۱۳۹۲ اردیبهشت ۹, دوشنبه

منصوره بهکیش: مادر سرحدی یکی دیگر از مادران خاوران از میان ما رفت!



مادر سرحدی، یکی دیگر از مادران خاوران از میان ما رفت!

عصر نو : جمعه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۳ مه ۲۰۱۳

منصوره بهكیش


madar-sarhaddi1-s.jpg

خانم ملوک زمانی (مادرِ منوچهر سرحدی) در ساعت نه جمعه شب ششم اردیبهشت ۱۳۹۲ در منزل‌اش فوت کرد و روز بعد در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. او به یک باره پس از کشیدن آهی دچار تنگی نفس و سپس قطع تنفس می‌شود و حتی با شوک نیروهای امداد پزشکی به زندگی باز نمی‌گردد. او نزدیک به یک سال در بستر بیماری بود و امکانِ حرکت نداشت و چندین روز بود مدام سراغ پسرش را می‌گرفت و می‌گفت: «منوچهر پسرم کجایی؟ چرا نمی‌آیی؟».

مادر سرحدی متولد سال ۱۳۱۲ بود. این زن مبارز و خستگی ناپذیر از دوران کودکی سختی‌های بسیاری کشید، ولی تاب آورد. او در سن پایین به ازدواجی ناخواسته با مردی میان سال تن داد و به علت مشکلاتی که با همسرش داشت، چهار فرزندش را به تنهایی بزرگ کرد و برای تامین هزینه زندگی دیپلم گرفت و به کار مشغول شد. این زن عاشق، با تلاش و پشتکار بسیار فرزندان‌اش را به دانشگاه فرستاد.

متاسفانه با از دست دادن سلامتی‌اش در سال ۱۳۴۹، مشکلات او دو چندان می‌شود ولی این ضعف جسمی نتوانست او را از پا بیاندازد و از رسیدگی و پرورش فرزندانش و دیگر فعالیت‌های اجتماعی و انسان دوستانه غافل کند. وی در سن سی و هفت سالگی، به دلیل فشارهای زیاد زندگی و هم چنین نگرانی‌هایی که داشت، دچار حمله عصبی می‌شود و عملا یک دست و پایش از حرکت باز می‌ماند و دست و پای دیگرش نیز به سختی کار می‌کرد.

پسرش منوچهر در دو حکومت پادشاهی و اسلامی زندانی سیاسی بود. او در رشته معماری دانشگاه هنرهای زیبا تهران درس می‌خواند و هم زمان کار می‌کرد تا بتواند به خانواده‌های کم درآمد نیز کمک کند. وی از دوران دبیرستان فعالیت سیاسی را آغاز کرد و در دوران دانشگاه فعال‌تر شد و به سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران گرایش پیدا کرد. فشار حکومت بر فعالان سیاسی روز به روز بیشتر می‌شد تا اینکه در بهار سال ۱۳۵۵ به منزل آن‌ها یورش می‌برند و منوچهر را بازداشت می‌کنند. او تا آذر ماه ۱۳۵۷ در زندان قصر زندانی بود و سپس بر روی دستان مردم از زندان آزاد شد.

مادر سرحدی از‌‌ همان زمان با تعدادی از مادران و خانواده‌های زندانیان سیاسی آشنا می‌شود و روابط بسیار دوستانه‌ای با آن‌ها برقرار می‌کند. برخی از این روابط هم چنان ادامه دارد و به پیوندی ناگسستنی تبدیل شده است. پیوندی که حتی از روابط خانوادگی نزدیک‌تر شده و هیچ نیرویی نتوانسته است و نمی‌تواند آن را از هم بگسلد، زیرا دردی و عشقی مشترک در آن نهفته است. این مادر مهربان و فداکار از زمان شاه هم پای دیگر مادران و خانواده‌های زندانیان سیاسی در اعتراض به بی‌عدالتی‌های شاه و بخصوص برای بهتر شدن وضعیت زندانیان سیاسی و کمک به خانواده‌های آنان به عنوان نماینده مادران جلودار و سخن گوی همه بود و در تمامی تحصن‌هایی که خانواده‌ها داشتند شرکت فعال داشت.

این مادر گرامی در اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در اواخر اسفند سال ۱۳۵۶ و فروردین ۱۳۵۷ که مدت ۲۹ روز به طول کشید، به همراه سایر مادران در پشت در زندان‌ها حضور دایم و اثرگذاری داشت. این اعتصاب غذا در ابتدا‌تر و در پنج روز آخر به اعتصاب غذای خشک تبدیل شد و زندانیان به خواسته‌‌هایشان که داشتن رادیو، روزنامه، دسترسی به کتاب و ملاقات و امکانات بیشتر بود رسیدند و با موفقیت به پایان رسید. او هم چنین همراه دیگر مادران زندانیان سیاسی در تحصن خانواده‌ها در دادگستری در سال ۱۳۵۷ برای آزادی زندانیان سیاسی شرکت داشت. تلاش و پیگیری مداوم خانواده‌ها با هم دیگر، نقش زیادی در آزادی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۵۷ داشت.

با جنبش اعتراضی مردم در سال ۵۷ و سقوط دیکتاتوری شاه و آزادی زندانیان سیاسی، نور امیدی در دل این مادران و خانواده‌ها روشن شد و بسیاری از زندانیان آزاد شده از بند و شکنجه، زندگی مشترکی برای خود ساختند. منوچهر نیز در سال ۱۳۵۸ ازدواج می‌کند و در تیرماه ۱۳۶۱ صاحب فرزندی دختر می‌شود. دریغ و درد که این شیرینی زندگی مشترک بر او و همسر و فرزندش زیاد دوام نمی‌آورد و منوچهر در تیرماه ۱۳۶۲ در خیابان توسط فردی به نام یار احمدی شناسایی و بازداشت می‌شود.

دوباره زندان و بند و نگرانی‌های پیاپی شروع می‌شود، با این تفاوت که این بار منوچهر همسری و فرزندی نیز دارد که نگرانی‌های این مادر مهربان و فداکار را دو چندان می‌کند ولی با تمام این مشکلات، در نگهداری تمامی نوه‌هایش کمک زیادی می‌کند. زمانی که پسرش را به زندان می‌اندازند، هفته‌ای دو سه روز را در منزل منوچهر و همسرش سعیده بسر می‌برد تا در نگهداری دخترشان به آن‌ها کمک کند.

دستگیری منوچهر شوک دیگری به مادر سرحدی وارد می‌کند و با اینکه پسرش کاری نکرده بود ولی به واسطه زندانی بودن‌اش در زمان شاه به او حکم ابد می‌دهند و تا زمان مرگ‌اش در اوین بسر می‌برد. مادر به پسرش خیلی وابسته بود و پسرش نیز به او، این مادر عاشق همواره در تمام ملاقات‌ها حاضر می‌شود، حتی زمانی که استخوان کف پایش شکسته بود و نمی‌توانست پای بیمارش را به زمین بگذارد، به صورت نشسته پله‌های بسیار اتاق ملاقات اوین را بالا می‌رود تا پسرش را ببیند و هیچ‌گاه از پیگیری پرونده پسرش ناامید نشد.

تا اینکه آن تابستان شوم از راه می‌رسد و منوچهر را به همراه تعداد زیادی از زندانیان سیاسی در هفتم شهریور ۱۳۶۷ به صورت گروهی اعدام می‌کنند. ساکی کوچک از وسایلی اندک از او را در چهارم آذر‌‌ همان سال در کمیته زنجان تحویل خانواده می‌دهند، بدون اینکه توضیحی دهند چرا کشتند؟ چگونه کشتند؟ وصیت نامه‌اش چه شده است؟ و محل فن‌اش کجاست؟. در مراسم چهل‌ام کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در خاوران، مادر سرحدی به اتفاق تعداد زیادی از مادران و خانواده‌ها بازداشت می‌شود و او را به کمیته خاور شهر می‌برند، ولی چند ساعت بعد آزاد می‌شود. او و دیگر خانواده‌ها در طی این سال‌ها برای رفتن به خاوران و برگزاری مراسم یادبود، دایم مورد اذیت و آزار و احضار و بازداشت و تهدیدهای مستقیم یا تلفنی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی بوده‌اند، ولی هیچ‌گاه حاضر نشدند که از حقوق خود به عنوان یک انسان دادخواه دست بشویند و ظلمی که در حقشان شده است را به فراموشی بسپارند.

مادر سرحدی در طی این سال‌ها چگونه برای ملاقات به زندان اوین و چگونه به خاوران می‌رفت و به خانه باز می‌گشت، خود داستان دردناک ولی عاشقانه دیگری دارد. عروس مهربان‌اش همواره در تمام مراحل زندگی همراه‌اش بود، چه برای بردن او به زندان اوین و چه برای بردن‌اش به خاوران، با رویی گشاده پیش قدم بود و مانند یک دختر مهربان از او مراقبت می‌کرد. مادر ابتدا با عصا خودش را می‌کشاند ولی پس از اینکه چندین بار زمین خورد، دیگر مجبور بودند وی را با ویلچیر به این طرف و آن طرف ببرند.

این مادر مهربان را همه اعضای خانواده دوست داشتند و به او عشق می‌ورزیدند. در سال آخر بیماری‌اش نیز که عمدتا روی تخت بستری بود و دیگر توان حرکت نداشت، سه دختر و داماد‌ها و تنها عروس‌اش و نوه‌ها چون پروانه به دورش می‌چرخیدند و او را‌تر و خشک می‌کردند. شاید از همه بیشتر دختر بزرگ‌اش مینا و نوه‌اش نسرین که با او زندگی می‌کردند، عاشقانه به او می‌رسیدند و پس از مرگ‌اش نیز مجنون وار برایش اشک می‌ریختند.

در بیستمین سالگرد کشته شدن منوچهر در هفتم شهریور سال ۱۳۸۷ نیز تعداد زیادی از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به منزل مادر سرحدی یورش می‌برند و پس از شکستن درب منزل وارد آپارتمان شده و مانع برگزاری مراسم می‌شوند.‌‌ همان روز این مادر گرامی با اینکه نمی‌تواند حرکت کند شجاعانه جلوی ماموران می‌ایستد و زمانی که می‌خواستند عکس پسرش را از روی دیوار بردارند، فریاد می‌زند «اگر به عکس پسرم دست بزنید، خودم را آتش می‌زنم». آن روز ماموران با اهانت بسیار خانواده‌ها را مورد تهدید و اذیت و آزار قرار می‌دهند و وسایل زیادی از جمله موبایل همه خانواده‌ها، کامپیوترهای موجود در خانه و عکس‌های خانوادگی آن‌ها را با خود می‌برند.

ه‌مان روز مادر لطفی از حال می‌رود و بر زمین می‌افتد، مادر معینی فشارش بالا می‌رود و صدمه می‌بیند و دیگر مادران و خانواده‌ها تحت فشار شدید روحی و جسمی قرار می‌گیرند، ولی جلوی ماموران می‌ایستند و به این تعرض و بی‌حرمتی آشکار اعتراض می‌کنند. من هم که یکی از شرکت کنندگان در این مراسم بودم و به این اعمال ضد انسانی اعتراض کردم، روز بعد در محل کارم بازداشت شدم و چند روزی مرا در اوین نگاه داشتند. چندی بعد نیز خانواده سرحدی و مادران و خانواده‌های شرکت کننده در مراسم را به صورت دسته جمعی احضار می‌کنند و می‌خواهند که فرمی چندین صفحه‌ای را پر کنند و تعهد دهند که دیگر به خاوران و دیدار همدیگر نمی‌روند که خوشبختانه خانواده‌ها رفتن به خاوران و دیدار خانواده‌ها را حق خود اعلام می‌کنند. از آن زمان سلامتی این مادر نازنین رو به افول می‌رود و پس از زیر و رو کردن دوباره خاوران در دی ماه‌‌ همان سال و بسته شدن درب جلویی، دیگر نمی‌تواند به آنجا برود و همواره دل تنگ بوی پسرش بر خاک خاوران بود و هر ماه چشم انتظار می‌نشست تا دختر و عروس‌اش به خاوران بروند و باز گردند و برایش از آنجا بگویند.

این چند خط تنها اشاره‌ای کوچک به بخشی از درد و رنج و پایداری این مادر گرامی و خانواده نازنین‌اش است. مادر سرحدی از میان ما رفت و غم دوری‌اش برای همه ما از خانواده‌اش گرفته تا ما خانواده‌های جان باختگان و زندانیان سیاسی و دوستان و یاران دور و نزدیک، بسیار سنگین و ناگوار است، ولی حضورش همواره با ما و در قلب ما زنده است و هیچ کسی نمی‌تواند این نقش را از وجود ما پاک کند.

هنوز از مرگ مادرِ محمدعلی پرتوی، پدرِِ امیر می‌رعرب، مادرِ نورالدین ریاحی، مادرِ مهدی اسحاقی، مادرِ بیژن جزنی و... چندی نگذشته است. چگونه بتوانیم این بار غم و دوری از این عزیزان و رنجی که کشیده‌اند را تحمل کنیم، نمی‌دانم! یارانی که با بودنشان به ما امید می‌دادند و با رفتنشان بار غم ما را دو چندان کردند و پاره‌ای از وجودمان را با خود بردند.

بی‌گمان نسل‌های بعدی این مادران و پدران، تاریخ سازان جامعه خواهند بود و تمامی جنایت‌ها و بلاهایی که بر سر ما فرود آمده است و هم چنین پایداری مردمی که برای ساختن دنیایی انسانی ایستادند و تلاش کردند را بیان خواهند کرد تا همگان بدانند بر ما عاشقان چه‌ها رفته است و چگونه ایستادیم و چگونه دادخواه بودیم و خواهیم بود.

این ذره ذره گرمی خاموش وار ما، یک روز بی‌گمان، سر می‌زند ز جایی و خورشید می‌شود.

منصوره بهکیش
هشتم اردیبهشت ۱۳۹۲

توضیح از نویسنده: متن اطلاعاتی اشتباه داشت که در تاریخ ۱۲ اردیبهشت اصلاح شد.










۱۳۹۲ اردیبهشت ۶, جمعه

حکیمه جان تولدت مبارک

حکیمه جان تولدت مبارک

منتشر شده توسط مادران پارک لاله ایران در ۲۳:۱۲ in  | 0 نظر


حکیمه جان، اردیبهشت ماهِ تولد انسان های پاک و بی غل و غش و مهربانی چون تو و ژیلای عزیزمان است. نازنین، اکنون 6 ماه است که در زندان به سر میبری، در این مدت همگام با سایر زندانیان زن از تلاش و مبارزه دست برنداشته ای، هم چنان بر عقیده خود پابرجا و برای ادامه ی راهی که انتخاب کرده ای کوشا بوده ای. خوبانی چون تو و ژیلا چیزی بیش ازاین نمی خواهید: که هر عقیده ای بتواند آزادانه بیان و شنیده شود، وهیچکس به خاطر داشتن عقیده ای متفاوت از اکثریت مردم مورد آزار و اهانت قرار نگیرد، که حکومت برای جان  انسان ها ارزش قائل باشد و با اعمال مجازات های خشونت آمیز سبب نهادینه شدن خشونت در فرهنگ مردم و دوام آن نشود و این که عدالت در کشورمان ایران برقرار شود و تمام آنان که به نوعی در پایمال کردن حق مردم و اقدام به جنایات گوناگون (سی و چند ساله)  دخالت داشته اند در دادگاهی مردمی پاسخگوی اعمال خود باشند، تا راه بر تکرار اشتباه و جنایت بسته شود. این خواست های به حق شما و ما برای بسیاری که اکنون بر اریکه قدرت تکیه زده اند خوشایند نیست، به همین علت شما اسیرید و مغضوب.
مهربان در این مدت از دیدار مادر مهربانت محروم بوده ای و او نیز دلتنگ تو و روز شمار در انتظار لحظه ی دیدنت. این که مسئولین زندان بالاخره کی به تو این فرصت را خواهند داد که از حق رفتن به مرخصی استفاده کنی مشخص نیست همانطور که الان مدتهاست این حق برای  ژیلای عزیز به بهانه های مختلف نادیده گرفته می شود. اما این داستان هم لاجرم پایانی دارد. بی صبرانه در انتظار این پایان لحظه شماری می کنم. آرزو می کنم که دیگر هیچ زندانی برای زندانی کردن فکر و اندیشه ساخته نشود. به امید آن که به زودی بهار آزادی و عدالت فرا رسد و همه با هم برای ساختن کشوری آزاد که در آن یک با یک برابر است بکوشیم.

یکی از مادران پارک لاله
5 اردیبهشت 92


۱۳۹۲ اردیبهشت ۵, پنجشنبه

!روز جهانی کارگر، اول ماه مه ۲۰۱۳، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ گرامی باد


!روز جهانی کارگر، اول ماه مه ۲۰۱۳، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ گرامی باد
شغل و حقوق بازنشستگی خوب و تامین اجتماعی از خواسته های امسال فدراسیون اتحادیه های 
کارگری آلمان در بزرگداشت اول ماه مه، روز جهانی کارگر در آلمان می باشد .

حامیان مادران پارک لاله - مادران صلح دورتموند، برای خبر رسانی در مورد شرایط کارگران و
خواسته های به حق آنان، امسال نیز به همراه سندیکاهای کارگری، گروه ها و فعالان مختلف
زنان در دورتموند، در این برنامه که هر ساله هزاران نفر در آن شرکت می کنند و شامل راهپیمایی
و سخنرانی نماینده های مختلف اتحادیه ها، نهادها، گروه ها و شخصیت های مختلف سیاسی و جشن 
می باشد، شرکت خواهند .داشت

ما حامیان مادران پارک لاله دورتموند نیز ضمن حمایت از فراخوان شبکه همبستگی سراسری برای حقوق بشر در 
ایران و فراخوان "کمپین بین المللی حمایت از حقوق کارگران ایران"، به مناسبت گرامیداشت روزی جهانی 
کارگر خواهان آزادی همه کارگران و فعالان کارگری و معلمان از جمله: « شاهرخ زمانی ،محمد جراحی، 
بهروز علامه زاده، بهروز نیکوفرد، علیرضا سعیدی، غالب حسینی، علی آزادی، پدرام نصرالهی، (رسول بداغی )
عضو کانون صنفی معلمان، ( عبدالرضا قنبری)عضو کانون صنفی معلمان، محمد داوریمهدی فرحی شاندیز، شریف ساعد پناه، 
مظفر صالح نیا » می باشیم .

ما حامیان مادران پارک لاله ضمن تاکید بر سه خواسته همیشگی خود، " از حقوق و خواسته های انسانی کارگران و 
معلمان دفاع می کنیم و خواستار لغو فوری احکام جاری اعدام و آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و کارگران و معلمان می باشیم .
ما هر گونه فشار بر کارگران، معلمان، دانشجویان، وکلا، فعالین حقوق بشر، اقلیت ها، زنان، کودکان، مادران پارک لاله، 
مادران خاوران و حامیان آنان را که برای اعتراض به ابتدایی ترین حقوق خود مورد تعرض قرار گرفته اند و در زندان بسر 
می برند، به شدت محکوم می کنیم."

ما حامیان مادران پارک لاله ایران در شهر دورتموند آلمان، با تقدیم برنامه امسال خود
به مادر و خانواده شجاع ستار بهشتی و به یاد این انسان شریف و کارگر وبلاگ نویس
قهرمان که جان خود را زیر وحشیانه ترین شکنجه های قرون وسطایی از دست داد،
برگزار خواهیم کرد .


زنده باد همبستگی همه انسان های آزادیخواه و حق طلب در جهان
حامیان مادران پارک لاله - مادران صلح دورتموند

دیدار ما روز چهارشنبه اول ماه مه ۲۰۱۳، ساعت ۱۰.۳۰ صبح در خیابان کمپ سر خیابان ودپوت 
در مرکز شهر دورتموند برای سخنرانی - ساعت ۱۱ شروع راهپیمایی بطرف پارک وستفالن
و تا ساعت ۱۸ در مراسم جشن روز کارگر در پارک وستفالن

von der Kampstraße / Ecke Weddepoth zum Westfalenpark : آدرس
Westfalenpark- An der Buschmühle 3 - 44139 Dortmund

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲, دوشنبه

بزرگداشت اول ماه مه، روز جهانی کارگر شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران اول ماه مه ۲۰۱۳



بزرگداشت اول ماه مه، روز جهانی کارگر
شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران
اول ماه مه ۲۰۱۳

فرارسیدن اول ماه مه (11 اردیبهشت)، روز جهانی کارگر را به کارگران و زحمتکشان جهان تبریک می گوییم. این روز تاریخی که در بیشتر کشورهای جهان به عنوان تعطیل رسمی پذیرفته شده است، بیانگر همبستگی بین المللی نیروهای کار و کارگری است. در روز اول ماه مه، تشکل های کارگری در حین ابراز همبستگی بین المللی با یکدیگر با تاکید بر مطالبات دمکراتیک و حق طلبانه خود و در مبارزه با قدرتهای بازدارنده محلی و جهانی، همگام و متحد در همایش های سراسری شرکت می کنند.
امسال، اول ماه مه در حالی برگزار میشود که بحران کم نظیر اقتصادی درسطح جهان ادامه دارد. بحرانی که بیش از هرچیز مولود فعالیت های سودجویانه و غیر کنترل شده از جانب سرمایه های مالی در سه دهه گذشته بوده و تاثیرات خانمان براندازی در زندگی اکثریت مردم، به ویژه زحمتکشان و محرومان گذاشته است.
بیکاری گسترده، کاهش میزان تولید، افزایش قیمت کالاها، عدم امنیت شغلی، اتخاذ سیاست های صرفه جویانه دولتی و لغو بسیاری از برنامه های رفاهی، بالا رفتن مالیات ها وپائین آوردن سطح دستمزدها، نتایج مستقیم این بحران جهانی سرمایه داری بوده استآثار این بحران عمیق اقتصادی و سیاست های محافظه کارانهِ (و نه توسعه گرایانهِ) مالی در زندگی طبقات محروم جامعه، به مراتب مخرب تر بوده و از جمله به افزایش شدید فقر و فاصله عظیم طبقاتی در سطح دنیا منجر شده است. آنچه امروز در کشورهای اسپانیا، پرتغال، ایرلند، یونان، قبرس....، نمونه های بارزی از نتایج سیاستهای نئولیبرالیسم در قبال تداوم بحران جهانی در چند سال گذشته است.
متاسفانه مبارزات آزایخواهی (بهار عربی) مردم که از دو سال پیش در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه آغاز شد و با سقوط حکومت هاب خود کامه، رسیدن به تحولات دمکراتیک و پیشرفته را نوید می داد، به خاطر نبود سازماندهی لازم در میان افراد و گروه های دمکرات، سکولار و مترقی، قدرت یافتن جریانات اسلامیِ قشری ـ افراطی در عرصه سیاسی وحکومتی، و دخالت مستقیم و غیر مستقیم نیروهای خارجی، امکان برون رفت از بحران سیاسی و اقتصادی در این جوامع نیز در هاله ای از ابهام قرار گرفته است.
در کشورمان ایران، به دلیل اتخاذ سیاست های اقتصادی نادرست و غیر مردمی از طرف حکومتگران و سیستم رانت خواری، به رغم وجود منابع عظیم طبیعی و انسانی، ناعدالتیهای اقتصادی، محرومیت و فقر بیش از گذشته افزایش یافته استفقدان یک برنامه اقتصادی درراستای افزایش تولید داخلی و تحریم های اقتصادی که از طرف بخش عمده ای از جامعه جهانی برای مقابله با سیاست های ماجراجویانهِ هسته ای از طرف جمهوری اسلامی، اعمال شده اند، باعث سقوط ارزش پول در کشور و گرانی های طاقت فرسا و غیر قابل کنترل و کاهش در قدرت خرید و تهیه معاش روزانه برای اکثریت قاطع مردم، به ویژه کارگران و طبقات محروم گشته اند.
تعویق در پرداخت طولانی مدت حقوق به کارگران در بخش های دولتی و خصوصی و حداقل دستمزد آنان که هیچ رابطه معقولی با نرخ تورم ندارد، باعث گسترش فقر شدید و گرسنگی واقعی، به ویژه در بین طبقات زحمتکش و حقوق بگیر جامعه گردیده است. روزی نیست که درمقابل مجلس و مراکز کار و نهادهای اجتماعی شاهد اعتراضات کارگرانی که خواستار پرداخت حقوق عقب افتاده شان هستند نباشیم. متاسفانه، برخورد مسئولان جمهوری اسلامی به مطالبات بر حق کارگران و گروه های مدافع آنها، همواره همان ادامه سیاستسرکوب و توسل به دستگیری و شکنجه فعالین مستقل کارگری و سندیکائی میباشد. همچنین عدم پایبندی حکومت به امضاء میثاق بین المللی منع بهره کشی از کودکان و رعایت نکردن موازین قانونی، باعث بهره کشی از کودکان دروسیع ترین و دردناکترین شکلش در ایران شده است.
اقتصاد ایران بیش از بیش در انحصار بخش های نظامی قرار گرفته و سپاه پاسداران در جایگاه یکی از عمده ترین کارفرماها، بخش های سود آور اقتصادی را تحت  کنترل خود درآوردهاست.  بسیاری از سران سپاه به سرمایه داران بزرگی تبدیل گشته اند و از طریق غارت و چپاول دارائی ملی، ثروت عظیم چندین میلیاردی به جیب زده اند. اقتصاد کشور توسط مجمو عه ای از حکومتگران، وابستگان آنها و مسئولان رده بالای سپاه کنترل می شود. اتخاذ سیاستهای اقتصادی ضد ملی در راستای منفعت جویی برای خودیها، باعث ایجاد یکسیستم رانتی (غیر مولد) و فاسد گشته است. سلطه روابط انگلی و انحصاری در صنایع و موسسات بزرگ، همراه با ادامه تحریم های فلج کننده از خارج، کشور را در آستانهورشکستگی کامل اقتصادی قرار داده است که وجود تورم ۳۱ درصدی یکی از نشانه های آشکار آن است.
کارگران ایران در طول سی و چهار سال حکومت استبدادی-مذهبی جمهوری اسلامی همواره از یکی از اولیه ترین حقوق دمکراتیک خود، یعنی حق تشکیل سندیکا های مستقل کارگری محروم بوده اند و فعالین کارگری همواره بازداشت، شکنجه و به زندان محکوم شده اند. ادامه سیاست های سرکوبگرانه جمهوری اسلامی و پاسخ ندادن به خواسته های حق طلبانه کارگران و زحمتکشان، هرگونه توهمی را در باره ماهیت ضد مردمی این نظام زدوده است. حکومتگران در ایران از پیوند خوردن اعتراضات صنفی-سیاسی کارگری با حرکت هایمطالباتی دیگر طبقات و اقشار جامعه هراس دارند و برای مقابله با وسعت یافتن جبهه مبارزات مردم برای آزادی و دمکراسی، همواره به تشدید موازین امنیتی و سرکوبگرانه متوسلمی شوند.
شبکه «همبستگی برای حقوق بشر در ایران» همگام با کارگران و زحمتکشان ایران خواستار موارد زیر میباشد:
پرداخت دستمزدهای عقب افتاده و افزایش حقوق حداقل و متناسب با نرخ تورم در کشور؛ امنیت شغلی؛ لغو قراردادهای موقت؛ رفع تبعیض جنسی، قومی و مذهبی در محیط کار؛بهره مندی زنان از مرخصی زایمان با حقوق و حق برخورداری از مهد کودک رایگان؛ برای کار مساوی، دستمزد مساوی با مردان برای زنان؛ به رسمیت شناختن حق تشکل هایمستقل کارگری و حق اعتصاب؛ پذیرش قوانین و استانداردهای بین المللی و تدوین و تصویب قانون کار جدید با شرکت مستقیم نمایندگان واقعی کارگران و اجرای آن؛ حقوق انسانیبرای کارگران مهاجر و خانواده هایشان؛ تعطیل رسمی اول ماه مه و برداشتن محدویت برای برگزاری مراسم در این روز ارزشمندِ تاریخی برای کارگران.
همچنین، ما همراه با کارگران ایران، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرطِ تمامی زندانیان سیاسی، لغو مجازات اعدام، حق اعتراض و تجمع، آزادی بیان و مطبوعات، رفع هرگونه تبعیض جنسی، قومی و مذهبی، ممنوعیت کار کودکان و حمایت از حقوق آنان و بهره مندیشان از آموزش رایگان هستیم. مطالباتی که درطی ۳۴ سال حاکمیت جمهوری اسلامی پاسخی به انان داده نشده است.
ما از نهادها و انجمن های حقوق بشری، مدنی ـ سیاسی دعوت می کنیم تا همگام و هماهنگ با تشکل های کارگری در جهان، با شرکت در همایش های بین المللی به مناسبت بزرگداشت روز کارگر و از طریق برگزاری کنفرانس، سمینار، راهپیمائی و هر اقدام ابتکاری دیگر، این روز مهم را گرامی داشته و در تماس و ارتباط با مراکز و ارگانهای دمکراتیک کارگری در سطح جهان، اعتراض فعالین کارگری و مدنی ایران را در مورد نقض حقوق کارگران، زحمتکشان و دیگر اقشار جامعه، هرچه رساتر در سطح جهان منعکس کنند.

همبستگی برای حقوق بشر در ایران

اگر به عنوان یک نهاد می‌خواهید این فراخوان را امضا کنید، با ایمیل زیر تماس بگیرید :




امضاء کنندگان:
۱ـ اتحاد برای ایران ـ بلژیک
۲ـ-اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران ـ امریکای شمالی
۳ـ اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران ـ نیویورک
۴ـ -اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران ـ شیکاگو
۵ـ اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران ـ لوس انجلس
۶ـ بنیاد اسماعیل خویی ـ اتلانتا
۷ـ کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی ـ پاریس
۸ـ فدراسیون اروپرس ـ بلژیک
۹ـ کانون ایران آزاد
۱۰ـ مادران پارک لاله ایران
۱۱ـ حامیان مادران پارک لاله ـ ایتالیا
۱۲ـ حامیان مادران پارک لاله ـ دورتموند
۱۳ـ حامیان مادران پارک لاله ـ ژنو
۱۴ـ حامیان مادران پارک لاله ـ هامبورگ
۱۵ـ  حامیان مادران پارک لاله ـ اسلو/ نروژ
۱۶ـ حامیان مادران پارک لاله ـ لوس انجلس/ ولی
۱۷ـ جنبش سبز کاردیف
۱۸ـ صدای موج سبز ـ لندن
۱۹ـ انجمن همبستگی ایرانیان ـ دالاس
۲۰ـ کمیته دفاع از مبارزات مردم ایران ـ شیکاگو
۲۱ـ اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران ـ مونترال
۲۲ـ مادران صلح ـ مونترال
۲۳ـ اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران ـ تورانتو
۲۴ـ انجمن فرهنگی ایران و سوئیس
۲۵ـ جمعیت دفاع از حقوق مردم ایران ـ اتریش
۲۶ـ جامعه مدافعان حقوق بشرو دموکراسی ـ هامبورگ
 ۲۷ - شورای مدافعان حقوق بشر بدون مرز- سوئد - 
۲۸ - خانه همبستگی مهر- کلن - 
۲۹ـ اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران ـ استین تگزاس
۳۰ - حامیان مادران پارک لاله - فرزنو