۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه

مادران پارک لاله ایران: شاد باشیم یا بگرییم یا فکری دیگر کنیم؟

شاد باشیم یا بگرییم یا فکری دیگر کنیم؟

بار دیگر ماه اردبیهشت است و نزدیک شدن به روز کارگر که چند سالی است در کشور مابیرنگ شده با خصوصی شدن واحدهای تولیدی و شرکت ها این روز تعطیل نیست و کارگاه های واحدهای تولیدی بزرگ هم که اکثرا تعطیل شده اند و کارگران آگاه هم این روز را در سکوت  و به دور از چشم دیگران جشن می گیرند. تا تحت فشار نیروهای امنیتی نباشند و حتی  کار خود را از دست ندهند.
این روزها احساسات دوگانه ای دارم، شایدخیلی ها درگیر این دوگانگی باشند. در اولین روزهای سال نو زمانی که مردم ایران روزهای خوش و تعطیلات نوروزی را سپری می کردند، سیاست مداران ایران و آمریکا و چند کشور قدرتمند به دنبال راهکارهای توقف برنامه هسته ای بودند. آن چه ایران انرزی هسته ای می نامد و دنیا بمب هسته ای می خواند. 
در آخرین ساعات روز سیزده فروردین، زمانی که مردم ایران از کوه و دشت و صحرا برمی گشتند، رسانه های خبری تفاهم هسته ای بین ایران و قدرت های جهانی را اعلام کرد و بسیاری از مردم که بیرون از خانه های شان بودند و آن هایی که طبق برنامه آغازگر جشن  و پایکوبی بودند تا این پیروزی سیاسی را جشن بگیرند، به خیابان ها آمدند و با به صدا در آوردن بوق ماشین ها و با رقص و آواز این روز را جشن گرفتند، جشن پیروزی یک جناح ازحکومت.  پیروزی ای که رهبر کشور بعد از چند روز سکوت اعلام می کند برایم بی تفاوت است و جناحی از حکومت خیلی با آن موافق نیست، زیرا توافق منافع شان را به خطر می اندازد و ممکن است جلوی برخی معاملات پشت پرده گرفته شود یا از چنگ آن ها در آید و سفره بخور بخور دیگری شود و مردم شادند که شاید وضعیت آن ها بهتر شود و سایه جنگ بالای سرشان نباشد و تولید کشور راه بیافتد و حداقل بهانه تحریم ها برداشته شود.

در من و ما احساسات دوگانه سر بر آورد، همانند روزها و سال های قبل شاد باشیم یا غمگین؟! امیدوار باشیم یا انتظار اخبار ناگوار را داشته باشیم؟! صحبت از نوشیدن جام زهر دیگری است. چگونه می توان از کنار این حرف راحت گذشت که رهبر کشور در مورد پدیده مهمی که سال ها هزینه های هنگفتی برای کشور داشته و به خاطر تحریم ها جان عده زیادی گرفته شده،  بی تفاوت باشد؟!

صفحات را ورق می زنم، به روزهای اول بعد از پیروزی انقلاب بر می گردم، شاه  طبق خواسته مردم از کشور رفت و آواره شد. زندانیان سیاسی آزاد شدند و جشن گرفتیم و جای شهدا را در بهار آزادی خالی کردیم. غمگین بودیم از آن هایی که در راه انقلاب جان خود را از دست داده و در خیابان ها کشته شده بودند. رژیم شاه تعدادی را اعدام کرده و تعدادی ترور شده بودند. شادی کردیم، چون برای روزهای خوب آینده رویا بافی می کردیم، بدون این که به واقعیت تغییرات توجهی کنیم و این شادی در فشارهای حکومتی به غم نامه ای تبدیل شد. دوباره زندان ها پر از زندانی سیاسی شد و کشتار شروع شد، کشتار در ترکمن صحرا، کشتار در کردستان، اعدام زندانیان سیاسی، حجاب اجباری، اخراج و بیکاری.  

از حمله به سفارت امریکا و قطع رابطه خوشحال شدیم که مردم به آرزوی شان )کوتاه شدن دست امپریالیسم امریکا از ایران( رسیدند، بدون این که منتظر عواقب این حرکت باشیم. جنگ ایران و عراق اولین ضربه کشورهای قدرتمند بود، کشته شدن جوانان و عزادارشدن خانواده ها در طی 8 سال، فشار جنگ و کمبودها، شادی و خندیدن تعطیل و ممنوع شد، با خود گفتیم اشکال ندارد جنگ است. فرار مردان خسته جنگی ازجبهه ها و سکوت رسانه های خبری ایران و پس از این همه آسیب و کشته و ایجاد مشکلات برای مردم، ناگهان قبول قطع نامه و پایان جنگ و جشن پیروزی ایران در بوق و کرنا اعلام شد، باز مردم به خیابان ها آمدند و بار دیگر شادی کردند و به همدیگر تبریک گفتند و این شادی پیامدی بدتر داشت، نوشیدن جام زهر برای قبول قطع نامه، دامن جوانان رشید و انسان های والا را گرفت که بخاطر عقاید انسانی خود و رهایی مردم از فقر و بدبختی در زندان ها بودند. آن روزها بسیاری از مردم از این همه بیداد  بی خبر بودند و خیلی ها منتظر بازگشت عزیزان خود از جبهه ها و یا اسارت، ولی در زندان ها خبرهای وحشتناکی بود. ملاقات ها ممنوع شده بود و بی خبری به شدت خانواده ها را آزار می داد و کشتار شهریور 67 در ابعاد گسترده در تمام شهرهای ایران، انتقام جنگ و صدام حسین، از زندانیان سیاسی گرفته شد.

سال 1382، رادیو و تلویزیون و روزنامه ها خبر پیروزی ملت ایران را در پیشبرد انرژی هسته ای جشن گرفتند و خاتمی سردار پیشرو این پیرزوی شد. سال 1385، احمدی نژاد اعلام کرد که موفق به غنی سازی اورانیوم شده ایم و کلاس های درس در مدارس و دانشگاه ها تعطیل شد و جوانان پرشور و گاه بی خبر به خیابان ها آمدند و انرژی هسته ای را جشن گرفتند و بسیاری از درآمد کشور که باید صرف بازسازی و رفاه مردم می شد، برای داشتن انرژی هسته ای هزینه شد و مردم در خیابان ها بدون این که بدانند به کجا می روند، فریاد می زدند «انرژی هسته ای حق مسلم ماست». 

و در این میان، حقوق کارگران و معلمان و بازنشستگان نادیده گرفته شد. کارکنان شرکت واحد به خاطر ایجاد تشکل صنفی اخراج و روانه زندان شدند و فشار زندگی بر خانواده های کارگری و ضعیف بیشتر شد. و امسال و آخرین شرایط پیش آمده همان ها که به دنبال کیک زرد بودند، حال خسته و نامید از هزینه های سنگین و تحریم ها و فشار مردم به دنبال توافق برای توقف هستند و باز آمریکا و قدرت های بزرگ پیروز این میدان شدند و تب تفاهم نامه انرژی هسته ای متوقف شد.

بالاخره تحریم ها برداشته می شود و پول های بلوکه شده به کشور بر می گردد، ولی باز هم حقوق کارگران و کارمندان و معلمان و همه ی مردم نادیده گرفته می شود، گویی این پول دارایی خصوصی سران جمهوری اسلامی است و هیچ ربطی به مردم ندارد. تورم واقعی 35 درصدی، ازسوی دولت 14% اعلام می شود و افزایشحقوق کارگران 17% و کارکنان دولت 14% می شود.

حقوق بشر با همه ابعادش در زیر پا له می شود. صف اعدام شدگان طولانی تر می شود، کارگران از کار اخراج یا حقوق شان به آن ها پرداخت نمی شود، کارگران اعتصاب می کنند، اعتراض می کنند و به جرم اعتراض به شرایط بد زندگی  و خواستن حق شان محکوم به شلاق می شوند، به زندان می افتند، ولی باز هم پاسخ درستی نمی گیرند، چون این حرکت ها پیوسته و ادامه دار نیست و حکومت هم جلوی هر تشکلی را یا با زور و ارعاب یا با دوز و کلک و وعده های توخالی می گیرد، زیرا اصلا به فکر مردم نیست و فقط در فکر پر کردن جیب شان هستند، واحدهای تولیدی یکی یکی تعطیل و زمین های کشاورزان به ویلاهای کوچک تبدیل می شود و کشاورزان نیز راهی شهرها می شوند. حقوق معلمان نادیده گرفته می شود و معلمان در سراسر کشور تجمع اعتراضی برپا می کنند، زیرا کسی به معلم توجهی نمی کند، او که باید برای فردای ایران زنان و مردان کارآمد تربیت کند، اگر معلم برای معیشت زندگی شب ها مسافرکشی کند، صبح چگونه می خواهد تدریس کند؟! استاددانشگاه به جرم داشتن صدای زنانه اخراج می شود، وکلا به جرم حمایت از موکلان خود زندانی یا پروانه وکالت شان لغو می شود. و ... واقعا چاره کار چیست، باید شاد باشیم یا بگرییم یا فکری دیگر کنیم.

روز کارگر بر کارگران و زحمتکشان میهنم مبارک باد

یکی از مادران پارک لاله ایران
نهم اردیبهشت 1394
http://www.mpliran.org/2015/04/blog-post_29.html

مادران پارک لاله ایران: اول ماه مه، روز جهانی کارگر را گرامی می داریم!

!اول ماه مه، روز جهانی کارگر را گرامی می داریم

در حالی به روز جهانی کارگر نزدیک می شویم که هر روز وضعیت معیشتی این قشر زحمتکش جامعه رو به وخامت بیشتری می گذارد. هر روز تعدادی از واحدهای تولیدی و کارخانه ها به ورشکستگی نزدیک و یا بسته می شوند و کارگران این واحدها به خیل بیکاران می پیوندند. این در حالی است که بسیاری از این کارگران مدت هاست حقوق ماهانه خود را نیز دریافت نکرده اند. اوضاع تا بدان حد سیاه است که وزیر کار  هم اعلام می کند "من وزیر بیکاران هستم" (سایت ایسنا- دوشنبه 7 اردیبهشت 94). به علت کسادی بازار کار، کارگران به کار در شرایط غیر ایمن و غیر استاندارد - که حتی در مراکز دولتی نیز موجود است (مرگ کارگران بر اثر استشمام گاز ترش در پروژه‌های فازهای ۱۷ و ۱۸ عسلویه)- و تن دادن به خواست های نامعقول کارفرما  مجبور می شوند و گاه جان خود را در این راه برای تامین هزینه های کمرشکن زندگی از دست می دهند. عده ای دیگر به دست فروشی روی می آورند و مورد هجوم ماموران شهرداری قرار می گیرند، برخورد این ماموران طوری است که گویا این مردم اهالی کشور دیگری هستند و به  زور به این خاک وارد شده اند، با آنان می جنگند و به بدترین شکل اموال آنان را که با خون جگر فراهم کرده اند و امید دارند تا بتوانند چرخ لنگ زندگی شان را با فروش آن ها بچرخانند، غارت می کنند و خود آنان را مضروب می کنند که حتی در مواردی منجر به مرگ فرد شده است (مورد علی چراغی دستفروش تهرانی). عمل  وحشیانه این ماموران و از دست دادن سرمایه اندکی که به آن امید فراوانی بسته شده است گاه بقدری بر روح و روان فرد تاثیر می کند که سبب خودکشی او می شود (خودسوزی یونس عساکره شهروند خرمشهری و حمید فرخی شهروند تبریزی). بهره کشی از کودکان هم چنان ادامه دارد و هیچ قانونی برای دفاع از آنان اجرا نمی شود. مسئولین امر بارها نشان داده اند که نه به شرایط عادلانه و رضایت بخش شغلی اعتقاد دارند، نه به عادلانه بودن دستمزد ها و نه به تشکیل سندیکاها که حق بلامنازع هر کارگری است و در اعلامیه جهانی حقوق بشر آورده شده است (ماده 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر- 1948).
چه باید کرد؟ کارگران بارها به طور پراکنده و با تعداد اندک هر بار در شهری به وضعیت بد و ناعادلانه خود اعتراض کرده اند. اما نتیجه چه بوده است جز اخراج، دستگیری، شکنجه و حبس. هم اکنون تعدادی از کارگران تنها و تنها به جرم درخواست های صنفی خود در حبس به سرمی برند، از آن میان می توان به اسعد(بهنام) ابراهیم زاده، علیرضا اخوان، ذبیح الله باقری، محمد جراحی، شاهرخ زمانی، رضا شهابی، کوروش بخشنده و علی نجاتی اشاره کرداین در حالیست که در روزهای هشتم و نهم اردیبهشت ماه جاری نیز فعالان کارگری محمود صالحی، عثمان اسماعیلی، ابراهیم مددی و داوود رضوی بازداشت شدند.
اگر همه هم صدا شوند و با اتحادی محکم و ناشکستنی فریاد بزنند، بعید است که مسئولین! به بهانه های واهی چون تفاهم! هسته ای صدای آنان را نشنوند و خود را به کری و کوری بزنند. بله رمز موفقیت در ایجاد تشکل های مستقل و هم صدایی و همکاری با همدیگر و ایستادگی و پیگیری است.
مادران پارک لاله از حق بدیهی کارگران در اعتراض به وضعیت کنونی شان حمایت می کند و خواستار آزادی تمام کارگران زندانی است که به جرمی واهی و تنها به دلیل حق طلبی روزگار را در زندان سپری می کنند.
مادران پارک لاله ایران
دهم اردیبهشت 1394
http://www.mpliran.org/2015/04/blog-post_30.html

۱۳۹۴ اردیبهشت ۷, دوشنبه

حکیمه جان تولدت مبارک

حکیمه جان تولدت مبارک



 سومین سالی است که زادروزت را در حالی که خودت پشت میله های زندان هستی، گرامی می داریم. تو به جرم همدردی با مادران و خانواده هایی که فرزندان رشید خود را در وقایع پس از انتخابات 1388 از دست داده  و از بدیهی ترین حق شان یعنی سوگواری و حضور آزادانه بر مزار فرزندانشان محروم شده بودند، دستگیر و محاکمه شدی. براساس حکمی که نه بر پایه داد و انصاف بلکه حکمی ناعادلانه که با تکیه بر قدرت، مقام و ثروت صادر شد، به سه سال حبس محکوم شدی. آبان 91 با آن که می دانستی اربابان قدرت و زور رحم ندارند، با عزمی جزم، آمادگی خود را برای رفتن به زندان حکومت سیاه کار جمهوری اسلامی اعلام کردی. در زندان نیز از پا ننشستی و با همبندیان دیگر مدام در تلاش و تکاپو بودید، به حق کشی ها و بی عدالتی هایی که با گوشت و پوست خود حس می کردید معترض بودید، به همین دلیل تنها و تنها یک بار امکان یافتی که به مرخصی بیایی و از سایر مرخصی هایی که حق هر زندانی است محروم بودی. تو تسلیم نشدی چون شنیدن حرف زور در مرام تو نیست، این بار به جرم اعتراض به برخوردهای غیرانسانی زندان بانان با زندانیان به قرچک که از نامناسب ترین و غیرانسانی ترین زندان های کشور است، تبعید شدی. تنها و تنها هشداری که برای اقدام به اعتصاب غذا دادی سبب شد که زندان بان عقب نشینی کند و حال که ظاهرا تنها 6 ماه به پایان حبس ات مانده تو را به اوین برگردانند. می دانیم که تو هم چنان بر عهد خود هستی و تسلیم ستم و ستمکار نمی شوی، زنده به آنی که در برابر ناعدالتی آرام نگیری. این خصلت تو را می ستاییم و برای دیدنت خارج از آن سلول های دلگیر و راهروهای باریک روزشماری می کنیم.


حکیمه جان تولدت مبارک

پنجم اردیبهشت 94
یکی از مادران پارک لاله
http://www.mpliran.org/2015/04/blog-post_26.html

روز جهانی کارگر خجسته باد! کارگران ایران در زیر خط فقر



روز جهانی کارگر خجسته باد
کارگران ایران در زیر خط فقر

فقر و تهیدستی و بیکاری روزافزون کارگران، دستاورد حکومتی است که 36 سال پیش به نام اسلام و مستضعفان و با وعده ریشه کن کردن فقر و فساد و تبعیض و بی‌عدالتی، قدرت را در ایران به دست گرفت. وضع معیشتی کارگران و مزدبگیران و صدها هزار کارگر بیکار و اخراجی در سال‌های اخیرآنقدر وخیم شده است که نماینده انتصابی و دولتی کارگران، در آستانه نوروز امسال گفته است : «ما یک خط فقر داریم یک خط مرگ و الان ما رسیده ایم به خط مرگ»، بنابراین و به اعتراف نماینده دولتی کارگران، ارمغانی که حکومت اسلامی برای میلیون‌ها کارگر ایرانی و خانواده های آنان آورده، «خط مرگ» بوده است. یونس عساکره دستفروش خرمشهری و حمید فرخی دستفروش تبریزی که بر اثر فقر و تنگدستی و در اعتراض به ستم‌های حکومتی، اخیرا خود را آتش زدند و در شعله های آتش جان سپردند، ایرانیانی که در جستجوی کار مجبورند خانه و خانواده خود را ترک کنند و آواره سرزمین‌های دیگر شوند، کارتن خواب‌هائی که همه روزه در گوشه و کنار تهران جان می‌سپارند و ... ، همه بیانگر خط مرگی است که حکومت ولایت فقیه برای کارگران و زحمتکشان ایران ترسیم کرده است.
طبق آمار رسمی و با توجه به تورم و رکود اقتصادی در ایران، خط فقر برای یک خانواده چهار نفره در ایران یک میلیون و ششصد هزار تومان محاسبه شده، در حالیکه شورای عالی کار جمهوری اسلامی حداقل دستمزد کارگران ایران را برای سال 1394، حدود هفتصد هزار تومان تعیین کرده است و این در شرایطی است که حقوق و درآمد ماهیانه اوباشانی که برای اسید پاشی بر روی زنان و سرکوب اعتصاب‌های کارگری به استخدام حکومت اسلامی درمی‌آیند دهها برابر بیشتر از حقوق ماهیانه کارگران زحمتکشی است که از صبح تا شام برای به دست آوردن یک لقمه نان کار می‌کنند.
در ایران روز کارگر با روز رنج و زحمت و زیر خط فقر زندگی کردن گره خورده است. هر روز بخش‌های بیشتری از شهروندان ما از قشر متوسط به اردوی کار و رنج و زحمت و فقر رانده میشوند، ما از مبارزه روزمره معلمان، مزدبگیران، کارمندان و خیل وسیع جوانان و زنان بیکار و تحصیل کرده در جهت مطالبات به حق شان پشتیبانی کرده و سرکوب اعتراضات را از سوی دولت و حکومت جمهوری اسلامی محکوم نموده و خواستار آزادی فعالین این اعتراضات می‌باشیم.
برای رهائی از خط مرگی که جمهوری اسلامی بر میلیونها کارگر ایرانی تحمیل کرده است، کارگران ایران چاره ای نداشته و ندارند که از حق اعتصاب که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و حتی قانون کار جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شده است استفاده کنند. ولی از آنجائی که دیکتاتوری حاکم بر ایران تحمل شنیدن هیچگونه اعتراض و صدای حق طلبانه ای را ندارد، مطالبات قانونی کارگران را نیز پیوسته با سرکوب اعتصاب های کارگری و ضرب و شتم و زندان و شکنجه و اعدام فعالان جنبش کارگری پاسخ داده و می‌دهد. هم اکنون در اعتراض به فقر روزافزونی که میلیونها کارگر ایرانی و خانوادهایشان با آن دست به گریبان اند، موج اعتراض‌ها و اعتصاب‌های کارگری در گوشه و کنار ایران جریان دارد. این اعتراض و اعتصاب‌ها همه جا از طرف نیروهای امنیتی رژیم سرکوب و فعالان کارگری دستگیر و به زندان‌های طویل المدت محکوم می‌گردند.
در روز جهانی کارگر، ما نهادهای حقوق بشری ایرانی پشتیبانی خود را از مطالبات کارگران زحمتکش میهنمان که همانا افزایش دستمزد، رعایت حقوق سندیکایی، پایان بخشی به سرکوب سندیکاهای مستقل کارگری و به رسمیت شناختن آنها به عنوان نمایندگان کارگران و آزادی فعالین کارگری زندانی می‌باشد اعلام می‌داریم و ازتمام مجامع و شخصیت‌های مدافع حقوق بشر و سندیکاهای کارگری در سرتاسرجهان درخواست می‌کنیم که صدای حق طلبانه میلیونها کارگر ایرانی و خانواده های آنان را به گوش وجدان‌های بیدار و نهادهای حقوق بشری در سایر کشورها برسانند و از حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی بخواهند که حقوق کارگران مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر، از جمله حق تشکیل سندیکاها و اتحادیه های مستقل کارگری و حق اعتصاب و اعتراض برای بهبود شرایط کار را در ایران به رسمیت بشناسد.

همبستگی برای حقوق بشر در ایران
یکم ماه مه 2015

پالتاک اول ماه مه « همبستگی برای حقوق بشر در ایران»
یکشنبه، سوم ماه مه ۲۰۱۵ برابر با ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
با شرکت: دکترفریبرز رئیس دانا استاد اقتصاد دانشگاه تهران
همایون جابری از بنیادگزاران سندیکای مستقل شرکت واحد اتوبوسرانی ایران
مکان: تالار پالتاک
solidarity for human rights in iran
category: Middel East
sub category: community & family
زمان: به وقت غرب امریکای شمالی ساعت ۹، شرق امریکای شمالی ساعت ۱۲، اروپای مرکزی ساعت ۱۸، تهران ساعت ۲۰:۳۰

امضاء:
۱ـ اتحاد برای ایران ـ بلژیک
۲ـ انجمن تئاتر ایران و المان ـ کلن
۳ـ انجمن ایران و سوئیس ـ ژنو
۴ـ انجمن حقوق بشر و دموکراسی برای ایران ـ هامبورگ
۵ـ انجمن همبستگی ایرانیان دالاس
۶ـ انجمن همبستگی ایرانیان استین ـ تگزاس
۷ـ انجمن جمهوری خواهان ایران ـ پاریس
۸ـ بنیاد اسماعیل خویی
۹ـ باشگاه جنبش سکولار دموکراسی ایران ـ لوس انجلس
۱۰ـ جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران ـ شاخه بلژیک
۱۱ـ حامیان مادران پاک لاله (مادران عزادار ایران) جبوب کالیفرنیا
۱۲ـ حامیان مادران پارک لاله ـ دورتموند
۱۳ـ حامیان مادران پارک لاله ـ هامبورگ
۱۴ـ حامیان مادران پارک لاله ـ مونیخ
۱۵ـ حامیان مادران پارک لاله ـ فرزنو
۱۶ـ فدراسیون اروپرس
۱۷ـ فعالین حقوق بشر و دموکراسی برای ایران ـ هامبورگ
۱۸ـ کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
۱۹ـ کانون فرهنگ و هنر فرزنو
۲۰ـ کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران ـ شیکاگو
۲۱ـ کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی ـ پاریس
۲۲ـ مادران پارک لاله ایران
۲۳ـ مادران صلح مونترال
۲۴ـ همایش ایرانیان ـ هامبورگ
۲۵ـ همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران (هجا) ـ نیویورک
۲۶ـ همبستگی برای جمهوری عرفی وحقوق بشر درایران (هجا) ـ تورانتو
۲۷ـ همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران ـ ونکوور
۲۸ـ همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران ـ مونترال
۲۹ـ همبستگی ملی ایرانیان ـ فرزنو کالیفرنیا
۳۰- حامیان مادران پارک لاله - لندن

۱۳۹۴ فروردین ۱۹, چهارشنبه

اختتامیه مارش صلح ۲۰۱۵ در دورتموند


اختتامیه مارش صلح ۲۰۱۵ در دورتموند

!سلاح های اتمی را نابود کنید
حامیان مادران پارک لاله - دورتموند
























تظاهرات ضد فاشیستی و یادمان محمد کوباجییک در دورتموند


تظاهرات ضد فاشیستی و یادمان محمد کوباجییک در دورتموند

روز همبستگی در یادمان محمد کوباجییک شهروند ترک زبان که در سال ۲۰۰۶ به
دست یک گروه زیر زمینی فاشیستی ضد خارجی در دورتموند کشته شد .

زنده باد همبستگی جهانی علیه فاشیسم, این جا و هر جا 
حامیان مادران پارک لاله - دورتموند 
شنبه ۴ آپریل ۲۰۱۵

















چهارمین گردهمایی کارزار" حق کار، حق دگراندیشان" در دورتموند


گزارش چهارمین گردهمایی کارزار" حق کار، حق دگراندیشان" در دورتموند

حامیان مادران پارک لاله ایران-دورتموند در مراسم یادمان ٣٠٠ نفر زندانیان سیاسی و مبارزان نهضت مقاومت آلمان و کارگران اردوهای کار که در سال ١٩٤٥ بوسیله نیروهای گشتابو در دورتموند به قتل رسیدند و در قبرهای دسته جمعی دفن شده بودند, شرکت کردند .

این مراسم سالانه در یکی از محل هایی که این قبرهای دسته جمعی کشف شده است و با شرکت تعداد بسیاری از شهروندان دورتموندی و با حضور شهردار دورتموند، شخصیت های مختلف سیاسی و فرهنگی، باز ماندگان دوران جنگ، فعالان حقوق بشری, فعالان حقوق زنان، دانش آموزان و دانشجویان برگزار می شود. حامیان مادران پارک لاله دورتموند با شرکت در این مراسم توانستند فعالانه در مورد کارزار" حق کار، حق دگراندیشان" خبررسانی کنند.

!در هرکجا که باشیم, صدای دادخواهی مادران و خانواده های آسیب دیده باشیم
!از تلاش‌های شهروندی نسرین ستوده و یارانش پشتیبانی کنیم

حامیان مادران پارک لاله - دورتموند
 جمعه سوم آپریل ۲۰۱۵