۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

دو شعر از نامادری

تقديم به مادران داغداري كه فرزندانشان بر دار شد

دايكم داغدار

آن گاه كه

رولكم

در جدال با طناب

ميرغضب

ميان زمين و آسمان

سرگردان

ميدانستم

كه اميدي

به آسمان نيست

و تو اي زمين خون آلود

براي گامهاي مادران

جايي بگذار ....

تا بر نعش

فرزندان بر دار شده ي خود

لالايي كودكان بي معلم را

سر دهند

براي گامهاي مادران

جايي بگذار ...

با ميرغضب هم دست مشو

اشك كودكان

كمانگر را

بياد آر

و نيزه ي كمانداران را

كه ميرغضب را

نشان

براي گامهاي مادران

جايي بگذار ....

جايي بگذار .....


----------------------------------------------------------------------


كودكان

در كلاس درس حاضر

آقا معلم

اما ....

در جدال با طناب

كودكان

روي تخته سياه

با اشكهايشان

سرخ مي نويسند

كمانگر

كمانداريم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر