۱۳۹۴ شهریور ۹, دوشنبه

حامیان مادران پارک لاله دورتموند: دادخواهیم این بیداد را/ کلن- یادمان بیست وهفتمین سالگرد جانباختگان تابستان ۶۷

حامیان مادران پارک لاله دورتموند: دادخواهیم این بیداد را

کلن-یادمان بیست وهفتمین سالگرد جانباختگان تابستان ۶۷




مراسم یادمان بیست وهفتمین سالگرد جانباختگان تابستان ۶۷ به دعوت «جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران - کلن» و با حمایت تعداد بسیاری نهادهای حقوق بشری, فعالان سیاسی, زندانیان سیاسی سابق و حامیان مادران پارک لاله دورتموند, روز شنبه ۲۹ آگوست ۲۰۱۵ در شهر کلن برگزار شد.

برنامه طبق روال هر ساله با یک دقیقه کف زدن و یک دقیقه سکوت به یاد عزیزان آغاز شد و با سخنرانی نمایندگان نهادهای مختلف ادامه یافت.

شرکت کننده گان در این مراسم با محکوم کردن این جنایت هولناک علیه بشریت و قتل عام هزاران زندانی سیاسی در دهه شصت و در طول دوران حاکمیت رژیم اسلامی در ایران, اعدام سیاسی جوان هم میهن کرد, بهروز آلخانی و دیگر زندانیان را نیز به شدت محکوم کرده و خواهان توقف فوری احکام جاری اعدام زندانیان سیاسی - عقیدتی شدند.

خواسته های دیگر هم میهنان مان در این برنامه و پلاکاردها عبارت بود از:

۱- رسیدگی فوری پزشکی به زندانیان سیاسی بیمار از جمله, زینب جلالیان, نرگس محمدی و افشین سهراب زاده, که هر سه در شرایط بسیار وخیم جسمی به سر می برند و تعداد بسیاری دیگر از بیماران در زندان
۲- آزادی بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی - عقیدتی
۳- لغو مجازات اعدام به طور کلی
۴- محاکمه جهانی وعلنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت اسلامی از ابتدای تشکیل آن تا به امروز
۵- لغو مجازات تبعیدِ برای زندانیان سیاسی - عقیدتی
۶- شکستن سکوت دوباره غرب در مقابل نقض همه جانبه حقوق بشر در ایران و اعدام های روزانه حکومت اسلامی بعد از مذاکرات هسته ای


در پایان سخنرانی ها, همه شرکت کننده گان با دست های پر از گل های سرخ پر پر شده به سوی رود راین راهپیمایی کردند و تک تک به یاد تابناک همه عزیزان و عاشقان راه آزادی گلبرگ های سرخ را به رود راین سپردند.

باشد که در ادامه راه دادخواهی, روزی شاهد بر پا شدن دادگاه های جهانی برای محاکمه همه آمران و عاملان تمامی این جنایات باشیم. نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم!

جاودانه باد یاد همه رهروان راه آزادی
حامیان مادران پارک لاله دورتموند
یکی از نهادهای شبکه "همبستگی برای حقوق بشر در ایران"


نشست پالتاکی شبکه " همبستگی برای حقوق بشر در ایران" به مناسبت یادمان بیست وهفتمین سالگرد جانباختگان تابستان ۶۷ و جلوگیری از فراموشی این فاجعه ملی و تکرار این جنایات, روز یک شنبه ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۵ بر گزار خواهد شد. اطلاعات بیشتر در روزهای آینده در رسانه ها منتشر خواهد شد.

گزارش تصویری حامیان مادران پارک لاله دورتموند از این مراسم در کلن
https://www.facebook.com/madaran.solhdortmund/media_set?set=a.1029065150459494.1073741875.100000680559971&type=3








جنبش دادخواهی چه زمانی و چگونه شکل می‌گیرد؟



جنبش دادخواهی چه زمانی و چگونه شکل می‌گیرد؟

جنبش دادخواهی زمانی شکل می‌گیرد که حکومت مرتکب جنایتی شود و به تعداد زیادی از مردم آسیب زند و مردم آسیب دیده و معترض بخواهند داد خود را بستانند و در مورد چرایی و چگونگی جنایت یا جنایت‌ها بدانند و برای کشف حقیقت تلاش کنند. این جنایت‌ها مردم را به سمت اتحادی نانوشته می‌برد و اگر شرایط اجتماعی و سیاسی آن مهیا باشد، می‌تواند منجر به جریانی دادخواهانه یا جنشی همه گیر شود.
اما شرایط مساعد اجتماعی و سیاسی برای شکل‌گیری جنبش دادخواهی چیست؟ قبل از هر چیز روشن است که رژیم‌های دیکتاتوری تمایلی به شکل‌گیری جنبش دادخواهی ندارند و نه تنها سبب محدود و از هم پاشیدگی جنبش‌های سیاسی و مدنی می‌شوند، بلکه تلاش می‌کنند که با تغییر در آن‌ها، این جنبش‌ها را قابل کنترل نمایند. به همین دلیل اغلب در دوران دیکتاتوری، جنبش‌های مدنی‌ای شکل می‌گیرد که تلاش می‌کنند به مرزهای ممنوعه حکومت نزدیک نشوند، با این امید که بتوانند در تعامل با حکومت، به بهبود شرایط اجتماعی دست یابند.
ولی اگر نیروهای اجتماعی منتقد حکومت دیکتاتوری و به ویژه جنبش‌های مدنی(مانند جنبش‌های حقوق بشر، زنان، دانشجویان، معلمان و کارگران) که به شکل طبیعی متحد و همراه جنبش دادخواهی هستند، تمایل و آمادگی حمایت از جنبش دادخواهی را داشته باشند. هم‌چنین نیروهای سیاسی مخالف و منتقد حکومت 1) از نفوذ و اعتبار در نزد مردم برخوردار باشند{یکی از هدف‌های سرکوب، بی اعتبار کردن نیروهای مخالف و منتقد است- هرچند رفتار و کردار نیروهای منتقد و مخالف هم ‌می‌تواند به این بی اعتباری بیافزاید}؛ 2) این نیروها نیز تمایل داشته باشند که از جنبش دادخواهی دفاع نمایند؛ و تمام این نیروها تمایل و توان آن را داشته باشند که مرزهای ممنوعه رژیم دیکتاتوری را پشت سر بگذارند، شرایط مساعدی برای شکل‌گیری و گسترش جنبش دادخواهی فراگیر فراهم می‌شود.
در ایران، حداقل در بیست سال اول حکومت اسلامی‌ این گونه نبوده است و جنبش‌دادخواهی مادران و خانواده‌های خاوران که اصلی ترین نیروی این جنبش بوده‌اند، برای سال‌های طولانی به تنهایی زخم‌های ناشی از جنایت‌های حکومت را تحمل می‌کردند و در برابر آن می‌ایستادند و از حمایت نیروهای اجتماعی و گاه سیاسی منتقد جمهوری اسلامی برخورد نبوده‌اند، زیرا فعالان اجتماعی و جنبش‌های مدنی وارد شدن به این حوزه را از مرزهای ممنوعه حکومت می‌دانستند و هم‌اکنون نیز گاه این تبعیض‌ها عمل می‌کند. در سال 77، پس از این که افشای قتل‌های سیاسی و زنجیره‌ای پاییز آن سال، به دست مقامات عالی رتبه سیاسی انجام شد، به یک باره جنبشی گسترده در حمایت از تلاش‌های بستگان کشته شدگان، فعالان حقوق بشر و روزنامه نگارانی که به این موضوع می‌پرداختند، شکل گرفت. هم‌چنان پس از سرکوب گسترده و سازمان یافته جنبش اعتراضی به نتایج انتخابات خرداد 88(جنبش سبز)، دوباره حمایت از تلاش‌های بستگان کشته شدگان برای دانستن حقیقت و عدالت اوجی دوباره گرفت. مادران پارک لاله و حامیان آن‌ها نتیجه این اوج‌گیری دوباره بودند. لااقل در ابتدا، اغلب فعالان بر این باور بودند که یکی از دلایل تکرار جنایت‌های هولناک خرداد تا دی ماه 88، این است که تلاش برای دانستن حقیقت جنایت‌های هولناک دهه شصت و ترورهای سیاسی در داخل و خارج از کشور و قتل‌های زنجیره‌ای پاییز 77 و حمله به کوی دانشگاه در سال 78 و غیره مسکوت گذاشته شده است.
(برگرفته از کتاب دادخواهی به زبان ساده)

برای بهروز

برای بهروز



وقتی چشمانت به امید رای عدالت نشسته 
طناب دار بر گردنت بوسه می زند
در سرزمین من 
دیگر قلم هم توان نوشتن
کلمه آزادی را ندارد

شفق
5 شهریور 1394
http://www.mpliran.org/2015/08/blog-post_30.html

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

منصوره بهکیش: خاوران و بحران پاسخ‌گویی و مسئولیت‌پذیری حکومت

خاوران و بحران پاسخ‌گویی و مسئولیت‌پذیری حکومت




از آن تابستان شوم که ارتباط عزیزان‌مان را با ما خانواده‌ها قطع کردند و زندانیان سیاسی ایستاده بر عقاید را با شقاوت بسیار، گروه گروه بی‌خبر کشتند و در کانتینرها ریختند و در کانال‌هایی در خاوران مدفون کردند، بیست و هفت سال می‌گذرد، ولی آن داغ و دادخواهی برای ما و این ننگ و بیدادگری برای دست اندرکاران دیروز و امروز جمهوری اسلامی هم چنان تازه است. پس از این همه سال، نه تنها هیچ مقام مسئولی به این جنایت و دیگر جنایت‌های سی و هفت سال حکومت اسلامی برای حذف دگراندیشان پاسخی در خور و رسمی نداده است، بلکه با بی‌شرمی تمام، هم چنان خانواده‌ها را برای ساده‌ترین خواست خود مورد اذیت و آزار و توهین قرار می‌دهند و کسی پاسخ‌گو نیست. 

جمعه ششم شهریور طبق روال هر سال که جمعه‌ی نزدیک به دهم شهریور در خاوران گرد هم می‌آییم تا یاد عزیزان‌مان را زنده نگاه داریم، به خاوران رفتیم. اطلاعات از یکی دو روز قبل به تعدادی از خانواده‌ها زنگ زده و محترمانه تهدیدکرده بود که به خاوران نیایند که متاسفانه تعدادی از خانواده‌ها نیز به این خواست امنیتی‌ها تن دادند و نیامدند. این خانواده‌ها هرچند در دل بسیار ناراحت و شاکی‌اند و این حداقل را حق خود می‌دانند، ولی حکومت بیدادگر است و انسان‌های تحت ستم، گاهی مجبور می‌شوند برای جلوگیری از فشار بیشتر، به این بی‌حقوقی‌ها تن دهند و نمی‌توان خانواده‌ها را سرزنش کرد، زیرا خانواده‌ها در طی این سال‌ها همواره به اشکال مختلف بر عهد و پیمان خود ایستاده‌اند و به این بیدادگری‌ها اعتراض کرده‌اند. خانواده‌ها آنقدر مورد توهین و اذیت و آزار و محرومیت واقع شده‌اند که گاهی چاره‌ای نمی‌بینند که در برابر این همه بیدادگری به طور موقت سکوت کنند، ولی قطعا این سکوت دوامی ندارد و حکومت نیز می‌داند که بالاخره روزی صبر خانواده‌ها سر ریز خواهد شد و باید از آن روز ترسید و برای همین از رفتن حتی یک نفر به تنهایی به خاوران و گل باران کردن آن جا وحشت دارند، زیرا می‌دانند این پیامی اعتراضی است که می‌تواند سایرین را نیز با خود همراه کند. 
   
امسال کمی زودتر از همیشه به خاوران رفتیم تا شاید زودتر از نیروهای حافظِ امنیتِ حکومت به آن جا برسیم و بتوانیم داخل شویم، ولی آن‌ها نیز زودتر از معمول آمده بودند و با درِ بسته روبرو شدیم، من و تنی چند از خانواده‌ها ساعت هشت صبح آن جا بودیم، شنیدیم که تنی چند نیز صبح زودتر و تعدادی نیز پس از ما آمده بودند، ولی باز هم با در بسته روبرو شدند. یک ماشین نیروی انتظامی در خیابان لپه زنک روبروی در اصلی ایستاده بود و یک ماشین نیروی امنیت و یک ماشین وزارت با تنی چند سرنشین جلوی در پشتی ایستاده بودند و یک ماشین با لباس شخصی نیز بعد آمد. ما بی‌توجه به آن‌ها از ماشین پیاده شدیم و گل‌ها را برداشتیم و به سمت در رفتیم، نیروهای انتظامی نیز پیاده شدند و معترض به ما که چرا آمده‌اید و باید بروید، ما مقاومت کردیم و گفتیم این حق ماست، باید در را باز کنید. از آن‌ها تهدید و از ما مقاومت و بالاخره تصمیم گرفتیم بر جدول خیابان در آفتاب تند بنشینیم. مادران با پاهای دردناک‌شان به سختی بر جدول نشستند تا دیگر خانواده‌ها نیز بیایند. آن‌ها نیز ناامید از رفتنِ ما، به سمت ماشین خود رفتند و منتظر ماندند. کم کم خانواده‌ها آمدند، تعدادمان زیاد شد، ولی نه آن طوری که شایسته بود. آن طرف تر، ماموران اطلاعات جوانی را مورد پرس و جو قرار دادند که چرا آمده است و کارت شناسایی او را گرفتند، متاسفانه این کار در حضور ما انجام نشد تا اعتراض کنیم و نگذاریم کارت او را ضبط کنند و بعد خبردار شدیم. تا ساعت نزدیک به ده صبح آن جا بودیم و ماموران هم منتظر که ما چه کار می‌خواهیم بکنیم، آفتاب و گرمای هوا حال مادران را خراب کرده بود و ماموران نیز ما را تهدید می‌کردند که باید بروید. بالاخره همه جمع شدیم و گل‌های‌مان را در دست گرفتیم و جلوی در بسته پشتی پرپر کردیم. به یک باره تمام نیروهای با لباس فرم و شخصی دور و بر ما ریختند و می‌خواستند از پرپر کردن گل‌ها ممانعت کنند که نتوانستند، به خشونت متوسل شدند و گل‌های دست من و یکی دو تن از خانواده‌ها را گرفتند، ولی ما باز مقاومت کردیم و گل‌ها را از دست‌شان گرفتیم و پرپر کردیم. تهدیدمان کردند ولی ما توجهی نکردیم و بالاخره توانستند ما را با زور باز گرداندند. دو جوان دیگر نیز آمده بودند، یکی از خانواده‌ها می‌گفت موبایل جوانی که داشت عکس می‌گرفت را نیز گرفتند. در راه بازگشت در جاده لپه زنک نیز جلوی در اصلی ایستادیم و گل‌های‌مان را به داخل خاوران پرتاب کردیم و تعدادی را نیز در خیابان پرپر کردیم، مقداری را نیز در جاده اصلی خاوران ریختیم که عطر و اثر آن در سرتاسر این منطقه پخش شود. ماموران نیروی انتظامی مستقر در جاده لپه زنک از داخل ماشین پیاده شدند و پلاک ماشین‌های را یادداشت کردند و از ما عکس و فیلم گرفتند. چه کار بیهوده‌ای، تمام این شماره‌ها و عکس‌ها را دارند و فکر می‌کنند به این وسیله می‌توانند خانواده‌ها را بترسانند.  

تعدادی از خانواده‌ها تمایل داشتند از آن جا به دیدار مادرم برویم که خوشحال از این پیشنهاد، به سوی خانه راه افتادیم، پس از طی این راه طولانی، به خانه رسیدیم و خانواده‌ها یکی یکی آمدند، با این که هیچ برنامه از قبل تنظیم شده‌ای نداشتیم و بی‌خبر به آن جا رفتیم. مامان جان خیلی خوشحال شد، لباسش را عوض کردیم و به جمع ما پیوست. جالب بود که این حضور گرم و بی آلایش احساس خیلی خوبی به همه‌ی ما داده بود، پس از رفع تشنگی و نفس تازه کردن، خانواده‌ها یکی یکی از آن روزها و تجربیات‌شان گفتند، با این که نگذاشتند به خاوران برویم، ولی این دیدار و جمع شدن در فضایی صمیمی بدون حضور پلیس به همه‌ی ما حس خوبی داده بود، هر کدام چیزهایی گفتند که شاید تا به حال نشنیده بودیم. خاوران که می‌رویم شاید کمتر فرصت شود تا به درد دل‌ همدیگر گوش کنیم، چیزی که امروز شاهدش بودیم و آرامش عجیبی برای همه‌ی ما داشت. هر کدام از روزهای ممنوع الملاقات بچه‌ها گفتند و این که چه بلایی سرشان آمده است. هرچند تمام این گفته‌ها بسیار تلخ بود، ولی همین که در جمعی نشسته بودیم که همه دردی مشترک داشتند، با جان و دل به حرف‌های همدیگر گوش ‌دادیم و هر نشانه‌ای برای آن دیگری آشنا بود و این باعث شد که انرژی دوباره بگیریم. یکی از مادران که در آفتاب تند خاوران فشارش بالا رفته بود، حالش جا آمد و گفت چه خوب شد که اینجا آمدیم و توانستیم کمی با همدیگر حرف بزنیم. دلم داشت دق می‌کرد و کم مانده بود منفجر شوم. یکی می‌گفت یک سال بعد از این که ساک‌ پسرم را دادند، یکی به من گفت پسرت زنده است و پول زیادی از ما گرفت و گفت جای او را به تو نشان خواهم داد و بعد غیب‌اش زد، دیگری می‌گفت ده سال پیش یکی به ما گفت که برادرت زنده است و بیخود می‌گویند که او را کشته‌اند. 
   
با خود می‌گویم اگر روزی این خانواده دهان باز کنند و خاطرات‌شان و بلایایی که بر سرشان آمده است را بلند بلند در رسانه‌های عمومی باز گویند، جمهوری اسلامی دیگر نمی‌تواند کمر راست کند و مجبور است بالاخره پاسخ دهد که چرا و چگونه و با چه حقی مرتکب این همه جنایت شده و خانواده‌ها را نیز از دانستن حقیقت محروم کرده است، نه جنازه‌ای، نه وصیت نامه‌ای، نه برگه فوتی که علت واقعی مرگ را در آن نوشته باشند، نه سنگ گوری، نه بگذارند در همین گورهای جمعی آزادانه جمع شوند و یاد عزیزشان را زنده نگاه دارند و نه حتی به راحتی بتوانند در چهار دیواری خانه‌ها مراسم یادبود بگیرند. مسئولان حکومت اسلامی چاره‌ای ندارند و باید خاوران و دیگر گورهای بی نام و نشان را به رسمیت بشناسند و در سطح ملی و بین المللی از خانواده‌ها پوزش بخواهند، بعد از آن چه شود، زمان و شرایط تعیین خواهد کرد. 

جمهوری اسلامی گمان می‌کند که مادرها و پدرها می‌میرند و همه چیز تمام می‌شود، شاید برخی از ما نیز این‌گونه فکر می‌کنیم و برای همین خیلی ناامید شده‌ایم، ولی وقتی برخورد جوان‌هایی که حالا انسان‌های برومندی شده‌اند را می‌بینیم که بی‌تابانه می‌خواهند به خاوران بیایند، باید به حرکت دادخواهانه‌ی خود ایمان بیاوریم و بدانیم که با مُردن چند مادر و پیر و ناتوان شدن خانواده‌ها خاموش نخواهد شد، ممکن است امروز ما جلوی جوان‌ها را بگیریم که به خاوران نیایند یا حرکتی نکنند، ولی هر روز این شعله در درون‌شان شعله ور تر می‌شود و می‌خواهند بدانند چرا و چگونه مادران و پدران‌ و خواهران و برادران و همسران‌شان را اعدام کرده‌اند و چرا حق ندارند بر خاک عزیزشان گلی بگذارند یا شمعی روشن کنند و برای‌شان آزادانه مراسم یادبود بگیرند. بالاخره این زخم نیمه باز سر باز می‌کند و چرک آن دیر یا زود بیرون می‌زند و فوران می‌کند و تمام پیکر جمهوری اسلامی را می‌گیرد.  

هرچند می‌دانیم حکومت اسلامی چاهی برای خود کنده است که خلاصی از آن به این راحتی برایش امکان پذیر نیست، از یک طرف می‌داند اگر درِ خاوران را باز بگذارد و جلوی خانواده‌ها را نگیرد، مانند دهه هشتاد، پیش از پادگانی کردن خاوران، صدها و شاید هزاران نفر در مراسم سالگرد کشتار زندانیان سیاسی و جمعه‌ی آخر سال شرکت می‌کنند، از طرف دیگر اگر هم چنان جلوی خانواده‌ها را بگیرد، خانواده‌ها به اشکال دیگر جلوی این بی‌عدالتی‌ها می‌ایستند و صدای‌شان را یکی یکی بلند می‌کنند و همین جمع‌ها و ایستادگی‌های کوچک، بزرگ و همه گیر می‌شود و همه چیز را به هم می‌ریزد. 

باری، جمهوری اسلامی چاره‌ای ندارد و باید با این مساله برخورد کند و مسئولیت آن را بپذیرد. این چالشی است که باید با آن روبرو شود، ممکن است آن را به تاخیر بیاندازد، ولی دیر یا زود باید این بحران را پشت سر بگذارد، زیرا خانواده‌ها پاسخ می‌خواهند و مسئولان باید پاسخ دهند و دیگر نمی‌توانند هر کدام جنایت را گردن دیگری بیاندازند و از زیر بار مسئولیت ‌شانه خالی کنند. 

حتی خانواده‌هایی که فقط در سال‌های اول با شهامت مراسم می‌‌گرفتند و سال‌هاست که آن‌ها را نمی‌بینیم یا حضورشان خیلی کم رنگ شده است، قطعا در درون‌شان بی‌تابی شدیدی موج می‌زند که باز دوباره به خاوران بیایند و به اشکال مختلف اعتراض خود را نشان دهند. این اعتراض نیز در طی این سال‌ها به اشکال مختلف بوده است، از نامه نگاری به مسئولان حکومتی به شکل علنی و مخفی تا نامه نگاری به مسئولان بین المللی و افشاگری و مصاحبه و نوشتن مطلب و دیدار همدیگر و حضور در خاوران و غیره، ولی اگر جمهوری اسلامی با این مساله برخورد نکند، بی تردید این اعتراض‌های خفته و نهفته، دیر یا زود از خانه‌ها به گورستان‌ها و جلوی زندان‌ها و از آن جا به رسانه‌ها و نهادهای بین المللی و در نهایت به کف خیابان‌ها کشیده خواهد شد و سایر جنبش‌های اعتراضی نیز به حرکت در می‌آیند و دیگر جمهوری اسلامی با هیچ اسلحه و قدرتی نمی‌تواند آن را مهار کند.    

منصوره بهکیش
هفتم شهریور 1394
http://www.mpliran.org/2015/08/blog-post_67.html

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

۱۳۹۴ شهریور ۳, سه‌شنبه

حامیان مادران پارک لاله ایران - دورتموند: دادخواهیم این بیداد را



دادخواهیم این بیداد را





بیست وهفت سال از قتل عام تابستان ٦٧، از این جنایت هولناک علیه بشریت در زیر پوشش حکومت اسلامی ایران می گذرد، کشتار دسته جمعی هزاران زندانی سیاسی در دهه ٦٠ و تابستان ٦٧، لکه ننگی است که هرگز از تاریخ این حکومت پاک نخواهد شد.
برای جلوگیری از فراموشی این فاجعه ملی و ادامه راه دادخواهی، ما حامیان مادران پارک لاله ایران در شهر دورتموند آلمان، باری دیگر به یاد همه جان باختگان راه آزادی و تابستان ٦٧, به همراه جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران در کلن، گرد هم خواهیم آمد و خاطره همه عاشقان راه آزادی را گرامی خواهیم داشت .

ما حامیان مادران پارک لاله ایران - دورتموند، ضمن محکوم کردن تمام جنایات حکومت جمهوری اسلامی در ایران، با تاکید بر سه خواسته مادران پارک لاله ایران: لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی، آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت اسلامی از ابتدای تشکیل آن، تا بر قراری عدالت اجتمایی، رساندن صدای دادخواهی مادران و همه آسیب دیده گان را به جهانیان، جوامع حقوقی و بین المللی وظیفه اصلی خود می دانیم.



(برگرفته از کتاب دادخواهی به زبان ساده/ مادران پارک لاله ایران)

جنبش دادخواهی چه زمانی و چگونه شکل می‌گیرد؟
جنبش دادخواهی زمانی شکل می‌گیرد که حکومت مرتکب جنایتی شود و به تعداد زیادی از مردم آسیب زند و مردم آسیب دیده و معترض بخواهند داد خود را بستانند و در مورد چرایی و چگونگی جنایت یا جنایت‌ها بدانند و برای کشف حقیقت تلاش کنند. این جنایت‌ها مردم را به سمت اتحادی نانوشته می‌برد و اگر شرایط اجتماعی و سیاسی آن مهیا باشد، می‌تواند منجر به جریانی دادخواهانه یا جنشی همه گیر شود.



حامیان مادران پارک لاله ایران - دورتموند
شنبه ۲۹ آگوست ۲۰۱۵ ساعت ۱۶.۳۰ بعد از ظهر
کلن: مقابل ورودی اصلی ایستگاه مرکزی قطار

همبستگی برای حقوق بشر در ایران: دادخواهیم این بیداد را


دادخواهیم این بیداد را
کشتار زندانیان سیاسی و عقیدتی در سال67 فرامو ش نخواهد شد


کشتار زندانیان سیاسی و عقیدتی در تابستان سال 1367 و بطور کلی اعدام هائی که از فردای برقراری حکومت اسلامی و به حکم قضات شرع دادگاه های به اصطلاح انقلابی در ایران صورت گرفت، یکی از سیاه ترین صفحات تاریخ این کشور را تشکیل می دهد، این دوران سیاه را فقط می توان با دوران انگیزاسیون قرون وسطی در اروپا و هولوکاست هیتلری در آلمان نازی مقایسه کرد که هزاران هزار انسان آزادی خواه و دگراندیش به فرمان کلیسا و فاشیسم هیتلری به مرگ محکوم شدند.

با وجود اینکه بیش از سه دهه از اعدام های سال های نخست حکومت اسلامی و 27 سال از کشتار فجیع سال 1367 می گذرد، مسئولان جمهوری اسلامی نه تنها از چرایی و چگونگی این کشتارها سخنی نگفته اند و هویت قربانیان گورهای دسته جمعی را مشخص ننموده اند، بلکه هنوز حتی اجازه برگزاری مراسم آزادانه یادبود به خانواده های قربانیان آن فاجعه هولناک نمی دهند و هر گونه ایستادگی بازماندگان را برای کشف حقیقت، با ضرب و شتم و بازداشت و تهدید پاسخ می گویند، هم چنین پس از گذشت سه دهه از نسل کشی دگراندیشان در ایران، قوه قضائیه جمهوری اسلامی که به استناد اعلامیه جهانی حقوق بشر، می بایستی نهادی مستقل و مرجعی برای دادخواهی شهروندان ایرانی باشد، از طرح دادخواهی بازماندگان کشتار 67 جلوگیری می‌کند. در حالی که هنوز برخی از آمران و عاملان اعدام های دهه 60 در بالاترین مشاغل قضائی و حکومتی ایران مشغول به کار هستند و با سرکوب حق دادخواهی، مذبوحانه تلاش می ورزند وقایع هولناک آن سال ها و به ویژه کشتار زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران را از حافظه تاریخی مردم ایران و افکار عمومی جهان بزدایند.

علیرغم تلاش مستمر حاکمان اسلامی برای محو نمودن آثار جنایاتی که مرتکب شده اند، در طی این سال ها و به کوشش شاهدان عینی جنایات، زندانیان جان به در برده  و پیگیری و ایستادگی مادران و خانواده ها از جمله: مادران خاوران و دیگر مادران و خانواده های داغدار شده از ابتدای به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی تا کنون و بلند کردن صدای دادخواهی این خانواده ها توسط مادران پارک لاله و دیگر فعالان عرصه دادخواهی، حق دادخواهی به مهمترین مطالبه بازماندگان قربانیان بدل شده است. در همین رابطه نیز مادران پارک لاله کتابی با عنوان "مفاهیم دادخواهی به زبان ساده و مروری بر فعالیت های دادخواهانه" توسط نشر خاوران منتشر کرده اند.

از سوی دیگر در راستای پیگیری حق دادخواهی، تا کنون دولت کانادا،  کشتار زندانیان سیاسی در سال 1367 را به عنوان "جنایت علیه بشریت" به رسمیت شناخته و کره جنوبی نیمی از جایزه حقوق بشری بین المللی خود در سال 2014 را به مادران و خانواده های خاوران اهدا نموده است. برای دریافت این جایزه نیز مادر بازرگان و زنده یاد پروانه میلانی از طرف مادران خاوران به "گوانگجو" اعزام شدند و پیام مادران و خانواده های خاوران را از زبان هزاران مادر داغدار ایرانی که عزیزان شان در گورهای دسته جمعی و بی نام و نشان دفن شده اند را خواندند. در بخشی از این پیام آمده است: «ما به دنبال خون خواهی نیستیم و با کشته شدن حتی قاتلان فرزندانمان مخالفیم ، ولی می خواهیم که مسوولان این جنایت ها شناسایی و در دادگاهی عادلانه و علنی و مردمی محاکمه شوند و چرایی و چگونگی این اعدام ها برای ما و همه مردم ایران روشن شود تا شاید بتوانیم به این وسیله از تکرار جنایت جلوگیری کنیم».

در سالگشت کشتار 67 که مصداق بارز جنایت علیه بشریت است، ضمن گرامی داشت خاطره ی تابناک هزاران جان شیفته ای که در آتش تعصب دینی و به فتوای آیت الله خمینی و برخی از مراجع مذهبی ایران جان باختند، از تمام نهادها و شخصیت های مدافع حقوق بشر در سرتاسر جهان درخواست می نمائیم که با برپا کردن مراسمی به این مناسبت، حق دادخواهی را برای خانواده های قربانیان، جامعه مدنی و مدافعان دادخواهی و حقوق بشر در ایران و خارج از کشور محفوظ  نگهداریم و خواهان تشکیل دادگاه های عادلانه و علنی و محاکمه و مجازات آمران و عاملان کشتار 67 و تمامی جنایت های صورت گرفته در جمهوری اسلامی ایران باشیم، تا این جنایتها فراموش نشود و دوباره تکرار نگردد.

 همبستگی برای حقوق بشر در ایران

نشست پالتاکی شبکه " همبستگی برای حقوق بشر در ایران " به مناسبت
بیست و هفتمین سالگرد فاجعه ملی کشتار زندانیان سیاسی
یکشنبه ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۵

امضاء:
۱-  اتحاد برای ایران ـ بلژیک
۲-  انجمن تئاتر ایران و آلمان، آرکاداش ـ کلن
۳-  انجمن زنان مونترال
۴-  انجمن حمهوری خواهان ایران - پاریس
۵-  انجمن جمهوری خواهان ایران - واشنگتن
۶-  انجمن حقوق بشر و دموکراسی برای ایران/ هامبورگ
۷-  انجمن همبستگی با مردم ایران- دالاس
۸-  باشگاه جنبش سکولار دمکراسی ایران در لس آنجلس
۹-  بنیاد اسماعیل خویی
۱۰- پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دمکرات ایرانی
۱۱- جامعه ی دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران - سوئد
۱۲- جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران ـ شاخه بلژیک
۱۳- حاميان مادران پارك لاله - دورتموند
۱۴- حاميان مادران پارك لاله - فرزنو
۱۵- حاميان مادران پارك لاله - هامبورگ
۱۶- حاميان مادران پارك لاله - لندن
۱۷- شبکه همبستگی ملی ایرانیان - فرزنو کالیفرنیا
۱۸- فدراسیون اروپرس
۱۹- كانون فرهنگی و حقوق بشری سيمرغ
۲۰- كانون فرهنگ وهنر فرزنو
۲۱- کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
۲۲- کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی - پاریس
۲۳- کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران - شیکاگو
۲۴- مادران پارك لاله ایران
۲۵- مادران صلح مونترال
۲۶- همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر- اورنج کانتی
۲۷- همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران ـ ونکوور
۲۸- همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران ـ نیویورک
۲۹- همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر درایران - لوس انجلس
۳۰- همبستگی برای جمهوری عرفی وحقوق بشر درایران ـ استین
۳۱- همبستگی جمهوری عرفی برای حقوق بشر در ایران - ونکوور
۳۲- همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران ـ مونترال
۳۳- تدارک دهندگان کارزار برای افشای نقض حقوق بشر در ج. ا. در
      روند سی امین اجلاس شورای حقوق بشر