۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه

مادران عزادار کابوس آقایان شده اند

مادران عزادار کابوس آقایان شده اند

سه شنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۰
فرشته قاضی
4 سال حبس برای حامیان مادران عزادار

روز آنلاین: لیلا سیف الهی و ژیلا کرم زاده مکوندی، دو حامی مادران عزادار که از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به 4 سال حبس محکوم شده اند در مصاحبه با "روز" اعلام کردند: مادران عزادار هرگز از پای نخواهند نشست و تا تحقق همه خواسته هایشان مصمم و محکم خواهند ایستاد.

لیلا سیف الهی، پزشک و ژیلا کرم زاده مکوندی، هنرمند و شاعری که 19 بهمن 88 در منازل خود بازداشت شدند با قرار وثیقه و کفالت ازاد هستند اما طی روزهای گذشته حکم 4 سال زندان آنها ابلاغ شد.

خانم کرم زاده مکوندی به "روز" می گوید: نمیدانم به این حکم بخندم یا گریه کنم که برافروختن شمع، به عنوان جرم مطرح شده اما احساس میکنم با این حکم ها میخواهند از مادران عزادار انتقام بگیرند. غافل از اینکه مادران از پای نخواهند نشست.

خانم سیف الهی نیز به "روز" می گوید: نمی دانم چرا آقایان به جای همدردی با خانواده هایی که عزیزانشان را از دست داده اند ما را تحت فشار قرار میدهند.

مادران عزادار که به مادران پارک لاله تغییر نام داده اند، مادران جانباختگان سي و يك سال گذشته هستند كه اعلام کرده اند از خون فرزندانشان نخواهند گذشت و خواهان محاكمه آمران و عاملان اعدام هاي فردي و دسته جمعي، كشتارهاي قومي و ديني، زندان، شكنجه، تجاوز، ترور، شبيخون به منازل، به خاك و خون كشيدن خوابگاه ها و... از دهه شصت تا كنون هستند.

مادران پارک لاله همچنین خواهان آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی هستند و اعدام را يك قتل سازمان يافته مي دانند و مخالف هرگونه قتلي با هر شكل و هر نامي از جمله سنگسار و قصاص مي باشند و خواهان لغو قانون مجازات اعدام هستند.



مادران عزادار جور حکومت را می کشند

ژیلا کرم زاده مکوندی، هنرمند و شاعر حامی مادران عزادار درباره حکم دادگاهش به "روز" می گوید: من وقتی به حکم ام نگاه میکنم و بخشی از آن را میخوانم و می بینم که جمع شدن مادران، برافروختن شمع و راهپیمایی سکوت در پارک را به عنوان جرم نوشته اند نمیدانم باید به جهالت آقای مقیسه بخندم یا گریه کنم. از نظر او افروختن و روشن کردن شمع جرم است. در دادگاه به من گفت چرا به ارتباط با مادران عزادار ادامه دادی؟ گفتم مادران خواسته هایی دارند ازجمله اینکه کسی نباید به خاطر فکر و اندیشه اش زندانی شود. برگشت به منشی اش گفت بنویس این حقوق بشری است. ماندم چه باید بگویم. اکنون هم به این حکم اعتراض دارم و رسما اعتراض خواهم کرد.

این حامی مادران عزادار می افزاید: احساس میکنم خواستند با این حکم ها از مادران عزادار انتقام بگیرند، چون مادران واقعا کابوس این آقایان شده اند. یک مدتی روزهای شنبه واقعا مانده بودند چه بکنند در حالیکه مادران تنها در سکوت در پارک جمع می شدند و شمع روشن میکردند؛ تنها کاری که ما میکردیم حمایت و همدردی با خانواده هایی بود که عزیزانشان را از دست داده اند یا عزیزانشان در زندان هستند.

از خانم مکوندی درباره دلیل و چگونگی بازداشت اش می پرسم؛ می گوید: 19 بهمن 88 در منزل خودم بازداشت شدم. به این شکل که در حیاط را خودشان باز کرده و وارد خانه شده بودند. پشت در ورودی خانه بودند و ما فکر میکردیم بچه ها در حال بازی هستند یکباره در را باز کردند و وارد شدند و گفتند از جایت تکان نخور. بلافاصله هم به سراغ کامپیوتر رفتند و کیس را برداشتند و گفتند لباس بپوش برویم.

این حامی مادران عزادار سپس می گوید اتهامی که در زندان و در اتاق های بازجویی به او تفهیم شده "تبانی و اجتماع علیه امنیت ملی" و "تبلیغ علیه نظام" بوده است. او توضیح میدهد: من تمام اتهامات را رد کردم و گفتم تنها کاری که من کرده ام این است که برای مادران شعر گفته و با آنها همدردی کرده ام.

خانم کرم زاده مکوندی که در بند 209 زندان اوین بازداشت بوده، برای مصاحبه تلویزیونی تحت فشار بوده است. او می گوید: فشار روحی و روانی شدیدی بود، می گفتند تو خیلی خوب صحبت میکنی و می توانی با صحبت کردنت روی جوانان تاثیر بگذاری اگر به خودت رحم نمی کنی به فلانی (یکی از بستگانم) رحم کن و مصاحبه کن که حداقل آنها دنبال کارهایی که شما رفتید نروند. من کاملا در ایزوله بودم و هیچ خبری از خانواده و بستگانم نداشتم خیلی فشار شدیدی بود در نهایت گفتم من مصاحبه نمیکنم و چیزی برای از دست دادن ندارم و هر کسی خودش تشخیص میدهد که چه راهی برود و چه کاری بکند. بعد از آن 14 روز مرا در انفرادی رها کردند و کسی به سراغم نیامد. تا اینکه با قرار کفالت آزاد شدم.

او می افزاید: بازجوها هم دو نوع بودند بازجوی من بازجوی آرامی بود اما هر جا کم می آورد مرا رها میکرد و می رفت و بازجوی دیگری می آمد که خیلی رفتار تندی داشت. شب اول به من می گفت با این سن و سال خجالت نمی کشی این کارها را می کنی؟ گفتم من در شناسنامه 41 سال نوشته اما 50 سال دارم کسانی با سن بالاتر از من حتی بالای 70 سال دارند حکومت می کنند مگر سن بالا بد یا جرم است؟

خانم کرم زاده مکوندی سپس در پاسخ به این سئوال که دلیل حساسیت حکومت به فعالیت مادران عزادار و برخوردهای امنیتی و قضایی با مادران چیست؟ می گوید: وقتی انسجام و همدلی مادران را دیدند گویی ترسیدند. چیزی که مادران را به هم نزدیک میکند خواسته های مشترک آنهاست مادرانی که از اقشار مختلف جامعه، از ساده ترین زنان خانه دار گرفته تا زنانی با تحصیلاتی بالا یا هنرمند و... محکم در کنار هم و برای خواسته های مشترکشان ایستاده اند. ما یک قدم هم از این خواسته ها عقب نشینی نمی کنیم. خواسته های ما، خواسته های عموم مردم است؛ آزادی زندانیان سیاسی، محاکمه آمران و عاملان اعدام ها، کشتارها و.... و لغو مجازات اعدام.

او تصریح میکند: تنها کاری که مادران می کنند همدردی با خانواده های جان باختگان و زندانیان سیاسی است و این راه را ادامه میدهند واز پای نمی نشینند. این به هیچ عنوان جرم نیست. این کاری است که حکومت باید انجام میداد و باید انجام بدهد اما نمی کند و ما جور آنها را می کشیم و ادامه خواهیم داد.



می خواهند از مادران زهر چشم بگیرند

لیلا سیف الهی دیگر حامی مادران عزادار که به 4 سال زندان محکوم شده به "روز" می گوید که از حکم صادره شوکه است و اصلا انتظار چنین حکمی را نداشت.

خانم سیف الهی پزشک است. او می گوید:عواقب صدور چنین حکم هایی، برای آقایان بدتر است ما که کاری نکرده بودیم فقط حرفمان این بوده و است که کسانیکه از اول انقلاب و دهه شصت و بعد از آن و در همین دوره کشته شده اند، حق شان ضایع شده، به زندان رفته اند، باید با اینها همدردی کرد، باید آمران و عاملان این مسائل مجازات شوند. برای همین 4 سال زندان داده اند. در هر صورت امیدوارم دادگاه تجدید نظر این حکم را نقض کند.

این حامی مادران عزادار که بعد از انتخابات مخدوش 22 خرداد 88، سه بار بازداشت شده توضیح میدهد: بار اول روز شنبه، 13 آذر بود که به اتفاق 30 تن از مادران عزادار در پارک لاله بازداشت شدیم ما را به وزرا بردند و بعد آزادمان کردند. بار دوم حدود یک ماه بعد بود. باز یکی از شنبه ها در پارک لاله به اتفاق 14 نفر از مادران بازداشت شدیم و ما را این بار به اوین بردند و انگشت نگاری کردند و عکس گرفتند و دو روز بعد با قرار کفالت آزاد کردند. اما بار سوم 19 بهمن 88 بود که به منزلم آمدند و مرا در منزل بازداشت کردند و به خانواده ام گفتند مساله ای نیست و فردا آزاد خواهد شد اما بعد از بازجویی در همان شب اول، مرا یک هفته در سلول رها کردند و هیچ کسی به سراغم نیامد.

خانم سیف الهی هم در بند 209 زندان اوین زندانی بوده. او درباره اتهاماتی که به او نسبت داده شده می گوید: ابتدا می گفتند شما جلوی اوین می روید و کسانی که آزاد می شوند را تحریک می کنید. در اصل ما برای استقبال از عزیزانی که ازاد می شدند جلوی زندان اوین می رفتیم. بعد به من گفتند تو سومین بار است بازداشت می شوی و درس نگرفته ای و... اما کم کم به این سمت رفت که به من و خانم کرم زاده مکوندی و خانم رستگاری نسب می گفتند شماها تشکیلات مادران عزادار را راه انداخته اید. در حالیکه اصلا چنین نبود. اولا مادران عزادار، تشکیلات نیست دوما این مادران به صورت خودجوش در کنار هم قرار گرفتند. بعد گفتند که شما با افراد حقوق بشری ارتباط داشتید و از طریق آنها خبرها را منتشر می کردید. اسم یک فردی را می آوردند که من اصلا نمی شناختم. یکسری از ایمیل های ما را که حاوی اخباری که در ایمیل هامی آید بود، مصداق جرم گرفته ومی گفتند این جرم است. بعد هم بحث حضور در تجمعات را مطرح میکردند. اما در زندان هیچ اتهامی به من تفهیم نشد و تازه بعد از آزادی با وثیقه 50 میلیونی، مرا به دادگاه که خواستند اتهام را تفهیم کردند.

او سپس می افزاید: من آدم سیاسی نیستم. اصلا هیچ ادعایی هم در این زمینه ندارم. ما به اتفاقاتی که افتاد و عده ای از مردم بی گناه کشته شدند، آن هم فقط برای اعتراضی که داشتند، یا زندانی شدند، اعتراض داشتیم و داریم. نمیدانم چرا به جای همدردی با کسانی که عزیزانشان را از دست داده اند اینطور ما را تحت فشار قرار می دهند و میخواهند زهر چشم بگیرند من واقعا علت این را درک نمی کنم.



افزایش فشارها بر مادران

فشار بر مادران عزادار و حامیان آنها از سوی حکومت تنها در این دو مورد خلاصه نمی شود. الهام احسنی و فاطمه رستگاری نسب دیگر حامیان مادران عزادارند که به اتفاقا خانم سیف الهی و خانم کرم زاده مکوندی بازداشت شده بودند. هنوز حکم دادگاه آنها که با قرار کفالت آزاد هستند اعلام نشده است.

همزمان نادر احسنی، دیگر حامی مادران عزادار به دو سال حبس محکوم شده است. نادر احسنی نیز 19 بهمن 88 در منزلش بازداشت شده بود اما او همان زمان به یک سال حبس محکوم شد و دوران محکومیت خود را سپری کرد. او اکنون مجددا به دو سال حبس محکوم شده.

پیش از این و در 17 مهرماه نیز دو عضو مادران عزادار یعنی اکرم نقابی، مادر سعید زینالی و ژیلا ترمسی، مادر حسام ترمسی بازداشت شده بودند.

سعید زینالی، 23 تیر ماه 1378 در مقابل چشم های مادرش ربوده شد و از آن تاریخ تاکنون هیچ خبری از این فارغ التحصیل کامپیوتر دانشگاه تهران در دست نیست.
خانواده آقای زینالی از یازده سال پیش تاکنون برای گرفتن خبری از فرزندشان به همه مراکز امنیتی و قضایی مراجعه کرده اند اما هیچ پاسخ درستی به آنها داده نشده است.

حسام ترمسی نیز از بازداشت شدگان بعد از انتخابات مخدوش سال گذشته است که بعد از آزادی از زندان، به دلیل وضعیت وخیم جسمانی، بیماری کلیه و کبد و افسردگی شدید در بیمارستان بستری شد.
برخی گزارش ها به نقل از خانواده او، حکایت از سوء قصد افراد ناشناس با چاقوی آلوده به سموم ناشناخته به این جوان 19 ساله دارد که منجر به عفونت خون او شده است.

حکیمه شکری و ندا مستیقمی دو حامی مادران عزادار نیز به اتفاق پدر رامین رمضانی، در 14 آذر ماه در بهشت زهرا بازداشت شدند.

رامين رمضانی، سرباز وظيفه ای بود که روز ۲۵ خرداد و در حاليکه در مرخصی به سر می برد بر اثر اصابت گلوله ماموران جان باخت و شکايت خانواده او برای معرفی قاتل و يا قاتلان فرزندشان تاکنون بی نتيجه مانده است.

حکیمه شکری و ندا مستقیمی، دو حامی مادران عزادار متهم به جاسوسی و ارتباط با سایت های خارج از کشور شده بودند آنها و همچنین پدر رامین رمضانی اکنون با قرار وثیقه آزادند.

طی دو سال گذشته مادران عزادار و حامیان آنها بارها به وزارت اطلاعات احضار شده اند. بر اساس گزارش هاییکه وب سایت مادران عزادار منتشر کرده تنها در بهمن ماه، 15 تن از مادران به وزارت اطلاعات احضار شده بودند.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر