زورمداران حتی اشک مادر را تاب نیاوردند
چهل روز از مرگ ستار گذشت
امروزدر در رباط کریم چه گذشت. کسانی که درگذشته می گفتند چند مامور، خودسرانه ستار را کشتند و قاتلین را به مادر ستار نشان دادند. کسانی که تا دیروز از مرگ ستار خود را ناراحت نشان می دادند، امروز گیسوان مادر داغدار او را کشیدند و او را روی خاک مزار فرزند کشاندند، تا جلوی عزاداری اش را بگیرند. بار دیگر حاکمان ستیزه جو و مستبد، ماهیت خود را به مردم نشان دادند. آیا مامورینی که امروز مادر ستار و مردم را کتک زدند، جزافراد خودسر بودند.هم چنان این سوال بدون جواب باقی می ماند که این افراد خودسر چه کسانی هستند که با تمام وقاحت هر جنایتی را در این کشور انجام می دهند و از طرف چه کسانی حمایت می شوند؟طبق گزارش افرادشرکت کننده، جمعیت زیادی در مراسم شرکت کرده بودند. ازجمله اقای نوریزاد. مادر ستارحرف می زد از مرگ پسراز قاتلین او خواهرش عکس ستار را در دست گرفته بود و شعر می خواند. باز آمرین تاب نیاوردند و برای ساکت کردن صدای آنان، فرمان سکوت را با خشن ترین شکل صادر کردند.
آقای مامور نمی دانم نامت چیست وآیین ات کدامست؟ ولی آیا ندیدی چگونه همکارانت را در همین روزهای گذشته به عنوان قاتل معرفی کردند؟ چون خود در مظان اتهام بودند، چند افسر را به عنوان قاتل معرفی کردند؟ آیا مادر ستارها حق ندارند حتی برای جگرگوشه های خودعزاداری کنند؟ آیا خبر از آه مادر دارید؟ امروز باز در رباط کریم در منطقه ایکه مردمانی زحمتکش زندگی میکنند یک باردیگر مردان مجهز به اسلحه باد درغبغب انداخته و زنی را که چهل روز در کنج خانه به سوگ فرزند نشسته بود کتک زدند. پس کجا بودند کسانیکه ادعا می کردند به مادرستار کمک می کنند؟ چرا کتک و دستگیری؟ چرا برهم زدن مراسم چهلم جوانی که دربیگناهی به خون خود درغلتید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر