبه با روز


خانواده های مستقیمی و شکری در مصاحبه با روزآنلاین:

خانواده های حکیمه شکری و ندا مستقیمی در مصاحبه با "روز" اعلام کردند تنها گناه فرزندانشان ابراز همدردی با مادران جانباختگان حوادث اخیر است. آنها پرسیده اند که در کدام قانون و عرفی، همدردی با مادران داغدیده و فاتحه خواندن بر سر مزار شهدا جرم است؟

حکیمه شکری و ندا مستقیمی، دو تنازحامیان مادران عزادار هستند کهدر جریان مراسم تولد امیرارشد تاجمیر در بهشت زهرا بازداشت و متهم به جاسوسی، ارتباط با سایت های خارج از کشور و شعار نویسی روی پول شده اند.

مادر ندا مستقیمی از تعیین وثیقه 100 میلیون تومانی برای دخترش خبر می دهد و می گوید توان تامین چین وثیقه ای را ندارد. همزمان برادر حکیمه شکری نیز از تعیین وثیقه 400 میلیون تومانی برای خواهرش خبر می دهد.

برای مهدی رمضانی، پدر رامین رمضانی از جان باختگان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش سال گذشته نیز که همچنان در بازداشت به سر می برد قرار وثیقه 200 میلیون تومانی صادر شده است.

رامين رمضانی، سرباز وظيفه ای بود که روز ۲۵ خرداد و در حاليکه در مرخصی به سر می برد بر اثر اصابت گلوله ماموران جان باخت و شکايت خانواده او برای معرفی قاتل و يا قاتلان فرزندشان تاکنون بی نتيجه مانده است.

مهدی رمضانی، پدر رامین رمضانی به اتفاق حکیمه شکری و ندا مستقیمی روز 14 آذر ماه و در پی شرکت در مراسم تولد امیر ارشد تاجمیر در بهشت زهرا بازداشت شدند.

امیر ارشد تاجمیر، فرزند شهین مهین فر، گوینده و مجری رادیو و تلویزیون بود که روز عاشورای سال گذشته و در جریان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش 22 خرداد، جان باخت.

خانواده امیر مراسم تولدش را بر مزار او برگزار کردند اما ماموران امنیتی مادر سهراب اعرابی، مادر رامین رمضانی و مادر و خواهر مصطفی کریم بیگی را بازداشت و بعد از بازجویی چند ساعته در همان محل آزاد و پدر رامین رمضانی و دو تن از مادران عزادار را به بازپرسی شهر ری منتقل و برای آنها قرار بازداشت صادر کردند.

و اکنون با گذشت 22 روز از بازداشت، آنها در سلول انفرادی نگهداری می شوند.

ایرج شکری، برادر حکیمه شکری در مصاحبه با "روز" می گوید که خواهرش از زمان بازداشت تنها یک بار تماس کوتاه چند ثانیه ای گرفته و خانواده او به شدت نگران وضعیت این حامی مادران عزادار هستند.

آقای شکری توضیح میدهد: هیچ خبری از حکیمه نداریم. یک هفته قبل یکبار زنگ زد و ده ثانیه فقط گفت حالش خوب است. نگران مادرم بود که باید جراحی شود به او گفتم نگران نباشد و دیگر قطع شد؛ نه از اتهامش حرفی زد و نه از محل نگهداری اش.

به گفته آقای شکری، درتنها تماس خواهرش، شماره ای که روی تلفن آنها افتاده متعلق به محدوده زندان اوین است. او می گوید: شماره مربوط به منطقه اوین است و ما به زندان اوین مراجعه کردیم اما بعد از اینکه نام حکیمه را به کامپیوتر دادند و چک کردند گفتند چنین فردی در زندان اوین نیست. بعد گفتند روزهای پنج شنبه، روزهای ملاقات زندانیان سیاسی است و بروید پنج شنبه بیایید. پنج شنبه رفتیم گفتند ملاقات ندارد.حالا ما واقعا نمیدانیم حکیمه در زندان اوین است یا در جای دیگری نگهداری می شود.

برادر حکیمه شکری می افزاید: تمام این مدت به همه جا سر زدیم به هر جایی که فکر میکردیم می توانیم خبری از حکیمه بگیریم اما هیچ پاسخی نگرفتیم. به دادسرای شهر ری که قرار بازداشت حکیمه را صادر کرده رفتیم گفتند به ما مربوط نیست. گفتیم شما قرار بازداشت صادر کرده اید. گفتند اینجا فرمانداری است و اشتباه آمده اید. در اصل جواب درستی نمی دهند.

به گفته آقای شکری، صدیقه شکری، خواهر دیگرش نیز هنگام بازداشت حکیمه حضور داشته و تحت بازجویی قرار گرفته است: با صدیقه رفته بودیم برای پی گیری دادسرای شهر ری، جواب درستی ندادند اما موقع بازگشت بازجوی صدیقه را دیدیم که به همان جا میرود؛ در اصل همان کسی که روز بازداشت حکیمه از او و صدیقه بازجویی کرده بود. برگشتیم و از او پرسیدیم اما گفت که هیچ خبری ندارد و دست او نیست.

ایرج شکری می گوید که از اتهام ویا اتهامات خواهرش هیچ اطلاعی ندارد. به او می گویم گفته می شود اتهاماتی چون جاسوسی و ارتباط با سایت های مختلف را به خواهر شما منتسب کرده اند.

او جواب می دهد: خواهر مرا بیخود و بی جهت بازداشت کرده اند. رفتن سر مزار شهدا و فاتحه خواندن در بهشت زهرا که جرم نیست. نه از نظر قانونی جرم است نه از نظر عرفی اما متاسفانه گویا در مملکت ما رفتن به بهشت زهرا، اقدام علیه امنیت ملی است. اگر انتشار عکس های شهدا و مزار شهدا جرم است و جاسوسی است واقعا باید فاتحه همه چیز را خواند. تازه خواهر من اصلا کامپیوتر هم نداشت که بخواهد عکسی منتشر کند یا با سایتی ارتباط داشته باشد و خبری بدهد؛ او تنها برای همدردی با خانواده های شهدا و خواندن فاتحه به بهشت زهرا رفته بود و خود آقایان هم بهتر میدانند که خواهر من هیچ جرمی مرتکب نشده است.

حکیمه شکری، 38 سال دارد و مهندس شیمی است؛ او به گفته خانواده اش در قسمت مدیریت تولید یک کارگاه تولید رنگ مشغول به کار بود.

برادرش می گوید: ما اصلا نه میدانیم کجا زندانی است و نه میدانیم در چه وضعیتی است؛ زنگ کوتاهی زد وصدایش به شدت گرفته بود و نگرانی ما بیشتر شد. هیچ کس هم که پاسخگو نیست و واقعا نمیدانیم با این برخوردها چه هدفی را دنبال میکنند. متاسفانه دستمان هم بسته است و هیچ کاری نمی توانیم بکنیم جز اینکه اطلاع رسانی کنیم.

آقای شکری سپس خبر میدهد که ندا مستقیمی روز گذشته در تماس با خانواده اش اعلام کرده برای حکیمه شکری، قرار وثیقه 400 میلیون تومانی صادر شده است.

او می گوید: منتظریم و امیدواریم اجازه دهند حکیمه با ما تماس بگیرد. مادر من به شدت بیمار است و باید جراحی شود؛خدا را خوش نمی آید چنین رفتاری با ما می کنند آن هم تنها به این دلیل که خواهر من با مادران عزادار و مادران داغدیده ای که فرزندانشان را از دست داده اند همدردی کرده است.

انقلاب نکردیم بچه هایمان به جرم داشتن عاطفه بازداشت شوند

ندا مستقیمی، دیگر حامی مادران عزادار است که به اتفاق حکیمه شکری بازداشت شده است. او روز گذشته در تماس با خانواده اش گفته برای حکیمه شکری قرار وثیقه 400 میلیون تومانی، برای مهدی رمضانی قرار وثیقه 200 میلیون تومانی وبرای خود او قرار وثیقه 100 میلیون تومانی صادر شده است.

مهری شهرستانی، مادر ندا مستقیمی به "روز" می گوید: زنگ زد و گفت روز شنبه او را پیش قاضی برده و صد میلیون وثیقه بریده اند ما هم که توان تامین این وثیقه را نداریم چه باید بکنیم؟ بچه ام در سلول انفرادی است، حکیمه و پدر شهید رمضانی هم همین طور و 22 روز است که بی گناه در سلول انفرادی به سر می برند و حالا هم این وثیقه های سنگین را بریده اند؛ آخر از کجا بیاوریم؟ اصلا بچه های ما مگر چه کرده اند جز همدردی بامادران داغدیده؟ عاطفه جرم است که به خاطر آن بچه مرا زندانی کرده اند و تا به حال فقط چند بار تماس خیلی کوتاه داشته؟

مادر ندا مستقیمی معتقد است که حکومت باید از فرزند او و سایر کسانی که از خانواده های شهد ا دلجویی می کنند ممنون باشد و به آنها احترام بگذارد نه اینکه آنها را بازداشت کند، در سلول های انفرادی نگهدارد و اتهام های واهی به آنها منتسب کند.

خانم شهرستانی می گوید: من مکه و کربلا رفته ام؛ در خانه ای که مردم از همه جای دنیا می آیند هر دردی غریبه ها داشتند با ایما و اشاره سعی میکردیم همدردی کنیم یعنی جایی که زبان کسی را نمی فهمیدیدم با ایما و اشاره همدردی و دلجویی میکردیم حال چگونه در کشور خودمان با هموطن خودمان همدردی نکنیم؟ دلجویی نکنیم؟

او با اشاره به بیماری آسم دخترش می گوید: ندا مگر چه گناهی کرده که با بیماری آسم در سلول انفرادی به سر می برد و پدر و مادر و خانواده اش را این گونه شکنجه روحی میکنند؟ باور کنید وضعیت ما از زندان هم بدتر است. اصلا نمیدانیم چه باید بکنیم.

خانم شهرستانی در پاسخ به سئوال من مبنی بر اینکه گفته می شود اتهاماتی چون جاسوسی و ارتباط با سایت های مختلف و شعار نویسی بر پول از اتهامات مادران عزادار بازداشت شده است، می گوید: من تمام راهپیمایی های انقلاب را رفته ام و به خاطر اسلام در همه راهپیمایی های زمان انقلاب شرکت داشته ام اما آیا این اسلام است؟ به خدا این اسلام نیست که به خاطر همدردی کسی را بگیرند و هر اتهامی هم بزنند. در تمام قرآن سخن از عاطفه و مهربانی است و ما انقلاب کردیم که امروز فرزندانمان را به خاطر داشتن عاطفه و و همدردی با مادری داغدار به زندان ببرند؟ کجای دنیا این جرم است؟ کجای دنیا اسم این جاسوسی است؟ باور کنید این اسلام نیست اسمش هر چه که هست اسلام نیست.

مادر خانم مستقیمی می افزاید: ندای من یک زن خانه دار است او حتی کامپیوتر هم ندارد که بخواهد خبری بدهد و کاری بکند؛ دنبال جاسوس در دم و دستگاه خودشان بگردند، زنی که خانه دار است یا حتی کارمندست به کجا وصل است؟ به چی دسترسی دارد که بخواهد جاسوسی کند؟ این حرفها چیست که می زنند؟

او با اشاره به اینکه نوه 4 ساله اش از نظر روحی به شدت آسیب دیده می گوید: ندا یک بچه 4 ساله دارد که الان وضعیت روحی خیلی بدی دارد، حال من چه باید بکنم؟ توان تامین وثیقه را ندارم و نوه ام در این شرایط است و دخترم در سلول انفرادی. آخر من که یک زن خانه دار هستم و دستم هم جایی بند نیست اما خدا به من عقل و شعور داده و دارم ظلم را می بینم. اینکه کسی بگوید رای من کجاست یا اینکه کسی به دلجویی مادران عزادار برود جاسوسی است؟ من دارم فقر و بدبختی مردم را می بینم حالا با آنها همدردی کنم و غذایی مثلا به کسی بدهم آیا من هم جاسوس هستم؟ نه باور کنید خودشان بهتر از ما میدانند بچه های ما بی گناه هستند؛ نه جاسوسند نه با سایتی و کسی ارتباط دارند.

گروه مادران عزادار که به مادران پارک لاله تغییر نام داده اند، پیش از این در بیانیه ای ضمن محکوم کردن بازداشت اعضای این گروه، پرسیده اند: آیا رفتن بر مزار شهدا و جانباختگان جرم است ؟ آیاهمدردی و دلجویی از خانواده های داغدار امنیت ملی را برهم می زند؟ به کدامین گناه مجرم شناخته می شویم ؟ یک روز مادری رابه گناه جست و جو برای یافتن فرزندش به بند میکشید و روزی به گناه تسلی دادن دیگران.

در این بیانیه با اشاره به اینکه "در این یکسال واندی که از انتخابات می گذرد بارها مادران این مرز و بوم به دلایل واهی بازداشت و زندانی شده اند" آمده است: به خانمها شكري و مستقيمي اتهام كليشه اي جاسوسي! زده شده و اينكه با سايت هاي خارج كشوري در ارتباط بوده ايد و يا اينكه شما روي پول شعار نويسي ميكرده ايد! وسازماندهي و فعاليتهاي مادران و... را شما انجام ميدهيد.

به گفته مادران عزادار "دروغ هاي دستگاه هاي اطلاعاتي تماما، براي به زانو درآوردن مادران فداكار و فعال كه از خانواده هاي دردمند جانباختگان و بازداشتي ها حمايت ميكنند مي باشد. ظالمان حاكم ميخواهند از هر طريقي هر صداي دادخواهي و حق طلبي را با انواع برچسپهاي رذيلانه سركوب كنند."

(مصاحبه از فرشته قاضی)

گزارش تصویری تظاهرات در مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی در فرانکفورت



















گزارش تصویری حامیان مادران پارک لاله - مادران صلح دورتموند از تظاهرات
سه شنبه ٢٨ دسامبر ۲۰۱۰
در مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی در فرانکفورت

در اعتراض به اعدام علی صارمی و علی اکبر سیادت
در اعتراض به دستگیری اعضای خانواده حبیب لطیفی و همه دستگیرشدگان سنندج
در حمایت از حبیب لطیفی
برای آزادی همه زندانیان سیاسی

برای لغو اعدام

برای محاکمه آمران و عاملان جنایات ۳۱ سال گذشته در ایران


زنده باد صلح و آزادی
حامیان مادران پارک لاله - مادران صلح دورتموند

۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

برای آزادی فوری و بدون قید و شرط حکیمیه شکری و ندا مستقیمی

حکیمیه شکری که زنی پرتلاش بود و برای تسلی دل مادران و فرزندانی که داغدار بودند می کوشید، اکنون دربند است. او با تمام انرژی برای خوشحالی خانواده های داغدار کوشید. آیا جرم است که تسلی بازماندگان داغداران باشی؟ آیا جرم است که در سالگرد تولد جوانی که با خودروی دزدیده شده نیروی انتظامی! جان داده شرکت کنی و بر مزارش حضور پیدا کنی؟

ندا مستقیمی مادر جوانی ست که حتی اتهام های وارده توسط وزارت اطلاعات علیه حکیمیه را هم ندارد وتنها گناه او این است که در روز تولد امیر ارشد به بهشت زهرا رفته بود.در طول سال های بعد از انقلاب، بهشت زهرا مامن بسیاری از خانواده های ایرانی شد که فرزند و خانواده و اقوام خود رابه طرق گوناگون از دست داده اند و عزیزان شان در آنجا آرمیده اند. اما دریغ که حاکمان اسلامی حتی رفتن به بهشت زهرا را هم برای مردم ایران ممنوع کرده اند.

شما ای آقایان !
به ما بگویید که در لحظه های سخت و بحرانی زندگی به کجا پناه ببریم که سر از بند 209 اوین در نیاوریم؟ درجایی که پدران و مادران جان باختگان را به جای دل جویی به زندان می افکنید و با اتهامات واهی مجرم می شناسید و با وثیقه های سنگین تا تشکیل دادگاه آنها را آزاد می کنید.

آیا این وثیقه های سنگین می تواند جلودار فریاد آنها برای مجازات عاملان این گونه حوادث خونین و دردناک باشد. آیا زندان بازداشت و وثیقه های سنگین و اعدام می تواند جلودار دادخواهی باشد؟ اگر این گونه بود در طول 32سال صدایی برای اعتراض و آزادی خواهی برنمی خاست.

پدررامین رمضانی جوانی که در روز 25خرداد به دست (به قول شما) عناصر خودسر کشته شد درحالی که سرباز بود و برای کشورش و حکومت شما خدمت می کرد و باید یاور پدر و مادرش می شد و امروز زیر خروارها خاک خفته را به زندان برده اید و بعد از 18روز از خانواده اش وثقیه 200 میلیونی طلب می کنید که چرا سر خاک جوان برومندش رفته تا لحظاتی با او خلوت کند و عقده ها و بغض فروخورده را خالی کند و بعد از مادر امیر تاجمیری که او نیز به همین ترتیب فرزندش را از دست داده دلجویی کند. آیا می خواهید روزی برسد که همه ایرانیان یک پرونده دراوین داشته باشند؟
یکبار دیگر با شما اتمام حجت می کنیم که به خواست های ما توجه کنید و دستگیری حامیان خانواده های داغدار را به پایان برسانید زیرا ما همان زنانی هستیم که در پشت جبهه به همراه فرزندان دلیر خود مشت بر دهان صدام کوبیدیم، پس بیش از این ما را خشمگین نکنید.
**************
حال لحظه ای با خود بیاندیشید که حرکت ما مادران پارک لاله نه تنها خدشه ای برای امنیت ملی نبوده بلکه باعث آرامش خانواده های داغدار در روزها و ماه های پرالتهاب بوده است. ما مادران پارک لاله ضمن محکوم کردن تمامی کشتارهای32سال اخیر و دستگیری و بازداشت های خودسرانه عزیزانمان یک بار دیگر بر خواسته های قانونی خود مصرانه پای می فشاریم.

1-لغو مجازات اعدام
2-آزای بدون قید و شرط کلیه زندانیان عقیدتی و سیاسی
3-دستگیری و مجازات آمرین و عاملین کشتارهای 32سال اخیر.
مادران پارک لاله ( مادران عزادار )6 دیماه 89

۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

حبیب اله لطیفی پور فرزند کرد ما را اعدام نکنید


حبیب اله لطیفی پور فرزند کرد ما را اعدام نکنید

طنین صدای مادر و خواهر حبیب را رساتر کنیم و از وجدان های بیدار
بخواهیم نگذارند ، این دانشجوی 28 ساله اعدام شود.

باز هم خبراجرای حکم اعدام یکی از فرزندان کرد ما ،
چون آورار بر سر ما فرود آمده و شب و روز مان را
سیاه کرده است وغم عزیزان مان که در خیابان ها به گلوله بسته شدند ،
در زندان ها بر اثر شکنجه جان باختند و یا به دار آویخته شده اند را
تازه تر کرده است .
اعدام تا کی ؟ کشت و کشتار تا کی ؟ خشونت تا به کی ؟
سوالی مادرانه از مسولان داریم .
آیا از سی و دو سال خشونت نتیجه ای عایدتان شده است ؟
صدای آزادیخواهی و عدالتخواهی خاموش شده است ؟
آیا زمان آن نرسیده که از تاریخ درس بگیرید و صدای مردم را بشنوید ؟

آقایان ! حداقل ادعای مسلمانی خود را فراموش نکنید و در ماه محرم
کسی را اعدام نکنید .
حبیب اله لطیفی پور حبیب خداست ، زندگی را به او باز گردانید .


تعدای از مادران پارک لاله (عزادار )تهران
جمعه - 4 دی ماه 89






۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

پیترو ماچرارو، رئیس کمیسیون ویژه دفاع از حقوق بشر سنا ایتالیا حمایت خود را از نسرین ستوده و تحصن در ژنو اعلام کرد

رم ۲۲ دسامبر ۲۰۱۰ - از روز دوشنبه گذشته گروهی از زنان ایرانی‌، که در میان آنها شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل نیز می‌باشد، مقابل دفتر سازمان ملل در ژنو برای آزادی نسرین ستوده، وکیل و مدافعه حقوق بشر که از روز ۴ سپتامبر در زندان می‌باشد و از روز ۴ دسامبر دست به اعتصاب غذا خشک زده، در تحصن میباشند. کمیسیون دفاع از حقوق بشر مجلس سنا ایتالیا به حمایت از این اقدام از هر کس که میتواند، از تمامی‌ سازمان‌ها و مقامات دولتی، از مطبوعات، انجمنها و شهروندان می‌خواهد که در مورد این اقدام اطلاع رسانی کرده و از آن حمایت کنند.

COMMISSIONI DIRITTI UMANI DEL SENATO: APPELLO PER LA LIBERAZIONE DI NASRIN SOTOUDEH|
پیترو ماچرارو، رئیس کمیسیون ویژه دفاع از حقوق بشر سنا ایتالیا حمایت خود را از نسرین ستوده و تحصن در ژنو اعلام کرد

متن بیانیه:

جان نسرین ستوده وکیل مدافع حقوق بشری و فعال حقوق زنان ایران در خطر است. نسرین ستوده از ۱٣ شهریور به علت فعالیت های حقوق بشری خود دستگیر شد و بیش از ۱۰٣ روز است که در زندان به سر می برد. دادستان، این وکیل شجاع را به تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی متهم کرده است. با پایان یافتن تحقیقات مقدماتی و نیز ختم دادرسی، طبق قوانین ایران، حداکثر طی یک هفته می بایستی نسبت به اتهام ایشان اظهارنظر شود.

همچنین طبق مقررات ایران، پس از شروع محاکمه، نگهداری زندانی در سلول انفرادی ممنوع است. اما خانم ستوده از نخستین روز بازداشت تاکنون یعنی بیش از صد و سه روز، در سلول انفرادی به سر برده و به درخواست های مکرر او و وکلایش برای آزادی به قید وثیقه توجهی نشده است و در نتیجه خانم ستوده به اجبار در اعتراض به عدم رعایت قوانین از تاریخ ۱٣ آذر، دست به اعتصاب غذای خشک زده است. اما متاسفانه نه تنها به درخواست های قانونی وی ترتیب اثر داده نشده، بلکه اتهامات جدیدی همچون عدم رعایت حجاب اسلامی نیز از سوی مقام های قضایی متهم شده است. ما امضا کنندگان این بیانیه، جمعی از فعالان حقوق زنان که از سال ها قبل، افتخار همکاری با این وکیل شجاع را داشته یا از موکلان ایشان بوده ایم، به خاطر همددری با وی و اعتراض به تضییع حقوق قانونی اش، از تاریخ دوشنبه ۲۰ دسامبر در مقابل در ورودی سازمان ملل متحد در شهر ژنو آغاز به تحصن می کنیم.

ما از کلیه آزاداندیشان جهان، فعالان حقوق زن و از اعضای خانواده ی جهانی حقوق بشر درخواست داریم در همبستگی با این حرکت خواهران شان برای ازادی هر چه سریعتر نسرین ستوده به ما ملحق شوند و به هر شیوه ی ممکن، از پیوستن به تحصن گرفته تا ارسال ای میل و نامه ی اعتراضی به دولت ایران، یا تجمع در مقابل سفارتخانه های ایران در کشورهای مختلف یا به هر شیوه ی ممکن دیگری، ما را یاری کنند تا صدای حق طلبی همکار دربندکان را به گوش جهانیان برسانیم.

امضا کنندگان: شیرین عبادی، خدیجه ی مقدم، منصوره شجاعی، پروین اردلان، شادی صدر، آسیه امینی، محبوبه عباسقلی زاده ، پیترو مارچنارو

لینک برای حمایت:

http://org2.democracyinaction.org/o/6160/p/dia/action/public/?action_KEY=4638

دعوت اسکورسیسی برای حمایت از جعفر پناهی و محمد رسول‌اف




image

به نقل از روزنامه های مختلف :

سازنده شاهکارهایی همچون «راننده تاکسی» و «گاو خشمگین»، در دفاع از فیلم‌ساز برجسته‌ای ایرانی، جعفر پناهی که با رای دادگاه به ۶ سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از فیلم‌سازی و حقوق اجتماعی محکوم شده می‌نویسد: «من از خبر حکم جعفر پناهی و محمد رسول‌اف شوکه و دلسرد شده‌ام و به عنوان یک فیلمساز، همه ما باید در مقابل این احکام بایستیم و بدون فوت وقت برای آزادی فوری آنها تلاش کنیم.»

این در حالی است که چند ماه پیش، درست بعد از بازداشت جعفر پناهی، اسکورسیسی، فورد کاپولا و اسپیلبرگ در بیانیه‌ای همزمان با برپایی جشنواره فیلم کن، خواهان ازادی جعفر پناهی شده بودند.

به گزارش پایگاه اطلاعاتی بین‌المللی فیلم، اسکورسیسی ضمن تحسین شجاعت پناهی و رسول‌اف گفت: «من از خبر حبس جعفر پناهی و محمد رسول اف شوکه و دلسرد و افسرده شده‌ام و به عنوان یک فیلمساز، همه ما باید در مقابل این احکام بایستیم و شجاعت آنها را تحسین کنیم و به سرعت برای آزادی فوری آنها تلاش کنیم.»

این فیلم‌ساز سرشناس می‌گوید: «باعث تاسف است که نظامی به مردم خودش اعتماد ندارد و می‌خواهد هر کسی را که ایده‌ای متفاوت دارد را به بند بیاندازد».


ما "زنان سیاهپوش ایتالیا" به بیانیه شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل میپیوندیم

ما "زنان سیاهپوش ایتالیا" به بیانیه شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل میپیوندیم و از دولت ایران میخواهیم

که نسرین ستوده وکیل و فعال حقوق بشر را که از بیش از سه ماه در زندان به سر میبرد و برای سومین بار

دست به اعتصاب غذا زده آزاد کند


نسرین ستوده از نظر دولت ایران سه جرم دارد:

جرم راسخ بودن بر باورهایش

جرم دفاع از حقوق بشر

جرم داشتن جسارت در انتقاد از حکومت

شیرین عبادی همراه با ۶ تن‌ از امضا کنندگان بیانیه آزادی نسرین ستوده، که در میان آنها شخصیتهای

مهمی از فعالان حقوق زنان دیده میشوند، برای آزادی همکارشان نسرین ستوده که در زندان انفرادی در

اوین بسر می برد، از روز ۲۰ دسامبر جلو دفتر سازمان ملل در ژنو اقدام به تحصن کرده اند
جان نسرین ستوده وکیل مدافع حقوق بشری و فعال حقوق زنان ایران در خطر است. نسرین ستوده از ۱٣

شهریور به علت فعالیت های حقوق بشری خود دستگیر شد و بیش از ۱۰٣ روز است که در زندان به سر می

برد. دادستان، این وکیل شجاع را به تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی متهم کرده است. با پایان یافتن

تحقیقات مقدماتی و نیز ختم دادرسی، طبق قوانین ایران، حداکثر طی یک هفته می بایستی نسبت به اتهام ایشان

اظهارنظر شود
همچنین طبق مقررات ایران، پس از شروع محاکمه، نگهداری زندانی در سلول انفرادی ممنوع است. اما خانم

ستوده از نخستین روز بازداشت تاکنون یعنی بیش از صد و سه روز، در سلول انفرادی به سر برده و به

درخواست های مکرر او و وکلایش برای آزادی به قید وثیقه توجهی نشده است و در نتیجه خانم ستوده به اجبار

در اعتراض به عدم رعایت قوانین از تاریخ ۱٣ آذر، دست به اعتصاب غذای خشک زده است. اما متاسفانه نه

تنها به درخواست های قانونی وی ترتیب اثر داده نشده، بلکه اتهامات جدیدی همچون عدم رعایت حجاب اسلامی

نیز از سوی مقام های قضایی متهم شده است. ما امضا کنندگان این بیانیه، جمعی از فعالان حقوق زنان که از

سال ها قبل، افتخار همکاری با این وکیل شجاع را داشته یا از موکلان ایشان بوده ایم، به خاطر همددری با وی و

اعتراض به تضییع حقوق قانونی اش، از تاریخ دوشنبه ۲۰ دسامبر در مقابل در ورودی سازمان ملل متحد در

شهر ژنو آغاز به تحصن می کنیم
ما از کلیه آزاداندیشان جهان، فعالان حقوق زن و از اعضای خانواده ی جهانی حقوق بشر درخواست داریم در

همبستگی با این حرکت خواهران شان برای ازادی هر چه سریعتر نسرین ستوده به ما ملحق شوند و به هر

شیوه ی ممکن، از پیوستن به تحصن گرفته تا ارسال ای میل و نامه ی اعتراضی به دولت ایران، یا تجمع در

مقابل سفارتخانه های ایران در کشورهای مختلف یا به هر شیوه ی ممکن دیگری، ما را یاری کنند تا صدای حق

طلبی همکار دربندکان را به گوش جهانیان برسانیم
امضا کنندگان: شیرین عبادی، خدیجه ی مقدم، منصوره شجاعی، پروین اردلان، شادی صدر، آسیه امینی، محبوبه عباسقلی زاده

۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

فريده غيرت، وکيل جعفر پناهی: ميزان اين حکم آنقدر سنگين است که با عمل او منطبق نيست

1 دی 1389

کمپين بين المللی حقوق بشر:فريده غيرت ، وکيل جعفر پناهی ، فيلم ساز درخصوص ابلاغ حکم وی در دادگاه بدوی به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت:« من اين حکم را بسيار سنگين تلقی می کنم و قطعا درمهلت مقرر به حکم صادره اعتراض و تقاضای تجديد نظر می خواهم…. ميزان اين حکم بسيار سنگين است و واقعيت اين است که اصلا با عمل ايشان منطبق نيست.من آروز دارم و اميدوارم در مرحله بعدی و در دادگاه تجديد نظر حکم تغيير کند.»

جعفر پناهی طبق حکمی که از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب روز ۲۷ آذر ماه به او و وکيلش ابلاغ شده است، به اتهام اجتماع و تبانی و تبليغ عليه نظام به شش سال حبس تعزيری و به عنوان تتميم مجازات به ۲۰ سال محروميت از حقوق اجتماعی شامل ساختن فيلم، نوشتن هر نوع فيلمنامه، مسافرت به خارج از کشور و مصاحبه با رسانه‌ها و مطبوعات داخلی و خارجی محکوم شده است.

فريده غيرت درخصوص اينکه درقانون مجازات اسلامی حکم طولانی ۲۰ سال محروميت از حرفه وجود دارد، گفت: ببينيد ما در قانون بحثی در باره هنرمند بصورت خاص نداريم ولی مجازات تکميلی و تميمی را داريم.اما من اعتقاد دارم که تعيين اين مجازات اصلا با عمل ايشان منطبق نيست. مجازات اصلی که ۶ سال حبس تعزيری و مجازات تميمی که محروميت از شغل به مدت ۲۰ سال است. »

خبرايسنا درمورد حکم جعفرپناهی اين وکيل همچنين درباره وضعيت روحی پناهی گفت: « بنده ايشان را ديدم و طبيعی است که خيلی ناراحت باشد و مسلما راحت پذيرا نيست. طبق اظهار خودش که می گفت پس ديگر من بايد چکار کنم.»

به گزارش ايسنا، هم چنين حکم محکوميت «محمد رسول‌اف» مبنی بر شش سال حبس تعزيری به اتهام اجتماع و تبانی و تبليغ عليه نظام صادر شده است. وکيل مدافع رسول‌اف با تائيد صدور حکم محکوميت موکلش از سوی دادگاه بدوی به خبرنگار ايسنا گفته است: «به رای صادره در مهلت مقرر اعتراض خواهيم کرد…. در حال حاضر آقای رسول‌اف فيلمی در دست ساخت دارد که در مرحله اخذ مجوز از وزارت ارشاد است.»

جعفر پناهی برنده جايزه جشنواره فيلم کن و جايزه شيرطلايی جشنواره ونيز به خاطر ساخت فيلم های “بادکنک” و ” دايره” بار اول، در روز پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۸ هنگامی که به همراه گروه ديگری از فيلم‌سازان برای گراميداشت کشته‌شدگان اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوری دهم به بهشت زهرا رفته بود، بازداشت و پس از چند روز آزاد شد. اما دومين بار پناهی در شامگاه دوشنبه ۱۰ اسفند به همراه ۱۸ نفر از اعضای خانواده و دوستانی که در خانه او در تهران مهمان بودند، بازداشت شد. پس از چند روز اعضای خانواده و همکاران پناهی آزاد شدند، اما خود او همچنان در بازداشت به سر برد تا اينکه پس از چند ماه که بازداشت او با واکنش های هنرمندان درجهان همراه بود با قرار وثيقه ۲۰۰ ميليون تومانی به صورت موقت آزاد شد. او از زمان آزادی تا به حال به چند جشنواره فيلم دنيا نيز به عنوان داور دعوت شد که به علت نداشتن مجوز خروج موفق به رفتن نشد.

او کارگردان فيلم های مطرحی مانند “بادکنک سفيد”، ” طلای سرخ”، “دايره ” و “آفسايد” است. اين کارگردان همچين در سالهای اوليه کارش دستيار کارگردان فيلم های عباس کيارستمی بوده است.

بیانیه پایانی فعالان حقوق زنان ایران در تحصن ژنو

پایان تحصن، پایان اعتراض ما نیست

کليد واژه ها : زنان , زندانيان سياسي

کمیته گزارشگران حقوق بشر- تحصن فعالان جنبش زنان در ژنو که با اعلام حمایت های سازمان ها، گروه های مستقل حقوق بشری و فعالین مدنی از سراسر دنیا مواجه شده است با صدور بیانیه ای پایان یافت.

شیرین عبادی، خدیجه مقدم، پروین اردلان، منصوره شجاعی، آسیه امینی، شادی صدر و محبوبه عباسقلی زاده که از سه روز پیش در اعتراض به ادامه بازداشت و شرایط نامناسب نسرین ستوده در زندان دست به تحصن در مقابل مقر سازمان ملل متحد زده بودند، در بیانیه ی پایانی تحصن خود اعلام کردند که با دریافت جوابیه ای از سوی ناوی پیلای، کمیسر عالی سازمان ملل و قول مساعد او برای پیگیری خواسته های آنان و تلاش برای آزادی نسرین ستوده و با احترام به قوانین کشور میزبان به تحصن خود پایان خواهند داد.

این فعالان با اعلام این که پایان تحصن ژنو را پایان اعتراض نمی دانند تاکید کرده اند که برای آزادی نسرین ستوده به فعالیت ادامه خواهند داد.

بیانیه پایانی فعالان حقوق زنان ایران در تحصن ژنو در ادامه می آید:

نسرین ستوده، وکیل شجاع ما در زندان پس از دوازده روز، اعتصاب غذای خود را شکسته است، هرچند که به مبارزات خود برای واداشتن قوه قضاییه به اجرای قوانین همچنان پای بند است. او در پی بستری شدن در بهداری زندان اوین و درپاسخ به درخواست های پیاپی دوستان و نزدیکان اش و به خاطر پایبندی اش به "مسوولیت مادرانه" به اعتصاب غذای خود پایان داده است.

اما در عین حال اوضاع نابسامان زندانیان سیاسی و بی توجهی مقامهای قضایی به ابتدایی ترین حقوق زندانیان دو فعال دیگر حقوق زنان یعنی بهاره هدایت و مهدیه گلرو را که هر دو دارای احکام سنگین زندان هستند نیز به اعتصاب غذا واداشته است.

متاسفانه شرایط زندانیان سیاسی وعقیدتی درایران روز به روز وخیم تر می شود .تعدادی از آنان در اعتصاب غذا به سر می برند ازجمله رضا شهابی ، آرش صادقی ، محمد نوری زاد و غلامحسین عرشی.

تعدادی سلامتی جسمانی خودرا از دست داده اند ازجمله دکتر ابراهیم یزدی ، محمد صدیق کبودوند ،عیسی سحر خیز، محمد اولیایی فر، منصور اسانلو و ...

تعداد زیادی از فعالان حقوق زنان حکم های بسیار سنگینی برایشان صادر شده است.

تعدادی از مادران پارک لاله با اتهامات واهی در زندان به سرمی برند و تعدادی از فعالان جنبش دانشجویی همچون احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی در شرایط بسیار سختی دوران محکومیت خویش را می گذرانند.

روزنامه نگارانی همچون بهمن احمدی امویی و مسعود باستانی با احکام نا عادلانه دوران حبس خود را طی می کنند یا همچون نازنین خسروانی و عبدالرضا تاجبک شرایط نامعلوم دارند.

علاوه بر شرایط دشواری که بر زندانیان تحمیل شده است، حتی بستگان و خانواده زندانیان نیز از خشم حکومتی از توهین و تحقیر گرفته تا خشونت و صدور حکم در امان نبوده اند.ر،منصور

ما جمعی ازفعالان جنبش زنان همانگونه که در بیانیه شماره یک عنوان کردیم، از روز دوشنبه بیست ونهم آذر ماه 1389، (بیستم دسامبر2010) در مقابل دفتر سازمان ملل تحصن خود را آغاز کردیم تا صدای حق طلبانه نسرین ستوده را از این دریچه به گوش جهان برسانیم و در ضمن از سازمان ملل و به طور مشخص تر از کمیسر عالی حقوق بشر این سازمان بخواهیم که نسبت به جان نسرین ستوده مسوولانه تر عمل کند.

اعتراضات در دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران تا کنون به نتیجه نرسیده است و نسرین ستوده و سایر زندانیان سیاسی همچنان در زندان و در شرایطی دشوار قرار دارند.

در طول سه روزتحصن بسیاری از فعالان مدنی و نهادهای حقوق بشری از تحصن فعالان حقوق زن در ژنو اعلام حمایت کرده اند و اعتراض به شرایط نامساعد نسرین ستوده، امروز تبدیل به یک درخواست عمومی برای رسیدگی به احکام ناعادلانه همه زندانیان سیاسی در ایران شده است.

در سومین روز این تحصن نامه ای از طرف کمیسر عالی حقوق بشر خانم ناوانتم پیلای به خانم شیرین عبادی نوشته شد که در آن ایشان شخصا قول پی گیری موضوع را، تا رسیدن به نتیجه داده است.

در این نامه آمده است : از طرف کمیسر عالی حقوق بشر خانم ناوانتم پیلای ،که در حال حاضر در ژنو نیستند، از شما به خاطر نامه 20 دسامبر و اطلاع رسانی در مورد وضعیت خانم ستوده تشکر می شود. همانطور که می دانید در 23 نوامبر 2010 کمیسار عالی بیانیه ای در مورد وضعیت مدافعان حقوق بشر و وکلا در ایران منتشر کردند که بخشی از این نامه به طور مشخص در مورد خانم ستوده بود. ما گفت و گوی مستقیم مان را با مقام های ایرانی ادامه می دهیم. نشست حقوقی که در اول و دوم دسامبر از طریق کمیساریای عالی حقوق بشر در تهران برگزار شد نیز فرصت دیگری بود که بتوانیم گفت و گوی مستقیمی در موردموضوعاتی که موجب نگرانی ماست با قوه قضائیه ایران داشته باشیم. از جمله این موضوعات، اقدامهای غیر قانونی حقوقی به ویژه در پرونده های سیاسی و محدودیتها و آزار وکلا، روزنامه نگاران و مدافعان حقوق بشر بود. همکاران من در گفت و گوی رو در رو با مقامهای ایرانی مورد خانم ستوده را مطرح کردند. ساز و کارهای ویژه شورای حقوق بشر نیز با مقامهای دولتی ایران در مورد خانم ستوده وارد عمل شدند. مطمئن باشید دفتر ما این مورد را پی گیری کرده و گامهای لازم را برخواهد داشت تا نگرانی ما را در این مورد به طور خاص به مقامهای ایرانی منتقل کند.

ما تحصن کنندگان، با توجه به قولی که در نامه خانم پیلای مطرح شده و نیز به خاطر احترام به قانون کشور میزبان که به دلیل شرایط اضطراری درخواست کنندگان و فوری بودن این درخواست، مجوز را تا روز سوم تمدید کرد به تحصن خود پایان می دهیم اما همچنان به اعتراض خود تا آزادی نسرین ستوده، سایر فعالان جنبش زنان، روزنامه نگاران و همچنین زندانیان سیاسی بی وقفه ادامه خواهیم داد.

از تمامی هموطنان به ویژه تمامی رسانه های جهان درخواست می کنیم که برای انعکاس شرایط زندانیان سیاسی عقیدتی در ایران اهمیت ویژه ای قائل شده و با ما همراه شوند.

شیرین عبادی – خدیجه مقدم – منصوره شجاعی –- آسیه امینی – محبوبه عباسقلی زاده- پروین اردلان - شادی صدر


کميته گزارشگران حقوق بشر
Committee of Human Rights Reporters

پیام همبستگی جمعی از حامیان "مادران پارک لاله "

در حمایت از نسرین ستوده

پیام همبستگی جمعی از حامیان "مادران پارک لاله " ("مادران عزادار ایران" )
با تحصن زنان فعال حقوق بشر در مقابل سازمان ملل- ژنو،

عصر نو : چهار شنبه ۱ دی ۱۳۸۹ - ۲۲ دسامبر ۲۰۱۰

در شرایطی که نسرین ستوده، وکیل دربند، به دنبال اعتصاب غذای خود ،در وضعیت جسمی وخیمی در بهداری زندان به سر می برد، یارانش در سرمای طاقت فرسای ژنو در مقابل سازمان ملل به تحصن نشسته اند تا که فریاد خاموش اعتراض اورا سراسر جهان طنین افکن کنند.
شیرین عبادی،شادی صدر، پروین اردلان،محبوبه عباسقلی زاده، آسیه امینی، خدیجه مقدم و منصوره شجاعی، از فعالین جنبش زنان ایران که از روز دوشنبه 20 دسامبر تحصن خود را آغاز نموده اند تا کنون موفق شده اند توجه بسیاری شخصیت ها، گروهها و مجامع بین المللی را به این دادخواهی جلب نمایند.
نسرین ستوده وکیل مدافع و فعال حقوق بشر که از تاریخ 4سپتامبر(13 شهریور) به اتهامات واهی و به گونه ای غیر قانونی در زندان به سر میبرد، در چنان شرایط غیر قابل تحملی به سر برده است که با وجود داشتن دو فرزند خردسال ،به ناچار تا کنون نیمی از دوران اسارت خود را در اعتراض به بی قانونی های اعمال شده، در حال اعتصاب غذا به سر برده است.
در حالی که بهاره هدایت و مهدیه گلرو از فعالین دانشجویی نیز به جمع زندانیان در حال اعتصاب غذا پیوسته اند، حکومت به گونه ای مستاءصل فشار های خود را از هر سو برخانواده های زندانیان سیاسی و کشته شدگان افزایش داده دو تن دیگر از "مادران پارک لاله"(مادران عزادار) ایران،حکیمه شکری و ندا مستقیمی را نیز به جرم ابرازهمدردی با خانواده امیر تاجمیر در مراسم سالگرد او در بهشت زهرا، به بند کشیده است.
در این تحصن خانم شیرین عبادی طی مصاحبه های خود از خانم ناوی پیلای کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد خواسته است تا از سفر به ایران خود داری نماید مگر آنکه به او اجازه داده شود تا با خانواده های کشته شدگان، شکنجه شدگان و زندانیان سیاسی و دگر اندیش ملاقات نموده، وضعیت زندانهای جمهوری اسلامی را مورد تحقیق و بررسی قرار دهد.
حامیان "مادران پارک لاله ایران" ضمن ابراز همبستگی با این تحصن در حمایت از نسرین ستوده، فشار روز افزون بر خانواده های کشته شدگان و زندانیان سیاسی و دگر اندیش، اعدام ، شکنجه، و اعتراف گیری های دروغین توسط حکومت جمهوری اسلامی را محکوم نموده، از مجامع بین المللی و مدافعین حقوق بشر درخواست می نمایند تا در مقابل نقض بی شمار موارد حقوق بشر در ایران موضع گیری نمایند.

جمعی از حامیان "مادران پارک لاله " ("مادران عزادار ایران")

۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

بازهم دستگیری وبازداشت مادران عزادار

بازهم دستگیری وبازداشت مادران عزادار



یک بار دیگرهمدردی با مادران و خانواده های داغدیده باعث شد تا دوتن از
حامیان مادران پارک لاله درهفته مبارزه باخشونت علیه زنان توسط سردمداران
حکومت اسلامی که مدام ازمنزلت زن سخن میگویند بازداشت و زندانی شوند.
مدت سه روز از دستگیری خانم حکیمه شکری و ندا مستقیمی میگذرد و هیچ
خبری از آنان در دست نیست .


ما سوال می کنیم آیارفتن بر مزار شهدا و جانباختگان جرم است ؟
آیاهمدردی و دلجویی از خانواده های داغدار امنیت ملی را برهم می زند؟
به کدامین گناه مجرم شناخته می شویم ؟ یک روز مادری رابه گناه
جست و جو برای یافتن فرزندش به بند میکشید و روزی به گناه تسلی دادن دیگران.

در این یکسال واندی که از انتخابات می گذرد بارها مادران این مرز و بوم به دلایل
واهی بازداشت و زندانی شده اند. امروز این دو مادر فقط برای همدردی باخانواده
شهید امیرتاجمیری جانباخته روز عاشورای سال 88 و وقتی در کنار سایر خانوادهای
داغدار بودند دستگیرشده اند و کار به آنجا رسیده که خانواده های این داغدیدگان را
به جای دلجویی وحمایت بازداشت می کنند. مادر سهراب اعرابی 6 ساعت بازجویی
پس می دهد و مادر رامین رمضانی و مصطفی کریم بیگی بعد از چند ساعت همراه
تعدادی از همراهان آزاد می شوند و پدر رامین رمضانی شهیدی که سرباز این کشور
بود و در روز25 خرداد شهید شد را به همراه 2 مادر از حامیان مادران پارک لاله
بازداشت و به جای نامعلومی می برند وفقط به خانواده رمضانی می گویند برای
مدت 10 روز داروهایش را تحویل بدهند.
به خانمها شكري و مستقيمي اتهام كليشه اي جاسوسي! زده شده و اينكه با سايتهاي
خارج كشوري در ارتباط بوده ايد و يا اينكه شما روي پول شعار نويسي ميكرده ايد!
وسازماندهي و فعاليتهاي مادران و... را شما انجام ميدهيد.!!!

دروغ هاي دستگاه هاي اطلاعاتي تماما،براي به زانو درآوردن مادران فداكار و فعال
كه از خانواده هاي دردمند جانباختگان و بازداشتي ها حمايت ميكنند مي باشد.

ظالمان حاكم ميخواهند از هر طريقي هر صداي دادخواهي و حق طلبي را با انواع برچسپهاي
رذيلانه سركوب كنند.
ما مادران پارک لاله ضمن محکوم کردن این گونه دستگیری ها و مخصوصا دستگیری
این دو مادر و دستگیری پدر رامین رمضانی یکبار دیگر خواسته های برحق خود را
به گوش تمامی مردم آزادی خواه می رسانیم و خواهان آزادی فوری و بی قید شرط آنان هستیم .


آزادی کلیه زندانیان سیاسی وعقیدتی
محاکمه آمرین وعاملین بازداشتها و کشتار جانباختگان سال 88 وسی ودو سال اخیر
لغو مجازات اعدام

مادران پارک لاله


۱۳۸۹ آذر ۲۷, شنبه

گزارش گردهمایی حامیان مادران پارک لاله - مادران صلح دورتموند، شنبه 18 دسامبر 2010

دراعتراض به فشارهای مداوم به خانواده های قربانیان و زندانیان سیاسی،
دراعتراض به دستگیری و تعقیب مادران عزادار و شکنجه های هر روزه آنان درزندان ها
برای گرفتن اعترافات ساختگی، دراعتراض به دستگیری هر روزه فعالان حقوق بشر،
دانشجویان ، وکلا و فعالان سندیکاهای کارگری،
در همبستگی با مادران پارک لاله و خواسته های بر حق آنان،
در همبستگی با نسرین ستوده و خواسته های انسانی او " هیچ خواسته شخصی ندارم
نه آزادی خودم، نه وثیقه و نه هیچ چیز دیگر، بلکه خواسته ام لغو کلیه احکام ناعادلانه ای
است که بعد از انتخابات صادر شده و حقوق تمام زندانیان به صورت ناعادلانه نقض شده است "











باشد که قدم های تک تک ما ، هموارراهی باشد
برای رسیدن هر چه زودتر به صلح و آزادی .....

حامیان مادران پارک لاله - مادران صلح دورتموند

۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

Protest outside the United Nations Offices in Genève, Switzerland by a group of women’s rights activists


Protest outside the United Nations Offices in Genève, Switzerland by a group of women’s rights activists.

‘Free Nasrin Sotoudeh’

Press Release No. 1

Freedom-Loving People of the World;

The life of Nasrin Sotoudeh, an Iranian human rights lawyer and women rights activist, is in danger. Nasrin was arrested by Iranian authorities on 4th September 2010 for her activity in defending human rights in Iran and has been held in prison for more than 103 days. The prosecutor has charged her with propaganda against the state and also for actions against national security. Under Iranian law the accused can only be held in custody for a maximum of seven days without charge after the preliminary investigation has taken place.

Furthermore, under Iranian law it is illegal to hold the accused in solitary confinement after they have been charged. However, Mrs Sotodee has been held in solitary confinement since the day of her arrest and her lawyer’s attempts to get bail have fallen on deaf ears. As a result, Mrs Sotoudeh has decided to go on a hunger strike, in protest against the illegitimate circumstances surrounding her arrest. From the 4th December she has moved onto a dry hunger strike (no food or water).

Unfortunately, not only have they continued to keep her against her human rights they have further accused her of crimes against Islamic dress-codes in Iran.

We, the signatories of this Declaration, are a group of women’s rights activists, many of whom have worked alongside this brave lawyer or have been defended by her in the past. Blatant violation of her basic human rights and our desire to show solidarity with her have led us carry out a sit-in outside the United Nations offices in Genève from 20th December 2010.

We are appealing to all the free-thinking people of the world, women-rights activists and all the members of world human rights family to join us in our demand for freeing Nasrin Sotoudeh as soon as possible. Please support us in any way you can, from joining us in sitting-in protest to sending a protest e-mail and letter to Iranian government, organising a picket in front of Iranian embassies across the world or any other possible method. Please help us to reach the voice of our detained colleague to the world.

Signatories:

Shirin Ebadi, Khadijeh Mogaddam, Mansoureh Shojaee, Parvin Ardalan, Shadi Sadr, Asieh Amini, Mahbubeh Abbasgholizadeh