پیام
نرگس محمدی از زندان اوین
به
یاد استادِ اخلاق و معرفت، هدی صابر، كه
در اعتصاب غذا جان به جان آفرین تسلیم كرد
و فریاد اعتراض ملت شد؛
به
یاد مادرانی كه در سلولهای انفرادی به
یاد فرزندانشان حلقهیِ ذكر به قلاب
دوست انداختهاند؛
به
یاد مادرانی كه در بند و زندان، در حسرت
به سر بردن شبی بر بالین فرزندانشان،
شبها تا سحر دست به گریبان اندوه زدهاند؛
به
یاد مادرانی كه در سوگ فرزندانشان كه
سودای عدالت و آزادی داشتند، بر سر عهد و
پیمان آنان ایستادهاند؛
و
به یاد همه زنان و مادرانِ آرمانخواه
در سراسر جهان؛
و
من، زن و مادری از خیل این زنان و مادران
كه اكنون پژواك همان فریاد و آواز دیرین
و جاویدم.
٢٦
تیرماه سال ٩٤، كیانا جان و علی جانم از
ایران رفتند و درست روز ٢٦ تیرماه ٩٥ و در
حالی كه از ٧ تیرماه در اعتراض به محروم
بودن از شنیدن صدای فرزندانم اعتصاب غذا
كرده بودم، موفق به تماس تلفنی با فرزندانم
شدم.
طبق
نامه دادیار محترم مقرر گردیده هفتهای
یك نوبت و فقط با فرزندان خردسالم تماس
تلفنی داشته باشم.
ابتدا
دستور كتبی داده شده بود كه هر ١٥ روز
یكبار و تحت شرایط امنیتی در بند امنیتی
٢٠٩ انجام شود كه پس از اعتراضهایم، به
محل دفتر حفاظت و حراست زندان اوین تغییر
یافت.
میدانم
طی این مدت موجب نگرانی بسیاری شدهام و
پیامهای دلگرمكننده و پُرمهر و زیبایی
از دوستان، هموطنان و همبندیها و
همكاران عزیزم در خارج و داخل كشور داشتهام
و همبستگیها و حمایتهایی از سوی نهادهای
حقوقبشر اعلام شده است.
خود
را لایق و شایسته چنین محبتهایی نمیدانم
و از صمیمقلب و با تمام وجودم از تكتك
عزیزانی كه با نوشتهها و اظهارنظرها و
پیگیریهایشان موجب شنیده شدن صدای
اعتراض من شدهاند، سپاسگزارم و در
مقابل انساندوستیشان سر تعظیم فرود
میآورم.
یقین
توجه و الطاف عزیزان دین و مسئولیت بزرگی
بر گردن من حقیر گذاشته است.
بزرگوارانی
چون برادران سنی و كوردم كه خود در معرض
تهدید، خطر و نگرانی بوده و برای نجات جان
خود نیاز به توجه و پیگیری دارند و از
داخل زندان پیام ارسال داشتهاند كه موجب
سرور و شرمساری بنده است.
اما
یقین دارم همانطور كه كوردستان پارهتن
ماست و به هموطنان عزیز سنی و كورد عشق
میورزیم، آنها نیز با هموطنان خود
اینگونهاند، كه بوسه بر دست تكتكشان
میزنم.
طی
این مدت، اعتراضهای اینجانب نسبت به
ستمها و تحدیدهایی بودهاست كه به انحاء
مختلف نسبت به زندانیان سیاسی-عقیدتی
روا داشته میشود.
این
محدودیتها و فشارهای طاقتفرسا از زمان
بازداشت افراد به عنوان متهم، و نگهداری
آنها در سلولهای انفرادی كه مصداق
بارز شكنجه روحی و روانی است -و
طبق رأی وحدت رویه دیوان، غیرقانونی و
غیرشرعی است-
برگزاری
دادگاههای نمایشی، صدور احكام سنگین
تا شرایط نگهداری زندانیان در بندهای
سیاسی را دربر میگیرد و متهم و زندانی
را از شرایط زیست انسانی محروم میكند.
در
این میان، سختگیریهای مضاعفی نسبت به
زندانیان زنِ
سیاسی-عقیدتی
در سراسر كشور به چشم میخورد.
بند
زنان سیاسی اوین از داشتن تلفن در بند
محروم است و این در حالی است كه از ٢٧ زن
زندانی، ١٧ نفر مادر هستند كه ٤ نفر آنها
كودك خردسال دارند و ٢ نفر از مادران
همزمان با همسرانشان در زندان بهسر
میبرند و كودكان خردسالشان بدون سرپرست
ماندهاند و تاكنون از امكان مرخصی هم
محروم بوده اند.
باری
اعتصاب غذای اینجانب در اعتراض به رفتارهای
ظالمانهای بوده كه حقوق انسانی زندانی
را نادیده گرفته و ظلمی مضاعف را به زنان
و مادران تحمیل نموده است.
بنابراین،
اعلام میدارم علیرغم پایان دادن به
اعتصاب غذایم و سر تسلیم فرود آوردن در
مقابل درخواستهای عزیزان و بزرگوارانم،
تا زمان رسیدن به حقوق انسانی زندانیان
سیاسی-عقیدتی-قومیتی-جنسیتی
از هر اقدامی برای اعتراض بهره خواهم جست
و از انسانهای آزادیخواه و عدالتجو
و صلحطلب استمداد خواهم طلبید.
مسئولان
نظام جمهوریاسلامی ایران نیز نیك
میدانند كه تحقق حقوقبشر اكنون در
كشور سرافراز ایران در قامت یك مطالبه
جدی و قاعده زیستِ انسانی جلوهگر شده و
حقوقبشر برای ما یك عنصر منتزع و مجرد
نمیباشد، بلكه با سایر آرمانهای ملت
ایران معنا یافته و درهم تنیده است و در
صورت نقض یا بیتوجهی به آن با نارضایتیهای
مردمی مواجه خواهد شد كه شكاف بین ملت و
حكومت را تعمیق بخشیده و گسترده خواهد
كرد.
نرگس
محمدی