۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

ما از خون عزیزان مان نمی گذریم !

عصر روز 18 مرداد ماه 89 است . مادران عزادار به دیدارمادر و همسر و خانواده شهید محرم چگینی آمده اند . محرم در روز 25 خرداد 88 در تظاهرات آرام مردم و اعتراض به تقلب در انتخابات ، در خیابان آزادی توسط نیروهای بسیج به گلوله بسته شده و به شهادت رسیده است.
مادران بار دیگر فیلم کشته شدن محرم را با هم می بینند و اشک می ریزند . مادرشهید محرم در لحظه ای که مردم ، پسرش را با همان پیراهن آبی آشنای مادر روی دست بلند می کنند فریاد می کشد و روی پاهای خود می کوبد ، هر بار که فیلم را می بیند ، باز، شوکه می شود و باور نمی کند این چنین پسر بیگناهش را کشته باشند .
همسر جوان محرم ، معصومه به آرامی ولی به پهنای صورتش اشک می ریزد . خواهر محرم درحالیکه از مهمان ها پذیرایی می کند گریه می کند . برادر محرم چنان به فیلم خیره شده که انگار بار اول است که می بیند .
مادر ندا ، سهراب ، مصطفی ، رامین و سعید زینالی ، و سایر مادران عزادار ، مادر محرم را آرام می کنند شش مادر همدرد ، یکدیگر را دلداری می دهند . مادر سعید می گوید ای کاش من هم می فهمیدم بعد از 12 سال چه بلایی بر سر پسرم آورده اند . من زنده یا مرده او را می خواهم . مادران زندانیان ، با چشمانی نگران به مادر سعید چشم دوخته اند .
مادران عزادار که 14 ماه است هر هفته یکدیگر را ، ابتدا در پارک لاله و سپس پارک های دیگر وبعد بهشت زهرا ، خاوران ، مقابل زندان اوین و هر جا که نیازشان احساس شود ، ملاقات می کنند همچون خانواده ای بزرگ و متعهد هر کدام بخشی از مراسم را به عهده گرفته اند . یک نفر عکس می گیرد ، یکی فیلم ودیگری یادداشت بر می دارد و یک نفر، در مورد نام مادران عزادار پس از برکندن رخت عزا ازتن مادران ، آرام بدون اینکه مجلس را بر هم زند از تک تک مادران ، نظر سنجی می کند .
یکی از مادران ، طبق سنت ، پس از یکسال عزا ، شال های رنگین و هدایای دیگر را از طرف جمع تقدیم مادر و همسر محرم می کند .
مادران سرود" سراومد زمستون" و" ای ایران " سر می دهند ، وقتی صداها به هم می پیچد پیام خستگی ناپذیری مادران به گوش می رسد . هم صدایی و همنوایی زیبای مادران در هر مراسمی ، قدرت جمعی آنان را به نمایش می گذارد .
مادران هر یک از زاویه ای خواست خود را تکرار می کنند .
پروین فهیمی با درایت همیشگی خود می گوید : ما باید جلوی کشت و کشتار را بگیریم وقتی ما به عنوان مادر قصاص نخواهیم ، در جامعه تاثیر می گذارد . ما می خواهیم آمران و عاملان قتل فرزندان مان محاکمه شوند . همسر محرم ، معصومه چگینی می گوید : 13 سال با هم زندگی کردیم ، من خیلی تنها شده ام ایکاش یادگاری از او داشتم . بچه هم ندارم و تنهای تنها شده ام و فقط می خواهم کسانی را که باعث این بدبختی ما شده اند به مردم معرفی شوند و همه این قاتل ها را بشناسند.
مادر رامین رمضانی می گوید : ما نباید بگذاریم این فجایع تکرار شود . بچه های ما که رفتند باید به فکر بقیه جوان ها بود .
مادر مصطفی ، یکی از شهدای عاشورا : ما از خون بچه هایمان نمی گذریم . باید مسببین این جریان ها مجازات شوند .
مادر ندا می گوید :اسم مادران عزادار خیلی با معنی است هر چند ما دیگر سیاه نمی پوشیم ولی قلبا" عزاداریم .
مادری از اعتصاب غذای 17 نفر از زندانیان می گوید و اینکه جان زندانیان در خطر است .
یک نفر از برادر مجروحش می گوید که دچار افسردگی شده ودچار زخم بستر شده و چندین بارهم مورد عمل جراحی قرار گرفته ، ولی فایده ای نداشته است .
همهمه ای از درد ها و رنج هاست ولی با هم بودن ، شادی خاص خود را دارد که موجب می شود همه خندان از هم جدا شوند تا قراری دیگر برای ادامه راه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر