۱۳۹۱ آبان ۷, یکشنبه

حمایت از حامیان مادران پارک لاله و نسرین ستوده در زندان


 حمایت حامیان مادران پارک لاله دورتموند از حامیان مادران پارک لاله و نسرین ستوده  در زندان

حکیمه شکری از حامیان مادران پارک لاله ، دوشنبه اول آبان ( ۲۲ اکتبر ) خود را برای اجرای حکم به زندان اوین معرفی کرد و بلافاصله بازداشت شد.

" حکیمه شکری در تاریخ ۱۴ آذر سال ۱۳۸۹ به همراه تعدادی از خانواده ها و حامیان که برای شرکت در مراسم سالگرد امیر ارشد تاجمیر به بهشت زهرا رفته بودند، به شکل دسته جمعی و غیرقانونی بازداشت می شوند و از این تعداد حکیمه شکری و ندا مستقیمی و مهدی رمضانی (پدر رامین رمضانی که در سال ۸۸ در خیابان به ضرب گلوله کشته شد) را به زندان اوین منتقل می کنند. 
دادگاه بدوی این سه نفر در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۹۱ به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد و هر یک به اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی در همکاری با مادران پارک لاله به ۳ سال حبس تعزیری محکوم می شوند. "
حامیان مادران پارک لاله دورتموند در اعتراض به بازداشت حکیمه شکری و در بند بودن حامیان دیگر، از جمله ژیلا کرم زاده مکوندی و در اعتراض به احکام جاری زندان برای ندا مستقیمی، منصوره بهکیش و مهدی رمضانی روز شنبه ۲۷ اکتبر ۲۰۱۲ میز اطلاع رسانی داشتند .

در این تجمع حامیان مادران پارک لاله دورتموند با پخش اخبار راجع به موارد بیشمار نقض حقوق بشر در ایران، اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در اعتراض به فشارهای روز افزون بر آنان و خانواده هاشان از 
جمله اعتصاب غذای نسرین ستوده از مدافعان حقوق بشر در ایران که از ۲۷ مهر ماه دست به اعتصاب 
غذای زده است، اعدام های روز افزون، احکام جاری اعدام برای زندانیان سیاسی، در شهر دورتموند 
تلاشی دوباره در راه رساندن صدای حق طلبی هم وطنان خود داشتند .

حامیان مادران پارک لاله دورتموند ، ضمن تبریک به نسرین ستوده و جعفر پناهی برای در یافت جایزه ساخارف، در مورد اعتصاب غذای نسرین ستوده در زندان برای رسیدن به حقوق اولیه خود خبررسانی
کردند .

حامیان مادران پارک لاله دورتموند
۲۷ اکتبر ۲۰۱۲











































نامه سرگشاده فعالان حقوق زنان به دادستان تهران

6 آبان 1391 - - نسخه قابل چاپ
تغییر برای برابری: جمعی از فعالان جنبش زنان و مادران کمپین یک میلیون امضا امروز در اعتراض به وضعیت نسرین ستوده نامه‌ای را به دفتر دادستان کل تهران تحویل دادند.در این نامه که به امضای فعالین جنبش زنان و حامیان آنها رسیده است، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت نسرین ستوده، از قوه‌ی قضائیه درخواست شده تا به خواسته‌های قانونی وی ترتیب اثر دهد.امضا کنندگان این نامه بر مسئولیت قوه‌ی قضائیه نسبت به سلامت خانم ستوده تاکید و ضمن اعلام همراهی و هم‌رای با وی از دادستان کل استان تهران خواسته‌اند تا با تامین حقوق زندانیان و اهمیت به درخواست آنان دامنه‌ی نابرابری و بی‌عدالتی را کاهش دهد.
دفتر معاونت دادستانی تهران ضمن دریافت این نامه اعلام نموده تا پایان هفته‌ی جاری به آن پاسخ داداه خواهد شد.
متن این نامه که به صورت سرگشاده نیز منتشر شده است به این شرح است:
نامه سرگشاده فعالان حقوق زنان به دادستان تهران: دستگاه قضایی را مسئول پیامدهای اعتصاب غذای نسرین ستوده می دانیم
دادستان محترم استان تهران
جناب آقای جعفری دولت آبادی
با سلام
همان طور که مستحضر هستید، نسرین ستوده، وکیل پایه یک دادگستری، مدافع حقوق بشر و فعال حقوق زنان، که در پی صدور حکمی سیاسی و ناعادلانه به 6 سال زندان محکوم شده بود، از تاریخ 13 شهریور 1389 در زندان اوین بسر می برد. خانم ستوده از روز چهارشنبه 26 مهر ماه 1391 برای دومین بار دست به اعتصاب غذا زده است. او بار نخست نیزبه مدت 28 روز در مهرماه 1389 و در اعتراض به فشارهای وارده به خود و خانواده‌اش به اعتصاب غذا اقدام کرده بود.
نسرین ستوده با گذشت بیش از دو سال از زمان بازداشت تاکنون اجازه مرخصی نداشته و اکنون بیش از سه ماه است که از ملاقات حضوری با خانواده ی خود نیز محروم بوده است. این در حالیست که دسترسی به ملاقات حضوری به ویژه برای زندانیانی که دارای فرزندان خردسال هستند، از ابتدایی ترین حقوق آنها به حساب می‌آید.
فارغ از ناعادلانه بودن رای صادره علیه نسرین ستوده، حقوق وی به عنوان یک زندانی نیزمدام نقض شده است.از حق دسترسی به تلفن گرفته تا محدودیت برای ملاقات فرزندان و حتی صدور قرارممنوعیت خروج از کشور برای دختر 12 ساله اش، تلاش شده تا وی و اعضای خانواده اش بارها تحت فشارهای روحی و روانی بسیار قرار بگیرند. لذا انتظار می رود کسانی که تمام قد از آرای صادره علیه فعالین سیاسی و حقوق بشری مانند نسرین ستوده حمایت کرده و آن را در چارچوب مقررات و قوانین کشور می دانند، در زمان اجرای حکم نیز حقوق او را به عنوان یک زندانی به رسمیت بشناسند و وی را ازحداقل حقوق قانونی یک زندانی محروم نکنند. تمام زندانیان حق دارند از حقوقی اولیه مانند حق مرخصی و ملاقات حضوری با خانواده برخوردار باشند و پرسش اینجاست که چرا دستگاه قضایی با وجود نقض آشکار این حق در مورد زندانیان، نسبت به این موضوع سکوت اختیارکرده است؟
جناب آقای دولت آبادی، نسرین ستوده در دو سال گذشته دو بار ناگزیر به اعتصاب غذا متوسل شده است. بدون شک اعتصاب غذا نه انتخاب اول هر زندانی برای بیان مطالباتش که آخرین ابزار او برای رساندن صدای اعتراضی است که شنیده نمی شود. اقدامی دشوار که زندانی را وا می دارد تا جانش را بستر اعتراض اش قرار دهد و تبعات جسمانی و لطمات جبران ناپذیر آن را بپذیرد. هدی صابر یکی از زندانیان سیاسی نمونه ی بارزی بود که سال گذشته جان بر سر آن گذاشت.
ما به عنوان جمعی از فعالان جنبش زنان ایران که خود را همراه و هم رای نسرین ستوده می دانیم ضمن ابراز نگرانی از وضعیت نسرین ستوده، دستگاه قضایی را مسئول پیامدهای احتمالی اعتصاب غذای وی قلمداد می کنیم. و از شما نیز به عنوان دادستان کل استان تهران تقاضا داریم تا با تامین حقوق زندانیان و اهمیت به درخواست آنان دامنه نابرابری و بی عدالتی را کاهش دهید. بروز هرگونه لطمات جبران ناپذیر متوجه شما نیز خواهد بود.
اسامی امضا کنندگان به شرح زیر است:
ابوالفضل(پویا)جهاندار- احمد بخشی-احترام شادفر- اعظم بهرامی- افروز مغزی - اكبر مهدي- اکبر وکیلی- الاهه شکرائی- الناز انصاری- الهه امانی- الهه فراهاني- الهه وفایی- امیر رشیدی- امیر کلهر- امیر مومبینی- امیر یعقوبعلی- آرش نصیری اقبالی- آزاد مرادیان- آزاده خسروشاهی- آزاده دواچی- آزاده زیلائی- آزاده فرامرزيها- آسيه اميني- آمنه شیرافکن- آناهیتا نژاد حداد - آیدا سعادت- آیدا قجر- اویس اخوان- بانو صابری- بهروز ستوده- بهمن ستوده- پرتو نوری علا - پروانه راد- پروین ابراهیم زاده- پروین اردلان - پروین عباسی - پروین ملک- پریسا کاکائی - پوران رضایتی- پوران طالب حریری - تارا احمدی- تارا سپهری فر - توران ناظمی - ثریا فلاح - جعفر خدیر- جلوه جواهری - جمال احسانی - جهانشاه جاوید - حامیان مادران پارک لاله /لس آنجلس - حسن عباسی - حسین علوی- حمیده نظامی - حنانه پتكي - خاطره کریمی - خدیجه مقدم - خسرو بندری - خسرو تجربه کار - خیرالنسا شهیدی- داریوش پارسی - دلارام علی - رامین امن گستر- رضا سیاووشی - رضوان مقدم - رها عسکری زاده - روجی شفیعی - رومینا ملکی - رویا کاشفی - زارا امجدیان - زهره ارزنی - زهره اسدپور - زهره صادقی - زینب پیغمبرزاده - ژاله سالاری - ساحل سیستانی - سارا عبادی - ساغر غیاثی - ساقی لقایی - ساناز الله‌ بداشتی - ستاره سجادی - ستاره هاشمی - سحر سجادی - سعدی علیزاده - سعیده سهرابی- سلحشور - سمانه عابدینی- سمانه موسوی - سمیه بهادری - سمیه رشیدی - سهیل پرهیزی - سهیلا ستاری-سوسن طهماسبی - سوفیا صدیق پور - سيیاوش کشـمیری - سیده سعیده اشراقی - سیما مبینی - سیمین بهبهانی- شايا شهوق - شاهین انزلی - شقایق کمالی - شکوفه منتظری - شهرام فداكار - شهلا فروزانفر - شهناز بیات - شیرین شریفی - شیوا پازوکی - شیوا نوجو - صبا واصفی - صبرا رضایی - صبری نجفی - طلعت تقی نیا - عالیه مطلب زاده - علی تارخ - علی طایفی - علی مرزوقی - علی واعظی پور -فاطمه خانی- فاطمه رضایی - فاطمه عزیزی –فروغ عزیزی - فتحیه زرکش - فخری شادفر - فرحناز عمادی - فردین حسینی - فرهاد دفتری -فرحناز محمدی - فرزانه عظیمی - فرهاد میثمی - فروزنده مسرور - فروغ سمیع نیا - فریبا داودی مهاجر - فریبا فرنوش - فریده غایب - فریده کرملویی - فریده یزدی - فواد پاشایی – فولادی - كاويان صادق زاده ميلاني - کاظم علمداری - کاوه کرمانشاهی - کاوه مظفری - کتایون عظیمی فرد - گلناز به گو - گلناز ملک - گودرز سلمانی - لیلا اسدی - لیلا سیف اللهی - لیلا صادقی - لیلا صحت - لیلا موری - لیلا نظری - مادران وین - ماهرخ روستایی - مایک کریمی - مجید محمدی - مجید ملکی- محبوبه حسین زاده- محبوبه عباسقلی زاده - محسن نژاد - محمد افراسیابی - محمد آل احمد - محمد ترابی - محمد شوراب - محمود معتقدی - مرضیه بخشی زاده - مريم امى - مریم پرواز - مریم حسین خواه- مریم حکمت شعار- مریم رحمانی - مریم رستمی - مریم زندی - مریم شفیع پور - مریم قربانی - مریم کاویانی - مژگان ثروتی - مسعود شب افروز- مسعود فتحی - منبره كاظمي - منصوره بهکیش - منصوره شجاعی - منصوره فتحی - منوچهر فاضل - مهدی اسماعیلی- مهدی خان بابا تهرانی - مهران براتی - مهرانگیز اویسی - مهرداد سید عسگری - مهرناز صمدی - مهرنوش اعتمادی - مهری جعفری، وکیل دادگستری - مهدیه فراهانی - مهشید راستی- مهناز پراکند - مو کاظمپور - میترا معینی - میرحمید سالک - میلاد جلالی - مینا دفتری - مینا ملکی- نازلی فرخی - نازنین باهرلو - نازی عظیما - ناهید جعفری- ناهید کشاورز - ناهید میرحاج - ندا زارع - نرگس کرمانشاهی -نرگس طیبات- نسترن موسوی - نسرین افضلی - نسرین بصیری - نسیم خسروی مقدم - نعیمه دوستدار - نفیسه آزاد - نگار سماک نژاد - نگار میرزایی - نگین سهراب خانی - نوشین کشاورزنیا - نوید محبی - نیکزاد زنگنه - نیلوفر گلکار - نیما مشعوف - هادی یوسفی - هادیه درگاهی- هایده تابش - هدا امینیان - وحیده مولوی - ویکتوریا آزاد
جمع‌آوری امضا برای این نامه همچنان ادامه دارد .برای امضا می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

گفت و گوهایی پیرامون دادخواهی در سایت مادران پارک لاله 10- مصاحبه با خانم شیرین عبادی


گفت و گوهایی پیرامون دادخواهی در سایت مادران پارک لاله 10- مصاحبه با خانم شیرین عبادی



به مناسبت یادآوری بیست و چهارمین سالگرد کشتار گروهی زندانیان سیاسی در سال 1367

مصاحبه سایت مادران پارک لاله با خانم شیرین عبادی به عنوان حقوق دان و برنده جایزه صلح نوبل

ساز شما تقاضا داریم ابتدا مفاهیم خشونت، بخشش، عفو، عدالت اجتماعی، عدالت انتقالی و دادخواهی را تعریف کنید و رابطه آنها را با یکدیگر بگویید، سپس از نگاه خود به پرسش های زیر پاسخ دهید.
ج- پاسخی نداده اند.

س- قبل از کشف حقیقت و تحقق اهداف اصلی دادخواهی می توان از بخشش صحبت کرد؟ بخشش چه نقشی در یک سیستم قضائی مبتنی بر عدالت اجتماعی دارد؟
ج- قبل از کشف حقیقت و از همه مهم تر تا زمانی که ظلم ادامه دارد، اساسن، طرح مباحثی از قبیل بخشش، بی موقع و نابهنگام است. بایستی زمانی از بخشش صحبت شود که دست ظالمان از ادامه ظلم کوتاه و حقایق برای عبرت آیندگان و جلوگیری از حوادث تلخ گذشته، روشن شده باشد.
به این ترتیب اگر صحبت از بخشش جان باختگان در دوران جمهوری اسلامی است، چون هنوز برخی از دست های آلوده، در مصدر قدرت هستند، بنابراین طرح چنین سوالی و پرداختن به این مساله زودهنگام است.

س- به روز کردن شکایت حقوقی خانواده ها از جمهوری اسلامی در ایران و در خارج از کشور(در سفارت خانه ها) می تواند به امر دادخواهی کمکی کند؟
ج- در صورتی که منظور از به روز کردن، صحبت از حقایق دردناکی باشد که اتفاق افتاده، به تنهایی کافی نیست بلکه جمع آوری دلایل و مستند کردن شکایات نیز باید مورد توجه قرار گیرد، تا در زمان مناسب به کار روند.
بسیاری از شهود و یا خانواده  قربانیان در اثر گذر زمان ممکن است دیگر در دسترس نباشند و این امر صدمه جدی به روشن شدن حقایق و اجرای عدالت خواهد زد. به این ترتیب کلیه افرادی که به نحوی از انحاء در جریان اخبار مربوط به نقض حقوق بشر هستند باید صادقانه و در کمال بی طرفی اطلاعات خود را منعکس کنند. همه این اطلاعات،  باید جمع آوری و به طریق صحیحی بایگانی شود، تا در موقع لزوم بتوان به آسانی به آنها دسترسی پیدا کرد.

س- بسیاری بر این باورند که تشکیل "کمیسیون حقیقت" یکی از گام های اصلی تحقق دادخواهی است. "کمیسیون حقیقت" چه مسوولیت ها و وظایفی دارد و چه زمانی باید تشکیل شود؟ چه کسانی یا چه نهادهایی مشروعیت تشکیل "کمیسیون حقیقت" را دارند ؟ آیا لازم است این کمیسیون از طرف دولت پسا- دیکتاتوری و یا سازمان ملل تشکیل شود یا نهادهای غیر دولتی و مردمی (مانند ایران تریبونال) می توانند کمیسیون حقیقتی را با مسوولیت و وظایف محدود تشکیل دهند؟ چه کشورهایی توانسته اند با راه اندازی "کمیسیون حقیقت" امر دادخواهی را به سرانجام برسانند؟
ج- من مایل نیستم نامی از گروه و یا دسته ای ببرم و این شیوه کار من نیست. اما به طور کلی پاسخ می دهم که تشکیل کمیسیون حقیقت یاب، نهایت ضرورت را دارد و باید به وسیله افراد یا نهادهایی مستقل برگزار شود و هر کمیسیون حقیقت یابی باید به کل جنایات اتفاق افتاده رسیدگی کند و نمی تواند خود را محدود به گروه خاص و یا زمانی خاص نماید. به عنوان مثال اگر معترض هستیم که بسیاری از فرزندان خوب سرزمین مادری مان بدون برخورداری از یک دادرسی عادلانه در محاکمه پنج دقیقه ای به جوخه مرگ سپرده شدند، کمیسیون حقیقت یاب که در این زمینه تشکیل می شود، نمی تواند و نباید خود را محدود به گروه خاص یا زمان خاصی نماید. به عنوان مثال نباید تیرباران های پشت بام مدرسه رفاه در روزهای اول انقلاب را از قلم انداخت. افرادی که در آن دوران، کشته شدند، صرف نظر از پیشینه سیاسی خود، می بایستی از یک دادرسی عادلانه برخوردار می شدند و هیچ کس را در هیچ زمان، نمی توان از دادرسی عادلانه محروم ساخت. بنابراین توجه به پرنسیب های کلی حقوق بشر برای کمیسیون های حقیقت یاب ضرورت تام دارد. تا بتوانند بی طرفی خود را به اثبات رسانده و مورد وثوق و اطمینان همگان باشند.

س‌-   بسیاری عقیده دارند که مصونیت از مجازات، اصلی ترین عامل تکرار جنایت است از همین رو دادگاه هایی از جمله دادگاه جنائی بین المللی تشکیل شده است که جنایت های صورت گرفته دولتی بدون مجازات باقی نماند. در مقابل برخی گمان می کنند محاکمه و مجازات می تواند سبب تداوم چرخه خشونت در جامعه شود. محاکمه عادلانه و مجازات (غیر از اعدام) آمران و عاملان جنایت های صورت گرفته در جمهوری اسلامی می تواند به کاهش خشونت و به ویژه جلوگیری از تکرار جنایت یاری رساند؟

ج‌-  پاسخ به این پرسش در این دوران به راحتی امکان پذیر نیست. زیرا گاهی اوقات منافع ملی و نفع همگانی ایجاب می کند که بخشش و عفو، مورد توجه بیشتری قرار گیرد، مانند آفریقای جنوبی که پس از سقوط رژیم آپارتاید چون انقلابیون پیروز شدند، توانستند، پس از کشف حقیقت و ثبت آن، سفیدپوستان خطاکار را عفو کنند و کشور خود را از خطر جنگ داخلی نجات داده و از مسایلی چون فرار مغزها و سرمایه ملی و خارجی جلوگیری کنند. اما، همین عفو در شرایط دیگری و در کشور دیگری کارساز نبوده و باعث تجری خطاکاران و تکرار جنایات شده است که می توان به اوگاندا و یا آرژانتین اشاره کرد که در چنین کشورهایی، عفو، آرامش به دنبال نداشت .
بنابراین پرسش مهمی که همواره مطرح است این است که صلح در جامعه مهم تر است یا اجرای عدالت؟ و نمی توان به سادگی به این پرسش، پاسخ داد. زیرا بستگی به شرایط دارد و اما در مورد ایران، همان طور که گفتم، تا زمانی، افرادی که دست شان آلوده به جنایت های ضدبشری است، در قدرت هستند، طرح چنین مباحثی زود هنگام است.

س- چرا برخی از مدافعان و نهادهای حقوق بشر ایرانی در مورد کشتارهای دهه شصت و بخصوص کشتار دسته جمعی سال 67، سکوت اختیار کردند و چرا این سکوت در مورد برخی همچنان ادامه دارد؟
ج- با توجه به سانسور شدید ی که در دهه ی 60 وجود داشت، امکان اطلاع رسانی، حتی برای خانواده های جان باختگان نیز فراهم نبود. به خاطر دارم وقتی برادر شوهر نوجوان مرا در سال 67 اعدام کردند، تا یک سال همه اعضاء خانواده تحت نظر بودند که مبادا مراسم ختم یا بزرگداشتی برگزار شود.
اما از آن جایی که خورشید پشت ابر پنهان نمی ماند، به تدریج اخبار به بیرون از ایران درز پیدا کرد و کسانی که خارج از کشور بودند شروع به صحبت و اعتراض کردند، اما صدای آنها و هم چنین صدای خانواده های قربانیان به علت سانسور ضعیف بود تا این که عصر اینترنت فرا رسید و اینترنت به بلندتر شدن صداها کمک کرد و در این زمان بود که اطلاع رسانی همه جانبه ای رخ داد. ضمن این که در برخی آثار و کتاب ها و داستان هایی که نویسندگان منتشر کردند حقایقی در این زمینه به صورت مستند چاپ و پخش شده است.
کتاب های بسیاری در کتابخانه ها موجود است که علاقمندان می توانند به آن ها مراجعه کنند. من نیز به سهم خود کتابی بر اساس زندگی خانوادگی یکی از دوستانم که سه برادر خود را به نحوی پس از انقلاب از دست داده بود نوشته و منتشر کرده ام . نام این کتاب " قفس طلایی" است. که اولین بار در سال 2007 به زبان اسپانیایی منتشر شد و سپس به زبان های انگلیسی، فرانسوی، پرتغالی و ترکی ترجمه و منتشر شده است. این کتاب هم مثل کتاب " خاطرات " من، چون در ایران اجازه چاپ نگرفت به زبان فارسی منتشر نشد ه است. ضمن این که اکنون به یمن و برکت اینترنت اکثر ایرانی ها می دانند که چه اتفاقی در دهه 60 رخ داده است، سایر مردم جهان است که باید آگاه شوند، چه بر سر ما، رفته است.

س- دادخواهی می تواند به عدالت اجتماعی در ایران یاری رساند و یا مانعی در راه آن است؟
ج- عدالت اجتماعی مفهوم گسترده ای است که از جمله حق دسترسی به عدالت نیز شامل آن می شود. بنابراین در یک سیستم حقوقی مبتنی بر عدالت اجتماعی باید قوه قضاییه، مستقل، کارآمد و توانا باشد و هر فردی بتواند برای دادخواهی به آن مراجعه کند.

س- مکانیزم های بین المللی برای پیگیری جنایت های سیاسی در ایران چیست و تا کنون چه تلاش هائی برای استفاده از این مکانیزم ها انجام شده است؟
ج- مرجع رسیدگی به جنایت علیه بشریت، دادگاه آی سی سی * است. شرط رسیدگی در این دادگاه آن است که کشورها به آن پیوسته باشند. و چون ایران به آن نپیوسته است، ضمن این که دادگاه مذکور، فقط صلاحیت رسیدگی به جنایاتی را دارد که بعد از تاریخ تشکیل آن اتفاق افتاده است و اگر منظور جنایات ارتکابی در دهه 60 خورشیدی است، حتی اگر ایران به آن پیوسته بود، قابل رسیدگی در دادگاه مذکور نبود. اما شورای امنیت سازمان ملل، می تواند دستور دهد برای رسیدگی به جنایات ارتکابی در دهه 60، دادگاه ویژه ای تشکیل و به جنایات، رسیدگی شود.
اما با توجه به روابط حسنه جمهوری اسلامی ایران با دولت چین، امکان چنین مساله ای در حال حاضر وجود ندارد.
در برخی از کشور ها طبق قوانینی که وجود دارد، کسی که مرتکب جنایت علیه بشریت شده باشد، اگر در حوزه آن کشور یافت شود، دادستان می تواند دستور رسیدگی صادر کند که دستگیری و جلب پینوشه از این مجرا امکان پذیر شد.

س- چرا سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر این سازمان، واکنش بایسته ای در قبال کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت و به ویژه کشتار تابستان 67 از خود نشان نداده اند؟
ج- در دهه 60 ایران دارای گزارشگر ویژه برای حقوق بشر بود که متاسفانه آن طور که باید و شاید این جنایات مورد توجه بین المللی قرار نگرفت، در ضمن باید توجه داشت که سازمان ملل به طور کلی و ارگان های وابسته به آن از جمله شورای حقوق بشر متشکل از نمایندگان دولت ها هستند، نه نمایندگان ملت ها و مردم. و دولت ها همواره مسایل سیاسی و اقتصادی خود را بر حقوق بشر، آن هم در کشوری دیگر، مقدم می دانند و به همین دلیل است که حقوق بشر اکثرن مظلومانه قربانی داد و ستد سیاست مداران و سیاست پیشگان قرار می گیرد.

س- می دانیم که سیاست رسمی جمهوری اسلامی در قبال تمامی جنایت های صورت گرفته در دوران حکومت اش، سکوت و مشروعیت بخشیدن به سرکوب و تبعیض بوده است. تلاش های خانواده های جان باختگان و جان به در بردگان و پشتیبانان آنان (از جمله تلاش های مادران خاوران و مادران پارک لاله و غیرو) چقدر توانسته است به شکستن این سکوت و تبلیغ روایت دادخواهانه یاری رساند؟
ج- فعالیت های انجام شده توسط مادران بسیار مهم و قابل تقدیر است.

س- چه باید کرد که در فردای دموکراتیک ایران، عدالت اجتماعی برقرار گردد؟
ج – پاسخی نداده اند.

خانم شیرین عبادی از اینکه وقت گذاشتید و پاسخ پرسش های ما را دادید، بسیار سپاس گزاریم و امیدواریم در آینده بتوانیم با کمک شما بیشتر به این مسایل بپردازیم.

 * ICC - International Criminal Court

هفتم آبان 1391

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

با ما همراه شوید، به اذیت و آزار و بازداشت مادران پارک لاله اعتراض کنید

با ما همراه شوید، به اذیت و آزار و بازداشت مادران پارک لاله اعتراض کنید


جناب آقای دکتر احمد شهید 
گزارشگر محترم ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران 
موضوع: درخواست اعتراض فوری به اذیت و آزار و بازداشت های مادران پارک لاله با اتهام های واهی 
در ادامه روند سرکوب و نقض آشکار حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران، موج جدیدی از اذیت و آزار، پرونده سازی، احضار و بازجویی، بازداشت و به اجرا در آوردن احکام فعالان سیاسی – مدنی؛ خانواده های جان باختگان و زندانیان سیاسی؛ و به ویژه مادران پارک لاله(مادران عزادار) را شاهدیم. 
ما با سه خواسته لغو مجارات اعدام؛ آزادی زندانیان سیاسی- عقیدتی؛ محاکمه و مجازات عادلانه و علنی آمران و عاملان کشتارهای صورت گرفته در جمهوری اسلامی، پیگیرانه برای جلوگیری از هر گونه خشونت و دادخواهی و برقراری عدالت تلاش می کنیم. ما و خانواده های کشته شدگان و مجروحان و زندانیان سیاسی برای پیگیری خواسته های انسانی و به حق خود بارها و بارها به طور مستقیم و غیر مستقیم با روش تهدید و تطمیع، مورد اذیت و آزار مکرر قرار گرفته ایم. 
از این روی ما اعلام می داریم که حمایت از سه خواسته مادران پارک لاله نه تنها جرم تلقی نمی شود، بلکه افراد یا سازمان هایی که انسان ها را با اتهام های واهی و غیر قانونی مورد اذیت و آزار قرار می دهند، مرتکب جرم شده اند و ادامه این رویه، مصداق کامل بی عدالتی در کشورمان ایران است. 
 آقای احمد شهید! 
 افرادی که تا به حال تحت این پرونده بازداشت و محاکمه و محکوم شده اند، به نام های زیر می باشند: ژیلا کرم زاده مکوندی، لیلا سیف اللهی، فاطمه رستگاری نسب، الهام احسنی، اکرم نقابی(مادر سعید زینالی- ربوده شده از 23 تیر 1378 با وضعیت نامعلوم) به همراه دخترش الناز زینالی، ژیلا مهدویان(مادر حسام ترمسی- زندانی پس از انتخابات سال 88 که به شکل نامعلومی پس از آزادی مجروح و بیمار شد) به همراه دخترش مریم نجفی، پروانه مداح راد، ام البنین ابراهیمی، منصوره بهکیش(خواهر پنج جان باخته دهه شصت)، حکیمه شکری، ندا مستقیمی، مهدی رمضانی(پدر رامین رمضانی کشته شده سال 88) و سیدمحمد ابراهیمی. غیر از افراد نام برده شده، افراد دیگری نیز بدین عنوان چندین بار به صورت گروهی و فردی از یک تا چند روز بازداشت و هم چنین بارها به صورت حضوری یا تلفنی تهدید یا احضار و بازجویی شده اند. 
 این در حالی است که برخی از نامبردگان فوق در طول مدت بازداشت موقت شان حتی تا چند ماه به صورت انفرادی حبس و مورد بازجویی های مکرر و چندین ساعته قرار گرفته و از حقوق اولیه یک زندانی مثل حق تماس تلفنی با خانواده، دسترسی به وکیل، حق ملاقات و غیرو نیز محروم بوده اند. 
 از این میان ژیلا کرم زاده مکوندی از ششم دی 1390 و سیدمحمد ابراهیمی از22 آذر 1389، در زندان اوین در بازداشت هستند. ژیلا کرم زاده به چهار سال حبس، دو سال تعزیری و دو سال تعلیقی و محمد ابراهیمی به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده اند. 
سه نفر دیگر به نام های حکیمه شکری، ندا مستقیمی و مهدی رمضانی، هر کدام به سه سال حبس تعزیری محکوم شده اند. از این سه نفر حکیمه شکری دوشنبه اول آبان 1391 خود را جهت اجرای حکم به زندان اوین معرفی کرد و بلافاصله بازداشت شد و هر لحظه احتمال دستگیری آن دو نفر دیگر نیز وجود دارد. 
منصوره بهکیش نیز به چهار سال حبس، شش ماه تعزیری و سه سال و نیم تعلیقی محکوم و پیش از آن نیز از کار برکنار و پاسپورت اش از اسفند 88 در فرودگاه ضبط شده است و هر لحظه خطر دستگیری وی نیز جهت اجرای حکم وجود دارد. 
ما به عنوان افرادی که به دنبال دادخواهی و برقراری عدالت قضایی در کشورمان ایران هستیم، از شما که به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران انتخاب شده اید، می خواهیم که هر چه سریع تر به نقض آشکار حقوق بشر در ایران اعتراض کنید و هم چنین از جمهوی اسلامی بخواهید که این احکام غیرقانونی را هر چه زودتر لغو و پیگرد و اذیت و آزار افراد نامبرده و دیگر افراد متهم در این پرونده را متوقف کند. 
ما هم چنین از مردم شریف و آزاده ایران و جهان می خواهیم که با امضای هر چه بیشتر این نامه، با ما همراه و هم صدا شوند و به این پرونده سازی های واهی اعتراض گسترده نمایند. 
شایان ذکر است این نامه با تعدادی امضای محفوظ اولیه برای آقای احمد شهید و رونوشت آن برای آقای بان کی مون؛ خانم ناوانتم پیلای و آقای دکتر لاهیجی ارسال شده است. 
مادران پارک لاله ایران ششم آبان ماه 1391 
Honorable Dr. Ahmed Shaheed, 
The esteemed United Nations’ Special Rapporteur For Human Rights in Iran 
Request: Protesting against the harassment, abuse, and detention of Mothers of Laleh Park on baseless grounds. 
Suppression and overt violation of human rights in the Islamic Republic of Iran continues. We are witnessing a new wave of harassments, abuse, false accusations, subpoenas, interrogations, detentions, and implementations of court orders against political and civic activists, the families of those killed, political prisoners, and, particularly, Mothers of Laleh Park. 
To prevent violence in any form, and to seek and establish justice, Mothers of Laleh Park diligently pursue the following three demands: Abolishment of capital punishment, Releasing the political -idealogical prisoners and Public and fair trial and punishment of instigators and perpetrators of the crimes and murders committed in the Islamic Republic of Iran. 
As family members of those killed, injured, and those in political prisons, we have been repeatedly subjected to harassment and persecutions directly or indirectly, through threats, or bribery, for wanting to pursue our human rights. Therefore, we wish to declare that our support of these demands does not constitute a crime, rather, those individuals and organizations that use frivolous and unlawful accusations to persecute and harass others commit crime; such ongoing actions are clear and unequivocal manifestation of injustice in our country, Iran. 
Mr. Ahmed Shaheed! 
As of now, the following individuals have been detained, tried, put on trial, and convicted under this very case: Jila Karamzadeh Makvandi, Leila Seyfollahi, Fatemeh Rastegar Nasab, Elham Ahsani, Akram Neghabi and her daughter Elnaz Zeinali (Akram’s son, Saeed Zinali, was kidnapped from his house on July 14, 1999 and, so far, his family does not know if he is dead or alive.) Jila Mahdavian and her daughter Maryam Najafi (Jila is the mother of Hesam Tarmasi; Hesam was arrested two months following the election of 2009. He spent a year in prison and two months after being released, unknown individuals attacked and injured him by knife, and, since that time, he has been afflicted with a dangerous liver disease.) Parvaneh Maddah Raad, Omolbanin Ebrahimi, Mansoureh Behkish, Hakimeh Shokri, Neda Mostaghimi, Mehdi Ramezani, and Seyed Mohammad Ebrahimi. 
Some of the above mentioned individuals spent their temporary detention time in solitary confinements. They were subjected to repeated interrogations during multiple hours, and were deprived of their basic right of a prisoner, like the right to call the family, access to an attorney etc. 
Of the above-mentioned individuals, Jila Karamzadeh Makvandi has been in Evin prison since December 27, 2011, and Seyed Mohammad Ebrahimi has been a prisoner of Evin prison since December 13, 2010. Jila has been sentenced to four years of prison terms, two years of actual and two years of suspended prison, and Mohammad has been sentenced to five years of actual prison.  
Three other persons, named Hakimeh Shokri, Neda Mostaghimi, and Mehdi Ramezani (the father of Ramin Ramezani who was killed in 2009) have each been sentenced to three years of actual prison terms in the court of appeals. Of the three, Hakimeh Shokri introduced herself to the Evin prison on monday, 22th of October 2012 to run the prison sentence, and she was immediately arrested. Two other individuals are in danger of being arrested every second in accordance with the court rulings. Another individual, Mansoureh Behkish (a family member of those killed during the 1980’s) has been sentenced to four years of prison, six months of actual and three and a half years of suspended prison time. Prior to this, she was fired from her job and her passport has been confiscated in the airport since December of 2010. Here, too, there is imminent danger of her arrest in observance of the court order. 
You are appointed as The United Nations Special Rapporteur on Human Rights in Iran. Therefore, as seekers of judicial fairness and justice in our country, Iran, we are asking you to voice your objections to the overt violations of human rights in Iran and to ask the Islamic Republic to immediately drop these unlawful charges and sentences and to stop the harassment of the above mentioned individuals and other defendants in this case. 
Mothers of Laleh Park October 28, 2012

 لطفا برای امضا بر روی نوشته ی زیر کلیک چپ بفرمائید:

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

۱۳۹۱ آبان ۵, جمعه

جایزه معروف ساخاروف به نسرین ستوده و جعفر پناهی، دو تن از فعالان حقوق بشر، تعلق گرفت

جایزه معروف ساخاروف به نسرین ستوده و جعفر پناهی، دو تن از فعالان حقوق بشر، تعلق گرفت

 
 طرح از آدام اولوشن
نسرین ستوده، وکیل و جعفر پناهی، کارگردان سینما، غیاباً به دریافت جایزه ساخاروف نائل شدند.نسرین ستوده در حال حاضر در زندان به سر می برد و در اعتصاب غذا است .
جایزه ساخاروف چیست؟
آندره دیمیترویچ ساخاروف فیزیکدان هسته‌ای شوروی که پدر بمب هسته‌ای این کشور لقب گرفته‌است در ۲۱ ماه مه ۱۹۲۱ در شهر مسکو بدنیا آمد. دوران کودکی او با دوران استقرار رژیم کمونیستی همزمان بود. 

او دوران تحصیلی سختی را نظر اقتصاد گذارند، اما توانست قبل از پایان تحصیل در استخراج فلزات صنایع دفاعی در یک کارخانه مهمات سازی شغلی بیابد. او زمانی که به امکان کاربرد و قدرت تخریب بمب‌های هیدروژنی پی برد به مخالفت برخاست و به یک مخالف تبدیل شد. این مخالفت تا آخر عمر با وی همراه بود.
او به خاطر فعالیت‌هایش برنده جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۷۵ شد.ساخاروف در سال ۱۹۶۷ نامه‌ای سرگشاده به برژنف رهبر وقت شوروی نوشت و در آن به افزایش زندانیان سیاسی و نقض حقوق بشر اعتراض کرد. او به خاطر اعترضات خود به شهر گورگی ر ۴۰۰ کیلومتری مسکو تبعید شد، و پس از ۱۰ سال در ۲۱ دسامبر ۱۹۸۶ از زندان آزاد شد. آزدای وی را شخص گورباچف با تلفن به وی اعلام کرد. او در ۱۴ دسامبر ۱۹۸۹ در سن ۶۸ سالگی بر اثر حمله قلبی در گذشت . ساخاروف به عنوان قهرمان دمکراسی و حقوق بشر در شوروی شناخته می‌شود.