دیدار مادران پارک لاله با خانواده ی محمد علی راسخی نیا
ما تعدادي از مادران پارک لاله براي ديدار با خانواده محمد علي راسخي نيا به منزل شان واقع در جنوب شهر تهران رفتیم.
برادر او تعريف مي کرد که روز عاشوراي 88 با خانواده در نيشابور بودیم ولي محمد در تهران بود. او هيچ گاه در مقابل ظلم سکوت نمي کرد،آگاهانه صبح روز عاشورا براي ادامه اعتراض به کودتاي انتخاباتي به خيابان رفته بود که زير پل کالج مورد اصابت گلوله تفنگ ساچمه اي قرار مي گيرد و صورتش متلاشي مي شود. مردم او را روي دست مي گيرند و با شعار به طرف آمبولانس مي برند .
آمبولانس او را به بيمارستان سينا منتقل مي کند ولی متاسفانه برادرم در بيمارستان شهيد مي شود. دوستش به من زنگ زد و گفت که برادرت زخمي شده، سريع خودت را برسان. من اصرار کردم و گفتم حقيقت را بگو تحملش را دارم، او گفت واقعیت این است که برادرت شهيد شده. با عجله خودم را به تهران رساندم و براي ديدن جسدش به بيمارستان رفتم. او را از آنجا به پزشکي قانوني کهريزک منتقل کردند و از آنجا به بهشت زهرا، در بهشت زهرا هنگامي که او را مي شستند، يک لحظه او را بلند کردند تا خانواده او را ببينند که متوجه شدم محمد را کالبد شکافي کرده اند. تعجب کردم! او که با تفنگ ساچمه اي شهيد شده بود، ديگر چرا کالبد شکافي اش کرده اند؟
شبانه مراسم تدفين را با دو پروژکتور بزرگ انجام دادند. در اين لحظه همسر برادر محمد مي گويد خيلي ترسيده بوديم، در اسلام مگر نمي گويند بعد از غروب آفتاب نبايد ميت را به خاک سپرد، پس چرا؟
او ادامه داد: ابتدا با اصرار مي خواستند به ما بقبولانند که مردم محمد را کشته اند. وقتي ديدند که دروغ شان خيلي مشخص است، از اينکار دست کشيدند.
سخن از درد بسيار بود و تمامي نداشت. بعد از دلجويي و همدردي با خانواده، براي آنان صبر و پايداري آرزو کرديمو به امید محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی این جنایت ها و آرزوی به تحقق پیوستن روزهای خوب؛ منزل شان را ترک کردیم.
آذر 1391
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر