۱۳۹۲ فروردین ۹, جمعه

جعفر بهکیش : گفتمان دادخواهی و "مادران خاوران"

یکشنبه ۱۷ مارس ۲۰۱۳

گفتمان دادخواهی و "مادران خاوران"


در ادامه نوشته هایم درباره ایران تریبونال و در استانه سال 1392 که مصادف است با بیست و پنجمین سالگرد کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان سال 67، لازم است که به مسئله گورستان خاوران و "مادران خاوران" بپردازم. چرا که امسال نیز به روال هر ساله از سال 60، بستگان اعدام شدگان (که با عنوان مادران خاوران شناخته می شوند) آخرین جمعه سال را به خاوران رفتند. اما علیرغم حضور چشمگیر خانواده ها، ماموران اجازه ندادند که بستگان بر گورهای جمعی در خاوران تجمع کنند. در سی و چند سال گذشته، بستگان اعدام شدگان، علیرغم همه محدودیتها و تهدیدها و بازداشتها، بر حقوق اولیه اشان مبنی بر حضور بر مزار اعدام شدگان و بزرگداشت یاد آنان و دانستن حقیقت پایفشاری کرده اند.
برای سالیان طولانی مسئله دادخواهی گویا تنها به بستگان اعدام شدگان مربوط بود و اغلب فعالین مدنی و حتی کسانی که خود را فعالل حقوق بشر می نامند، از پرداختن به مسئله کشتارهای تابستان 67 امتناع می کردند. اما به تدریج و به ویژه پس از خرداد 76 که کمابیش مقارن بود با چند اتفاق مهم در عرصه دادخواهی، مسئله اعدامهای دهه شصت و به ویژه کشتار تابستان 67، به یکی از مسائل جدی در صحنه سیاسی ایران تبدیل شد. این اتفاقهای مهم عبارت بودند: الف) رای دادگاه میکونوس که مهمترین مسئولان جمهوری اسلامی را به سازمان دادن کشتار مخالفان سیاسی در خارج کشور محکوم کرد؛ ب) ترور مخالفان سیاسی و روشنفکران دگر اندیش در پائیز 77 که به سبب پیگیری بستگان قربانیان، مخالفان سیاسی ، برخی از روزنامه نگاران و اصرار آقای خاتمی، رژیم مجبور شد بپذیرد که مسئولان وزارت اطلاعات در این قتلها دست داشته اند؛ و ج) گسترش مشارکت فعالین سیاسی و مدنی در مراسم سالگرد کشتار بزرگ تابستان 67 در گورستان خاوران، که سبب جلب توجه گسترده رسانه ها گردید و این مراسم را به یک حادثه مهم در میان ایرانیان تبدیل کرد.
پیام بستگان اعدام شدگان ساده، قابل فهم و قابل دفاع بود. آنان می خواستند که محل دفن اعدام شدگان مشخص شود. دلیل اعدام قربانیان اعلام گردد و وصیت نامه های آنان مسترد شود. همچنین خانواده ها می خواستند که ممانعتها برای برگزاری مراسم بزرگداشت قربانیان برداشته شود و اجازه داده شود که بستگان اعدام شدگان بدون مزاحمتهای مداوم ماموران بر مزار قربانیان حضور یابند، بر قبرهای فردی و جمعی سنگ بگذارند و گل بکارند. بستگان قربانیان و به ویژه مادران خاوران، با چنان شفافیتی این خواسته ها را بیان می کردند که حتی مسئولان حکومتی هم به سادگی نمی توانستند بر حق بودن این خواسته ها را نفی کنند.
مادران خاوران با استفاده از هر فرصتی خواسته های خود را از رسانه های جمعی طرح می کردند. تا پیش از خرداد 76 مادران خاوران در نامه های جمعی که نام انان در ذیل نامه ها ذکر نمی شد، خواسته های خود را طرح می کردند و معمولا این این نامه ها در خارج از کشور منتشر می شد. پس از خرداد 76 مادران خاوران اقدام به نوشتن نامه های فردی و جمعی به مسئولان کردند و به ویژه با مراجعه به مطبوعات و مسئولان آن خواستار انعکاس مسئله کشتارهای دهه شصت و به ویژه کشتار بزرگ زندانیان سیاسی شدند (نگارنده در جریان این مذاکرات با مجله ایران فردا و روزنامه خرداد بود). برای اولین بار در سپتامبر 2001 پروانه میلانی که برادرش در سال 61 اعدام و در خاوران دفن شده بود، با رادیو فردا مصاحبه کرد. پس از آن بود که مادران خاوران و بستگان اعدام شدگان در داخل و خارج از کشور از هر فرصتی برای طرح خواسته هایشان استفاده کردند. متاسفانه بسیاری از این مصاحبه ها، مقالات و سخنرانی ها در انبوه مطالب منتشر شده در وب سایتها گم و گور شده است و لازم است با یک همکاری جمعی در این بیست و پنجمین سالگرد کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67، همه مطالب منتشر شده در رابطه با تلاشهای بستگان اعدام شدگان و زندانیان سیاسی گرد آوری شود.
در سال 1382 در خارج از کشور، جمعی از بستگان اعدام شدگان و زندانیان سیاسی سابق، که برخی از آنان چهره های شناخته شده ای در جنبش دادخواهی و حقوق بشر بودند، با ارزیابی از کمبودها و مشکلات جنبش دادخواهی در ایران و در میان ایرانیان خارج از کشور تلاش کردند که تریبونی را برای طرح نظریه ها و مطالب مرتبط با دادخواهی به وجود آورند. وب سایت بیداران هر چند به دلیل نگاه گردانندگان آن از حمایت گسترده فعالین سیاسی برخوردار نشد، اما توانست جایگاه خود را در میان فعالین مدنی و فعالین حقوق بشر به دست آورد. مطالب منتشر شده در این وب سایت، در همراهی با مادران خاوران، تاثیری جدی در شکل گیری گفتمان دادخواهی داشته باشد.
هر چند این دشوار است که از وجود صدای واحد در میان مادران خاوران سخن گفت، اما با توجه به مصاحبه ها، مقالات و سخنرانی های انجام شده از طرف این دسته از بستگان اعدام شدگان میتوانم مختصات زیر را به عنوان مهمترین شاخصه های این صدا برشمارم:
1-تاکید بر کشف حقیقت؛ علت کشتار، زمان اعدامها، چه کس یا کسانی فرمان کشتار را صادر کردند، محل دفن اعدام شدگان
2-تاکید بر حقوق بستگان اعدام شدگان؛ برگزاری آزادانه مراسم در فضاهای خصوصی و عمومی، گذاشتن سنگ قبر بر گورهای فردی، گذاشتن نشانه ای مناسب بر گورهای جمعی که نشان دهنده نمام کسانی باشند که در این گورهای جمعی دفن شده اند، کاشتن گل و گیاه بر قبر اعدام شدگان
3-تاکید بر اجرای عدالت؛ کسانی که مسئول این جنایتها هستند لازم است در یک دادگاه عادلانه محاکمه شوند.
4-تغییر رژیم را با تحقق این خواسته ها همسان و همگون نمی دانند
اما مهمترین عملکرد مادران خاوران (و بستگان قربانیان قتلهای سیاسی موسوم به قتلهای زنجیره ای)، تاثیری است که این گروه بر گفتمان حقوق بشر و دادخواهی در ایران داشته اند. رژیم جمهوری اسلامی به شکلی سیستماتیک تلاش کرده است که هر گونه حرکت دادخواهی را در ایران خفه کرده و سخن گفتن از کشتارهای دهه شصت را خط قرمز جمهوری اسلامی معرفی نماید. اما مادران خاوران با پایفشاری بر حقوق خود و به ویژه با برگزاری مراسم سالگرد کشتار تابستان 67 در گورستان خاوران و سخن گفتن در این باره، این سیاست را با چالشی جدی روبرو کرده است.
فعالین مدنی وحقوق بشر و اصلاح طلبان غیر حکومتی که از پرداختن به این مسئله، به دلیل نگرانی از واکنش جمهوری اسلامی (هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا)، پرهیز می کردند، به دلیل تداوم کشتار مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی و به ویژه پایفشاری مادران خاوران بر حقوق خود، به تدریج متقاعد شدند که لازم است به مسئله اعدام های دهه شصت و به ویژه نقض سیستماتیک حقوق بستگان اعدام شدگان بپردازند.
کتاب قفس طلائی خانم شیرین عبادی نشانی روشن از این تحول است. خانم عبادی که یکی از شناخته شده ترین فعالین حقوق بشر در ایران هستند، سالها از پرداختن به مسئله کشتارهای دهه شصت و نقض سیستماتیک حقوق بستگان اعدام شدگان احتراز کردند. اما احتمالا به دلیل فشارهای اجتماعی و مراجعات بستگان اعدام شدگان، در سالهای پس از دریافت جایزه صلح نوبل، به این مسئله می پردازند. در کتاب ایشان به خوبی نگرانی از رفتن به خاوران و همراهی با بستگان قربانیان نشان داده شده است:
گفته های مادرم را زمان ترک خانه [به مقصد گورستان خاوران] به یاد آوردم: "شیرین جان نرو، خطرناک است." به نظرم رسید شاید، سال اینده، مادرم یکی از این زنانی باشد که دخترش را بر شنهای خونین خاوران به یاد می آورند.   
اما تلاشهای مادران خاوران، سبب شد که خانم عبادی و بسیاری متقاعد شوند که لازم است به این مسئله پرداخته شود. اما هنوز موانع جدی در راه جنبش دادخواهی قرار دارد. بخش مهمی از نیروهای سیاسی خواهان آن نیستند که به مسئله پرداخته شود. آنان نگران آن هستند که با طرح این مسئله رهبران جنبش سبز که در دهه شصت، به دلیل حمایت بی دریغ ایت الله خمینی، دست بالا را در قدرت داشته اند، تضعیف شوند.
اما تلاشهای بستگان اعدام شدگان و به ویژه مادران خاوران به خوبی توانسته است با این چالش روبرو شود و بسیاری را متقاعد نماید که پرداختن به کشتارهای دهه شصت و نقض سیستماتیک حقوق بستگان اعدام شدگان، میتواند به شکلی بنیادین به توسعه حقوق بشر در ایران یاری رساند.
جعفر بهکیش- 27 اسفند 1391

۱۳۹۲ فروردین ۷, چهارشنبه

مروری بر بیست و دومین نشست جانبی اجلاس شورای حقوق بشر (ژنو)

مروری بر بیست و دومین نشست جانبی اجلاس شورای حقوق بشر (ژنو)


برگرفته از سایت فعالان در تبعید

1- منیره برادران: برای شکنجه و شلاق وضو می گرفتند + ویدئو

2- رضوان مقدم از شکنجه زنان زندانی میگوید + ویدئو

3- مسعودعلیزاده: خاطرات شکنجه در کهریزک + ویدئو

4- منصوراسانلو از بازداشت و شکنجه فعالین کارگری می گوید + ویدئو

5- پیمان کاووسی از تجاوز در زندانهای ایران می گوید + ویدئو

6- سام محمودی: بازگویی شکنجه هایم روایت دردهایی است که درمانی بر آن نیست + ویدئو

7- مسعود زینالی: از بیم افشاگری، خانواده ام را بازداشت کردند + ویدئو

8- خدیجه مقدم: هشت مارس امسال بر ما زنان ایران مبارک نیست + ویدئو

9- ژاله تبریزی از مبارزه چند وجهی زنان آذربایجانی میگوید + ویدئو


10- حضورو سخنرانی آقای احمد شهید در سومین نشست جانبی کارزار افشای نقض حقوق بشردر ایران + ویدئو

11- ابرازنگرانی احمد شهید از تفکیک جنسیتی، بازداشت و آزار فعالین زن در ایران؛ نشست جانبی اجلاس حقوق بشر + ویدئو

Tags: 

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

۱۳۹۲ فروردین ۱, پنجشنبه

آنروز که بهار فرا رسد


آنروز که بهار فرا رسد



ما برای دیدن بهار
از کوچه پس کوچه های سرد و غم انگیز زمستان گذشتیم
از باغ های خزان زده عبور کردیم
از دشت هایی که آغشته به خون لاله ها بودند


و از شقایق های پرپرشده که باد همراه خود می برد


فقط یک امید دردل های مان بود 

و چراغی کم سو در دستان ما
باشد که به بهار رسیم


آنروز که بهار فرا رسد 
انوار طلایی خورشید 
گرمابخش زمین خواهد شد

و آن روز که دیوها بگریزند
و پرندگان آزادانه در آسمان به پرواز درآیند

نوروز مبارک

یکی از مادران پارک لاله
30  اسفند 1391

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

ژیلا کرم زاده مکوندی و حکیمه شکری از مرخصی نوروزی محروم شدند

ژیلا کرم زاده مکوندی و حکیمه شکری از مرخصی نوروزی محروم شدند





ژیلا کرم زاده مکوندی در روز ششم دی ماه 1390 به منظور اجرای حکم دو سال حبس تعزیری بازداشت شده است. او در طی این مدت از مرخصی استفاده نکرده و از ملاقات با خواهرش محروم بوده است. خواهر ژیلا از بیماری فلج عضلانی رنج می برد و امکان حضور در زندان اوین را ندارد. مادر ژیلا فوت کرده و او با خواهرانش زندگی می کرده است و به آنها وابستگی زیادی دارد. آنها مدتها است که به امید مرخصی روزها را سپری می کنند.  
نزدیک به سه ماه از زمانی که قرار بوده ژیلا به مرخصی بیاید، می گذرد. خواهرش چهار هفته است که هر سه شنبه برای انجام مقدمات این مرخصی به دادستانی تهران در پارک شهر مراجعه می کند ولی پاسخ درستی به او نداده اند. بالاخره طبق اظهارات آقای خدابخشی نماینده دادستان قرار می شود در ازای گذاشتن سندی به عنوان وثیقه، او برای نوروز به مرخصی بیاید. خانواده مکوندی سندی برای ارایه به دادستانی نداشتند ولی از طریق یکی از دوستان این سند مهیا می شود و پس از مراجعه، آقای خدابخشی می گوید من فردا می خواهم به مرخصی بروم و این مرخصی بماند برای پس از عید نوروز.
حکیمه شکری نیز از یکم آبان 1391 به منظور اجرای حکم سه سال حبس تعزیری بازداشت شده است. مادر او در شهرستان زندگی می کند و امکان رفت و آمد برای ملاقات دخترش را ندارد و در طی این مدت فقط یک بار توانسته است به ملاقات وی برود.  
در زندان به حکیمه می گویند اگر سندی آماده کند، می تواند برای عید به مرخصی برود. ابتدا او و خانواده باور نمی کنند ولی پس از موافقت کتبی مسوولان زندان، خانواده سندی را برای وثیقه آماده می کنند. آنها نیز مانند خانواده مکوندی پس از مراجعه به دادستانی با همان پاسخ از طرف آقای خدابخشی روبرو می شوند یعنی نماینده دادستان آنها را نیز به بعد از عید حواله می دهد. 
یکی از دوستان ژیلا و حکیمه پیامی فرستاده است: "آقای خدابخشی بداند که با این همه تلاش او دعای خیرخانواده زندانیان بدرقه راه  اش است. شاید بتواند دراین شب های تعطیلات که برای او زودتر از بقیه مردم شروع شده، آسوده بخوابد.
کاش مسئولین حکومتی اندکی و تنها اندکی به وظایف قانونی خود عمل می کردند. آنچه مدتهاست از رفتار آنان برداشت می شود، سلب مسئولیت های قانونی و اخلاقی از خود و تنگ کردن عرصه بر مردمی است که کارشان به ایشان واگذار شده، مردم به جای خدمت از اینان چیزی جز اذیت و آزار و کارشکنی نمی بینند. ما از مسئولین و در این مورد خاص از نماینده دادستان آقای خدابخشی می خواهیم که قدری هم از وقت خود را برای انجام وظیفه و رسیدگی به مسئولیت های شان بگذارند تا لااقل مراجعین بتوانند به قدر پر کاهی از حقوق حقه خود بهره مند شوند.

30 اسفند 1391

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

سال نو مبارک



تبریک سال نو کانون تلاش در کلن 



۱۳۹۱ اسفند ۲۸, دوشنبه

سال نو را به سال همبستگی با دادخواهان برای ساختن دنیایی انسانی تر تبدیل کنیم!

سال نو را به سال همبستگی با دادخواهان برای ساختن دنیایی انسانی تر تبدیل کنیم!


ما فرا رسیدن بهار و نوروز را به تمام ایرانی ها در ایران و سراسر دنیا شادباش می گوییم و بهترین ها را برای همه انسان ها خواهانیم. باشد تا با دادن دست های مان به همدیگر دنیایی بسازیم که در آن از زندان و شکنجه و اعدام، از جنگ و خون ریزی، از تبعیض و تحقیر، از ظلم و بی عدالتی و از فقر و نابرابری خبری نباشد و همه بتوانیم در صلح و آرامش و آسایش زندگی کنیم.
سال 1391 را با دلی خونین و زخم هایی عمیق بر دل به پایان می رسانیم. ما ایرانی ها در حالی به سال نو قدم می گذاریم که بیدادگری در کشورمان ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی بیداد می کند و سی پنج سال است که برای ساده ترین خواست و حقوق انسانی خود دایم در معرض تهدید و تحقیر و تبعیض و بی عدالتی قرار داریم و به اشکال مختلف هزینه می دهیم.
این فشارهای روز افزون در شرایطی از طرف جمهوری اسلامی اعمال می شود که تلاش کوشندگان راه آزادی و برابری و عدالت جویی در ایران و سراسر دنیا هر روز بیشتر می شود، ولی شاید عزمی محکم تر و همبسته تر می خواهد تا بتوان این دیوار بیدادگری را شکست و فضایی امن و انسانی فارغ از تمام نابرابری های دینی، جنسی، قومی و اقتصادی، اجتماعی، سیاسی به وجود آورد.
گذشته را که مرور می کنیم، هر سال نسبت به سال گذشته عقب گرد کرده و با مشکلات بیشتری روبرو شده ایم. جمهوری اسلامی از یک سو ما را از داشتن یک زندگی انسانی محروم و هر روز محدودتر می کند تا به حداقل ها قانع شویم، از سوی دیگر رنگ و لعاب زندگی ماشینی و مصرفی را بیشتر می کند تا بدین وسیله ما را اسیر خود کند. اسارتی که در آن روابط انسانی و درستی گوهری نایاب شده ولی خشونت و دروغ گویی و تبعیض و مظلوم کشی باب شده است. 
از نقض حقوق بشر چه بگوییم که گزارش های مختلف خود گویاست، هرچند این گزارش ها قطره های بسیار کوچکی از مرداب بی عدالتی است که تن رنجور ما را در خود فرو برده و لازم است که آن را پالایش دهیم تا به رودی تمیز و جاری تبدیل شود که آب زلال اش در تمامی کوچه پس کوچه های کشورمان جاری شود و ما را سیراب کند. 
ما مادران پارک لاله به عنوان یک حرکت دادخواهانه بخش کوچکی از این حلقه همبستگی هستیم. ما تلاش می کنیم صدای دادخواهی تمامی مادران و خانواده های داغدار و آسیب دیده باشیم و با سه خواسته مشخص نزدیک به چهار سال است در این راه گام برداشته ایم و هزینه های بسیاری نیز داده ایم ولی هم چنان ایستاده ایم. 

-          ما خواهان لغو مجازات اعدام هستیم و با کشتار انسان ها به هر شکلی مخالف ایم.

-          ما خواهان آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.

-   ما خواهان محاکمه عادلانه و علنی و مردمی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته در جمهوری اسلامی هستیم.

ما با خود عهد بسته ایم که در سال جدید با گام های استوار تری حرکت کنیم، قلب های مان را به هم نزدیک تر و همبسته تر کنیم و نگذاریم بیدادگری بر زندگی ما حاکم باشد.


هر روزتان نوروز باد، نوروزتان پیروز باد


مادران پارک لاله ایران

28 اسفند 1391

http://www.mpliran.org/2013/03/blog-post_8238.html
Tags: 

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

این چه رازیست که هر سال بهار/ با عزای دل ما می آید



در حالی سال 91 را به پایان می رسانیم که نه تنها به خواست های مردم پاسخ داده نشد، بلکه هرچه بیشتر حقوق بشر در تمامی عرصه ها زیر پا گذاشته شد و ادامه زندگی را برای مردم دشوارتر کرد.
در سالی که گذشت، شمار اعدام ها، بویژه اعدام های خیابانی و قتل های حکومتی هم چنان پرتعداد و عدالت هم چنان پایمال بود.
در سالی که گذشت، دوباره شاهد صدور و  اجرای احکام قرون وسطایی قطع عضو و سنگسار بودیم .
در سالی که گذشت، دستگیری دگراندیشان و فعالان از هر صنف ادامه داشت.
در سالی که گذشت، هم چنان عاملان و آمران جنایت های مختلف بر اریکه ی قدرت خود تکیه زدند تا کورسوی امید مردم به برقراری عدالت در زیر پرچم حکومت جمهوری اسلامی به یاسی شگرف بدل شود.
در سالی که گذشت، مشکلات زندانیان نه تنها کمتر نشد بلکه انواع رفتارهای اهانت آمیز و غیرانسانی، و بی توجهی های مسئولین به وضعیت وخیم زندانیان بیمار و مشکلات عدیده خانواده ها و فرزندان آنان و بی مسئولیتی هیئت بازرسی مجلس از زندانها، جسم و روح آنان را بیشتر و بیشتر فرسود.
در سالی که گذشت، پیگرد و تفتیش های غیرقانونی از دگر اندیشان، از جمله مادران پارک لاله ایران ادامه داشت.
در سالی که گذشت، بسیاری از زحمتکشان بیکار شدند، بسیاری از آنان ماههاست که حقوقشان پرداخت نشده است. تعدادی از زحمتکشان برای اعتراض به نپرداختن حقوقشان طومار 30 هزار نفری امضا کردند، بسیاری دست به اعتصاب زدند، بسیاری دست به خودکشی و خود سوزی زدند.
با اعتراضات گسترده ی کارگران به وضعیت دستمزدهایشان و با اینکه شورای رقابت جمهوری اسلامی در مورد خط فقر اعلام کرد: " خانوارهای شهری با درآمد کمتر از 936 هزار تومان زیر خط فقر به حساب می آیند"، معلوم نیست به چه دلیلی اعضای شورای عالی کار، حداقل دستمزد کارگران برای سال 92 را 25 درصد افزایش نسبت به سال قبل، یعنی مبلغ 487 هزار تومان تعیین کرده اند.
این در حالیست که هم اکنون بسیاری از زحمتکشان کشور چون زیر چتر قانون کار نیستند حتی این مبلغ اندک هم به آنان داده نمی شود.
طی ماه های اخیر با کاهش ارزش پول ملی قدرت خرید مردم 72 درصد کاهش یافته و سطح دستمزدها به هیچ رو کفاف تامین هزینه های زندگی آنان را نمی دهد.
در سالی که گذشت، به تعداد کودکان کار بسیار افزوده شد. بی ثباتی اقتصادی بسیاری از دانش آموزان را به جمع کودکان کار اضافه کرد.
در سالی که گذشت، افزایش بی سابقه قیمت مسکن و گرانی بی سابقه طلا و ارز، به تعداد جوانهایی که امکان تشکیل زندگی مشترک از آنان گرفته شده است، اضافه کرد. به تعداد کارتن خوابها نیز افزود.
در سالی که گذشت، با عملکرد نادرست در رابطه با حفاظت از محیط زیست، قطع بدون برنامه و بدون ضابطه ی درختان جنگل و غیره باعث به وقوع پیوستن سیل و بلایای بی شمار گردید. یک نمونه آن سیل 2 روزه در مازندران بود که 2 میلیارد خسارت بر جای گذاشت.
در سالی که گذشت، در مرداد ماه، زلزله شهرهای آذربایجان شرقی را لرزاند و خسارت فراوانی را بر جای گذاشت و متاسفانه با گذشت 7 ماه هنوز شرایط قابل تحملی برای ساکنانی که در اثر زلزله خانه و کاشانه خود را از دست داده اند، ایجاد نشده به طوری که در روز 12/12/91 زلزله ای که دوباره آن مناطق را لرزاند با اینکه خفیف بود ولی مردم را در وحشت شدیدی فرو برد.
 برشمردن مشکلات مردم تمامی ندارد و متاسفانه نه دولت و نه مجلس و نه ارگانهای دیگر کشور دردی از مردم دوا نمی کنند، و بیشتر به چانه زنی برای چند صباحی بیشتر ماندن بر قدرت می پردازند. آنان برای انجام وظیفه در برابر مردم به راستی از خود سلب مسئولیت کرده اند.
علیرغم تمامی این اتفاقات ناگوار، مادران پارک لاله ایران همراه تمامی مردم ایران تا رسیدن به حقوق خود از پای نخواهند نشست
به امید اینکه سال 92 سالی پر از محبت و آزادی و عاری از هر گونه خشونت باشد

یکی از مادران پارک لاله
28 اسفند 1392
Tags: 
http://www.mpliran.org/2013/03/blog-post_1825.html

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

دیدار با خانواده اشکان سهرابی

دیدار با خانواده اشکان سهرابی



روز شنبه به دیدار مادر اشکان سهرابی رفتیم و هدیه ای را از طرف یکی از زندانیان که در شرایط دشوار و با دست های خود در زندان بافته بود، برای آنها بردیم و در آستانه سال نو دیداری با این خانواده تازه کردیم.
مادر اشکان خیلی ناراحت بود و می گفت: "یک لحظه هم نمی توانم از دست دادن پسرم را فراموش کنم، چرا کشته شد؟ مگر می شود یک لحظه برود سر خیابان و دیگر به خانه باز نگردد. چگونه می توانم باور کنم؟!"
آن چنان اعصاب اش به هم ریخته بود که پاهایش اگزما شده بود و می گفت: " دایم ما و خانواده را تهدید می کنند و می گویند مصاحبه نکنید. واقعا تحمل این وضع برای ما خیلی سخت شده است. بچه مان را کشته اند و به جای اینکه پاسخ ما را بدهند که چرا و چگونه به خیابان رفت و کشته شد، دایم ما را تحت فشار قرار می دهند".
مادر اشکان هم چنین از بهشت زهرا گفت: " پنج شنبه وقتی سر خاک اشکان رفتم ، دیدم دور سنگ قبرش را با رنگ سبز براق رنگ کرده اند. هیجان زده شده بودم و نمی دانستم چه کسی این کار را کرده است. با خود گفتم پس مردم با ما هستند و وقتی ما نیستیم، می آیند و به عزیزان دلبند ما سر می زنند و خانه اش را تزیین می کنند."
در هنگام صحبت تلفن یکی از همراهان زنگ می زند و پسرش می گوید کلیدم را جا گذاشته ام و مادر اشکان وقتی می شنود، چشم هایش پر از اشک می شود و می گوید: اشکان من هم همیشه کلیدش را جا می گذاشت و گوشه کوچه می نشست تا من بیایم. آن قسمت کوچه را خیلی دوست دارم ".
واقعا تحمل این درد برای مادران بسیار دردناک است، زیرا با هر نشانه ای داغ شان تازه می شود.
به کدام سر بزنیم؟ کدام را دلداری دهیم؟ مادرانی که این وضعیت را دارند یکی دو تا نیستند، مادر اشکان، سعید، مصطفی، ندا، ستار و صدها و هزاران مادرند که به سختی روزگار می گذرانند و تحمل این درد جانکاه برای شان قابل پذیرش نیست و به دنبال کشف حقیقت هستند، ما هم تنها کاری که از دست مان بر می آید، اینکه تلاش کنیم صدای دادخواهی آنها باشیم و با آنها همدردی کنیم.
به امید آن روز که تمامی مادران و خانواده های آسیب دیده و همه دادخواهان بالاخره روزی را ببینند که ستم کاران به سزای اعمال خود برسند تا مرهمی بر دل های این مادران داغدار باشد.

یکی از مادران پارک لاله
28 اسفند 1391
Tags: 
http://www.mpliran.org/2013/03/blog-post_1361.html

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

حق خانواده ها را برای حضور بر گور کشته شدگان باز ستانیم!

حق خانواده ها را برای حضور بر گور کشته شدگان باز ستانیم!



هر ساله مادران و خانواده های جان باختگان قبل از تحویل سال نو بر سر مزار دلبندان به ناحق کشته شده خود حاضر می شوند تا گورشان را برای آمدن بهار آب و جارو کنند، آن را بیارایند و گل باران کنند و یادشان را گرامی بدارند تا نگویند که از یاد فراموشانند.
هم چنین می خواهند نشان دهند که با تمام احضارها و تهدیدهای نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، باز هم بر مزار عزیزان شان حاضر می شوند و با آنها پیمان می بندند که تا زمان محاکمه عادلانه و علنی تمامی آمران و عاملان جنایت ها از پای نخواهند نشست.
امسال نیز هم چون سال های گذشته مادران و خانواده های جان باختگان علیرغم تمامی تهدیدها و فشارهای مکرر نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، در پنج شنبه و جمعه آخر سال در بهشت زهرا و خاوران حضور یافتند.
طبق گزارش تنی چند از مادران پارک لاله که برای همدردی و تجدید پیمان با خانواده های کشته شدگان چند سال اخیر به بهشت زهرا رفته بودند: سرتاسر مسیر رفت و برگشت بهشت زهرا ترافیکی عجیب بود. برخی از خانواده ها عکس کشته شده خود را پشت ماشین ها زده بودند و نیروهای انتظامی و امنیتی نیز به شکل پنهان و آشکار ولی کم رنگ تر از سال های گذشته در آنجا حضور داشتند. بر هر گوری که می رفتی مادری را می دیدی که با دلی غمگین نشسته و خانواده اش دورش حلقه زده است. دور گور دو نفر از کشته شدگان نیز با رنگ سبز توسط مردم تزیین شده بود تا نشان دهند که این فرد به مرگ عادی نمرده است و در سال 88 در همراهی با جنبش سبز و برای خواست ساده و انسانی خود در خیابان کشته شده است.  
هم چنین طبق گزارش های قبلی و اخیر منصوره بهکیش: جمعه بیست و پنجم اسفند مادران و خانواده های جان باختگان با گل و سبزه و سنبل به خاوران رفتند تا آنجا را بیارایند و گل باران کنند ولی باز هم نگذاشتند. او نوشته است: چیزی که امسال توجه ما را به خود جلب کرد حضور پر رنگ خانواده ها و حضور کم رنگ نیروهای امنیتی بود. ولی وقتی به خاوران وارد شدیم جند مامور انتظامی از ورود ما به قطعه عزیزان مان جلوگیری و از ما فیلم برداری کردند و گل هایی که انداختیم را جمع کردند. آخر بهمن ماه نیز کاج های باقی مانده بر گورستان خاوران را شکستند و داغ ما را تازه کردند، ولی ما باز هم می رویم و کاج و سرو می کاریم و آنجا را گل باران می کنیم.
برگزاری مراسم یادبود در منازل و گورستان ها حق مادران و خانواده های کشته شدگان است. جمهوری اسلامی از ابتدای به قدرت رسیدن اش همواره تلاش کرده است که به اشکال مختلف، یا با تهدید و اذیت و آزار یا با تطمیع و فریب این حق را از خانواده ها بگیرد، ولی مادران و خانواده های خاوران از سی سال گذشته و دیگر خانواده های کشته شدگان که عزیزان شان در دیگر گورستان های تهران و شهرستان ها دفن شده اند، همواره بر این حق خود پای فشرده اند و حاضر نیستند از این طبیعی ترین حق خود بگذرند.
ما مادران پارک لاله ایران که صدای دادخواهی تمامی خانواده های جان باختگان در طول حکومت جمهوری اسلامی هستیم، ضمن همدردی با مادران داغدار بر عهد خود دوباره پیمان می بندیم که لحظه ای برای به تحقق پیوستن سه خواسته دادخواهانه مان عقب نخواهیم نشست.

مادران پارک لاله
28 اسفند 1391
Tags: 
http://www.mpliran.org/2013/03/blog-post_18.html

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

۱۳۹۱ اسفند ۲۱, دوشنبه

دیدار مادران پارک لاله با زندانیان بستری شده

دیدار مادران پارک لاله با زندانیان بستری شده


مادران پارک لاله، 18 اسفند به ملاقات عیسی سحر خیز و اسداله عادلی زندانیان بستری شده در بیمارستان قلب تهران واقع در خیابان کارگر و همچنین به  ملاقات ابوالفضل قدیانی،  بستری شده در بیمارستان پارس تهران رفتند. 
اتاق زندانیان مملو از افرادی بود که می خواستند از این بیماران دیدار کنند و برای ملاقات با آنان و همدردی با آنان آمده بودند.
-        اسداله عادلی در سال 88 شانزده آذر دستگیر و به اتهام مجاهد بودن به 5 سال زندان محکوم شده است. حدود دو ماه است که در بیمارستان قلب تهران بستری است و عمل شده با اینکه باید 12 جلسه دیگر ترمیم داشته باشد ولی سعی می کنند که او را به زندان برگردانند در بند 350 در طبقه ی پایین است
-        عیسی سحرخیز حدود یکسال است در بیمارستان قلب بستری است عمل شده یکبار در این بین به زندان برگشته و پس از سه هفته دوباره به بیمارستان قلب برگشته است او هم در سال 88 بعد از اعتراض مردم به نتیجه انتخابات دستگیر شده است
-        ابوالفضل قدیانی هم که بعد از تقلب انتخاباتی دستگیر و اکنون برای تنبیه به زندان قزل حصار و به بندی که همگی آنان در ارتباط با مواد مخدر و قاچاق دستگیر شده اند فرستاده شده است. او  در حال حاضر برای عمل آماده می شود.
همگی از دیدن مادران بسیار خوشحال شدند و از اینکه همچنان مادران از تلاش خود برای رسیدن به خواست های برحقشان دست بر نداشته و پیگیر آن خواسته ها هستند تشکر کردند. مادران پارک لاله هم ضمن همدردی با آنان از مسایل و مشکلاتی که بر خودشان در این سالها رفته بود و می رود صحبت کردند. و با آرزوی بهبود یافتن هر چه سریعتر  آنان و همچنین به نتیجه رسیدن خواست های برحقشان، آنان را ترک کردند.
http://www.mpliran.org/2013/03/blog-post_9716.html

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

بزرگداشت هشت مارس در بند زنان اوین


http://www.mpliran.org/2013/03/blog-post_658.html

بزرگداشت هشت مارس در بند زنان اوین

منتشر شده توسط مادران پارک لاله ایران 


مراسم بزرگداشت 8 مارس، روز جهانی زن با حضور همه زندانیان سیاسی حاضر در بند زنان، روز جمعه 18 اسفند ساعت 20 برگزارگردید.
شیوا نظرآهاری مجری برنامه بود و رئوس برنامه را اعلام می کرد. 
ابتدا توسط شنبم مددزاده حوادث  این روز مرور شد و تاریخچه ای از 8 مارس گفته شد.
مهوش شهریاری از طاهره قره العین، زندگی و آثار آن برای حضار سخن گفت.
سپس نسرین ستوده قوانین و اشکالات آن در ارتباط با مسائل زنان در سالهای اخیر را بیان کرد و از ایرادات و ضعف این قوانین سخن گفت: طی سالهای اخیر قوانینی مربوط به تعدد زوجات، سنگسار و سن مسئولیت کیفری دختران و همچنین مجوز صدور گذرنامه از جمله قوانینی بودند که همچنان بلاتکلیف رها شده اند. مسکوت ماندن این لوایح، حقوق زنان را در وضعیت مخاطره آمیزی قرار می دهد که بعید نیست تمام دستاوردهای سه دهه مبارزه ی آنها را بی نتیجه کند. بنابراین طبیعی است که زنان در این خصوص سکوت اختیار نمی کنند.
حکیمه شکری از مادران پارک لاله گفت. او  گفت: 8 مارس بهانه خوبی است تا از مادران عزادار یا پارک لاله، از زنانی که برای اعتراض به خشونت و باز تولید آن هم قسم شدند سخن گفته شود، ابتدا از الهام از مادران آرژانتین گفته شد، از زنانی که شمع روشن با عکس شهدای جنبش سبز را در دست داشته و دور آبنمای پارک لاله راه می رفتند و با مردم از خشونت های به کار رفته علیه اعتراضات مسالمت آمیز صحبت می کردند، سخن گفت. از خواسته مادران: درخواست محاکمه و مجازات آمران و عاملان جنایتها، آزدای بدون قید و شرط زندانیان عقیدتی و سیاسی و این که پس از اعدام زندانیان سیاسی در اردیبهشت 89 درخواست لغو مجازات اعدام هم به درخواستهای مادران افزوده شد، سخن گفت. در ادامه به تغییر نام مادران عزادار در آستانه یک سالگی و همزمان با
سپری شدن اولین سالگرد شهادت شهدای جنبش و انتخاب نام مادران پارک لاله بعنوان اولین میعادگاه زنان برای هم قسم شدن در اعتراض به خشونت برای ادامه مسیر اشاره شد. سپس از دستاوردهای مادران سخن گفت و عنوان شد مادران با تجمع هفتگی خود در پارک لاله و سایر پارکها، با حضور بر مزار شهدا، دیدار با خانواده های شهدا، زخمی و زندانیان سیاسی به مناسبتهای مختلف مصر به گرامیداشت یاد آنان و اطلاع رسانی هستند و تا آنجایی که می توانند تلاش می کنند یاد و خاطره شهدا و درخواست دادخواهی آسیب دیدگان، زنده نگه داشته شود. اعتراض به دستگیریها و ناعادلانه بودن دادگاهها و احکام صادره، فراموش نشود. مسئولین امنیتی و قضایی کشور را مخاطب اصلی خود قرار داده و با اعلام بیم از سیستماتیک بودن خشونتها تلاش می کنند تا از شدت خشونتها کاسته شده و تقاضای پاسخگویی را زنده نگه دارند. در خاتمه از آسیبهایی که در این مسیر نصیب مادران شد سخن گفت از ضرب و شتم ها، برهم زدن تجمع مادران، جلوگیری از تجمع بیش از دو زن در محوطه ی آبنما، جلوگیری از ورود زنان در عصر شنبه به داخل پارک، تهدیدات مکرر تلفنی، دستگیریهای پراکنده و چند روزه تا دستگیریهای وسیع 30 روزه و در نهایت عنوان شد علاوه بر همه اینها حدود 12 تن دستگیر و از یک تا چند ماه را در 209 گذراندند و پس از آن به حبس از 6 ماه تا 5 سال محکوم شدند که
مجموع محکومیت آنها به 25 سال می رسد.
در ادامه برنامه 2 تن از زندان زندانی به نامهای کبری بنازاده و مریم اکبری منفرد از تجربه های مادرانه زندانیان سیاسی در طول سه دهه اخیر صحبت کردند.
ژیلا بنی یعقوب به معرفی کمپین یک میلیون امضاء پرداخت، و از تلاشها برای تغییر قوانین تبعیض آمیز و جلوگیری از تصویب قوانین تبعیض آمیز جدید و دست آوردها و آسیب ها در این مسیر سخن گفت.
مهوش شهریاری و ژیلا کرم زاده دو شعر در ارتباط با زنان خواندند.
ژیلا کرم زاده ، شعر سروده خود با عنوان جنس مادر که در واقع شرح حال مادران پارک لاله بود را برای حضار خواند.
همه زن بودند
جنس مادر
سیاهپوش گرد هم
روز نیمکتهای ممنوع
درد، درد مشترک
آنکه میدانست بر کدامین گور بگرید
و آنکه نمیدانست
ضربه ها شلاق وار فرو می آمد
و سیلی دستهای آلوده
گونه هاشان را نوازش چندش آور
و آنان همچنان دور میزدند
میدان را
در سکوتی تلخ
مادران آرژانتین بودند
روسریشان سپید نبود
فائزه هاشمی در ارتباط با جایگاه زنان در مدیریت کلان کشور صحبت کرد و از ضعف قوانین در این ارتباط و از بی توجهی مسئولین، نیاز و فقر کشور در این زمینه سخن گفت.
در این مراسم از خانمها، مهوش شهریاری با 20 سال حکم که به هنگام شنیدن حکم خود به قاضی مقیسه گفت: آقای قاضی اگر حکم اعدام می دادید با کلاس تر بود، فریبا کمال آبادی با 20 سال حکم که هنگام شنیدن حکم گفت: من در مدرسه هم همیشه نمره ام 20 بود، تجلیل شد که هر یک مدت 5 سال از حکم خود را گذرانده و پرسابقه ترین زندانی بند زنان محسوب می شوند.
همچنین از کبری بنازاده به واسطه گذراندن 4 سال حبس و مسن ترین زندانی سیاسی بند زنان و شبنم مددزاده به واسطه گذراندن 4 سال حبس و کم سن ترین زندانی سیاسی بند زنان تجلیل شد.
سپس زندانیان با دستهای حلقه شده سرود رهایی زن را خواندند و مراسم پس از حدود 2 ساعت با صرف چای و شیرینی با آرزوی آزادی و رهایی پایان یافت

یورش به منزل عشرت بستیجانی و بازداشت وی و دخترش را به شدت محکوم می کنیم!

یورش به منزل عشرت بستیجانی و بازداشت وی و دخترش را به شدت محکوم می کنیم!

منتشر شده توسط مادران پارک لاله ایران  


عشرت بستیجانی به عنوان انسانی عاشق و مدافع حقوق بشر، پس از کشته و زخمی شدن و به بند کشیدن مردم بی دفاع که برای ساده ترین خواست خود در سال 88 به خیابان آمده بودند، قلب اش به درد می آید و معترض می شود. او درد مادران را درد خود می داند و در طی این مدت تلاش کرده است که همواره یار و مددکار مادران داغدار و خانواده های آسیب دیده باشد و به اشکال مختلف با آنها همدردی کند تا شاید بتواند کمی از دردهای آنها را بکاهد.

از سال 88 دوبار به صورت دسته جمعی با مادران پارک لاله بازداشت و در بازداشت دوم به زندان اوین منتقل و چند روز را در آنجا در حبس بسر می برد و سپس آزاد می شود و یک بار نیز به صورت دسته جمعی احضار و بازجویی می شود. از آن زمان ایشان مدام مورد تهدید و تلفن های آزار دهنده وزارت اطلاعات قرار دارد.

از حدود شش ماه پیش نیروهای امنیتی و اطلاعاتی علاوه بر خود ایشان برای دخترش مهسا رضایی نیز مزاحمت هایی ایجاد کرده اند و چندین بار او را احضار و مورد بازجویی و تهدید و حتی مورد اهانت قرار داده اند و هنوز مشخص نیست که قصدشان از این اذیت و آزارها چیست. خانواده از نیروهای امنیتی شکایت می کنند که برای پیگیری این شکایت نیز بارها مورد بازخواست و تلفن های مشکوک و تهدیدآمیز قرار می گیرند و حتی از خانواده می خواهند که از شکایت خود صرف نظر کنند.

بر اساس خبرهای دریافتی یک شنبه 13 اسفند نیروهای امنیتی به منزل ایشان یورش می برند و بسیاری از وسایل شان از جمله چند لب تاپ، چند موبایل، چند کتاب، دفتر یادداشت و برخی وسایل دیگر را ضبط و هنگام تفتیش از تمامی خانه فیلم برداری می کنند. آنها حکم تفتیش منزل همراه داشتند ولی ظاهرا حکم جلب نداشتند و از عشرت بستیجانی و دخترش می خواهند که روز بعد به دادسرای اوین مراجعه کنند.

دوشنبه 14 اسفند این مادر و دختر به اتفاق همسرش به دادسرای اوین مراجعه می کنند و پس از چند ساعت عشرت بستیجانی و دخترش را به بند 209 زندان اوین منتقل می کنند و همسرش را به بیرون می فرستند. همسر وی به بازداشت آنها معترض و حتی حاضر می شود برای آزادی آنها وثیقه بگذارد که مسوولان دادسرای اوین می گویند: " تا چهارشنبه آنها را جهت پاره ای سوال ها نگاه می داریم و سپس آزاد می کنیم". چهارشنبه خانواده با وثیقه به دادسری اوین مراجعه می کنند و برای پیگیری پرونده به دادگاه انقلاب می روند ولی آنها را  آزاد نمی کنند و پس از اعتراض و پیگیری های خانواده اجازه می دهند که در بازپرسی اوین با آنها ملاقات کوتاهی داشته باشند.

شنبه 19 اسفند مهسا رضایی با وثیقه آزاد می شود ولی به شدت نگران مادرش و فشارهای وارده بر اوست و به نظر می رسد که خانواده را تحت فشار شدید قرار داده اند که از رسانه ای کردن این خبر خوددادری کنند.

ما مادران پارک لاله ضمن تاکید بر سه خواسته همیشگی خود، لغو مجازات اعدام؛ آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی؛ محاکمه عادلانه و علنی تمامی جنایت های صورت گرفته در جمهوری اسلامی، یورش به منزل این خانواده و ضبط اموال آنها و بازداشت عشرت بستیجانی و دخترش مهسا رضایی و اذیت و آزار آنها را به شدت محکوم می کنیم. ما خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط عشرت بستیجانی هستیم و مصرانه می خواهیم که وسایل این خانواده محترم و دلسوز جامعه را هر چه زودتر بازگردانند و به اذیت و آزار آنها پایان دهند.

مادران پارک لاله
21اسفند 1391





http://www.mpliran.org/2013/03/blog-post_929.html
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یورش نیروهای امنیتی به منزل خانم عشرت بستیجانی

منتشر شده توسط مادران پارک لاله ایران  

هفته گذشته ساعت پنج بعداز ظهر روز یک شنبه 13 اسفند نیروهای امنیتی به منزل خانم عشرت بستیجانی از حامیان مادران عزادار یورش می برند و بسیاری از وسایل ایشان از جمله چند لب تاپ، چند موبایل، چند کتاب، دفتر یادداشت و برخی وسایل دیگر را ضبط و هنگام تفتیش از تمامی خانه فیلم برداری می کنند. آنها حکم تفتیش منزل همراه داشتند ولی ظاهرا حکم جلب نداشتند و از خانم بستیجانی و دخترشان می خواهند که روز بعد به دادسرای اوین مراجعه کنند.

دوشنبه 14 اسفند خانم بستیجانی به اتفاق همسر و دخترشان به دادسرای اوین مراجعه می کنند و آنها ساعت ده صبح به داخل دادسرا می روند که پس از چهار ساعت خانم بستیجانی و دخترش را در بازداشت نگاه می دارند و همسرش را به بیرون می فرستند. همسر وی به بازداشت آنها معترض و حتی حاضر می شود برای آزادی آنها وثیقه بگذارد که مسوولان دادسرا می گویند: " تا چهارشنبه آنها را جهت پاره ای سوال ها نگاه می داریم و سپس آزاد می کنیم".

مدتی است که نیروهای امنیتی علاوه بر خود ایشان برای دختر وی نیز مزاحمت هایی ایجاد کرده اند و چندین بار او را احضار و مورد بازجویی و تهدید و حتی اهانت قرار داده اند. خانواده از نیروهای امنیتی شکایت می کنند و برای پیگیری این شکایت نیز بارها مورد بازخواست و تلفن های مشکوک و تهدیدآمیز قرار می گیرند و حتی از خانواده می خواهند که از شکایت خود صرف نظر کنند.

چهارشنبه خانواده این دو زندانی با وثیقه به دادسرای اوین مراجعه می کنند ولی باز هم این مادر و دختر را آزاد نمی کنند و به خانواده اجازه می دهند که در بازپرسی ملاقات کوتاهی با آنها داشته باشند. شنبه ظهر19 اسفند مهسا رضایی با وثیقه  آزاد می شود و خانواده امید دارد که خانم بستیجانی نیز به زودی آزاد شود. پس از گذشت یک هفته از این تعرض آشکار هم چنان این مادر در زندان اوین به سر می برد و تحت بازجویی های مکرر و فشار زیاد است. به نظر می رسد که خانواده را برای رسانه ای کردن این خبر تحت فشار قرار داده و مجبور به سکوت کرده اند. 
20 اسفند 1391