۱۳۹۴ شهریور ۹, دوشنبه

جنبش دادخواهی چه زمانی و چگونه شکل می‌گیرد؟



جنبش دادخواهی چه زمانی و چگونه شکل می‌گیرد؟

جنبش دادخواهی زمانی شکل می‌گیرد که حکومت مرتکب جنایتی شود و به تعداد زیادی از مردم آسیب زند و مردم آسیب دیده و معترض بخواهند داد خود را بستانند و در مورد چرایی و چگونگی جنایت یا جنایت‌ها بدانند و برای کشف حقیقت تلاش کنند. این جنایت‌ها مردم را به سمت اتحادی نانوشته می‌برد و اگر شرایط اجتماعی و سیاسی آن مهیا باشد، می‌تواند منجر به جریانی دادخواهانه یا جنشی همه گیر شود.
اما شرایط مساعد اجتماعی و سیاسی برای شکل‌گیری جنبش دادخواهی چیست؟ قبل از هر چیز روشن است که رژیم‌های دیکتاتوری تمایلی به شکل‌گیری جنبش دادخواهی ندارند و نه تنها سبب محدود و از هم پاشیدگی جنبش‌های سیاسی و مدنی می‌شوند، بلکه تلاش می‌کنند که با تغییر در آن‌ها، این جنبش‌ها را قابل کنترل نمایند. به همین دلیل اغلب در دوران دیکتاتوری، جنبش‌های مدنی‌ای شکل می‌گیرد که تلاش می‌کنند به مرزهای ممنوعه حکومت نزدیک نشوند، با این امید که بتوانند در تعامل با حکومت، به بهبود شرایط اجتماعی دست یابند.
ولی اگر نیروهای اجتماعی منتقد حکومت دیکتاتوری و به ویژه جنبش‌های مدنی(مانند جنبش‌های حقوق بشر، زنان، دانشجویان، معلمان و کارگران) که به شکل طبیعی متحد و همراه جنبش دادخواهی هستند، تمایل و آمادگی حمایت از جنبش دادخواهی را داشته باشند. هم‌چنین نیروهای سیاسی مخالف و منتقد حکومت 1) از نفوذ و اعتبار در نزد مردم برخوردار باشند{یکی از هدف‌های سرکوب، بی اعتبار کردن نیروهای مخالف و منتقد است- هرچند رفتار و کردار نیروهای منتقد و مخالف هم ‌می‌تواند به این بی اعتباری بیافزاید}؛ 2) این نیروها نیز تمایل داشته باشند که از جنبش دادخواهی دفاع نمایند؛ و تمام این نیروها تمایل و توان آن را داشته باشند که مرزهای ممنوعه رژیم دیکتاتوری را پشت سر بگذارند، شرایط مساعدی برای شکل‌گیری و گسترش جنبش دادخواهی فراگیر فراهم می‌شود.
در ایران، حداقل در بیست سال اول حکومت اسلامی‌ این گونه نبوده است و جنبش‌دادخواهی مادران و خانواده‌های خاوران که اصلی ترین نیروی این جنبش بوده‌اند، برای سال‌های طولانی به تنهایی زخم‌های ناشی از جنایت‌های حکومت را تحمل می‌کردند و در برابر آن می‌ایستادند و از حمایت نیروهای اجتماعی و گاه سیاسی منتقد جمهوری اسلامی برخورد نبوده‌اند، زیرا فعالان اجتماعی و جنبش‌های مدنی وارد شدن به این حوزه را از مرزهای ممنوعه حکومت می‌دانستند و هم‌اکنون نیز گاه این تبعیض‌ها عمل می‌کند. در سال 77، پس از این که افشای قتل‌های سیاسی و زنجیره‌ای پاییز آن سال، به دست مقامات عالی رتبه سیاسی انجام شد، به یک باره جنبشی گسترده در حمایت از تلاش‌های بستگان کشته شدگان، فعالان حقوق بشر و روزنامه نگارانی که به این موضوع می‌پرداختند، شکل گرفت. هم‌چنان پس از سرکوب گسترده و سازمان یافته جنبش اعتراضی به نتایج انتخابات خرداد 88(جنبش سبز)، دوباره حمایت از تلاش‌های بستگان کشته شدگان برای دانستن حقیقت و عدالت اوجی دوباره گرفت. مادران پارک لاله و حامیان آن‌ها نتیجه این اوج‌گیری دوباره بودند. لااقل در ابتدا، اغلب فعالان بر این باور بودند که یکی از دلایل تکرار جنایت‌های هولناک خرداد تا دی ماه 88، این است که تلاش برای دانستن حقیقت جنایت‌های هولناک دهه شصت و ترورهای سیاسی در داخل و خارج از کشور و قتل‌های زنجیره‌ای پاییز 77 و حمله به کوی دانشگاه در سال 78 و غیره مسکوت گذاشته شده است.
(برگرفته از کتاب دادخواهی به زبان ساده)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر