۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه

نامه مادر رنج دیده ابوالفضل عابدینی نصر به رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی

سه شنبه ۳۰ مارس ۲۰۱۰

نامه مادر رنج دیده ابوالفضل عابدینی نصر به رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی

تا آزادی روزنامه نگاران زندانی- مادر ابوالفضل عابدینی روزنامه نگار، در نامه ای خطاب به رئیس قوه قضاییه خواستار تعیین تکلیف فرزند خود شد.نامه این مادر رنج دیده به شرح زیر است:
با سلام واحترام و عرض تبریک سال نو
من مادر ابوالفضل عابدینی نصر یکی از روزنامه نگاران ایران عزیز هستم که این روز های سال نو شاهد در بند بودن فرزند بیمارم ونامشخص بودن وضعییت روحی و روانی وجسمی اش بزرگترین عیدی بود که طی سال های طول عمرم نصیبم شد، از 5 سال قبل تا به امروز هر ساله این جوان نحیف را دستگیر نموده و زیر شکنجه برده وبعد از گذراندن انفرادی های طولانی مدت با قید وثیقه های سنگین که همگی توسط مردم دلسوز تامین شده آزاد گردیده و درهیچ یک از این دادگاهها مجرم نبوده وبا سربلندی برائت دریافت کرده.
آخر به کدامین گناه مستحق این شکنجه ها استُ به گناه دفاع از کارگران نیشکر هفت تپه خوزستان ودفاع از سندیکای معامان ایران و دفاع از سندیکای کارگران شرکت اتوبوس رانی و اصناف دیگر و یا گناه بیان حقایق روز کشورمان؟. من از شما قاضی القضات می خواهم با رعایت عدل در پیشگاه عادل هستی، جهت مشخص شدن وضعییت بلاتکلیف فرزند 28 ساله بیمارم (ناراحتی قلبی شدید که نتیجه زندان در این سالها بوده است) تمام تلاش عادل گونه را بکار برده ونسبت به این جوان بیمار توجه ویژه ای نمایید. باشد که هر گونه اتفاقی برای ایشان بیفتد در پیشگاه پروردگار باری تعالی، حضرت عالی مسوول خواهی بود. لازم به ذکر می دانم که ایشان در سلولهای انفرادی بند 2 الف سپاه پاسداران در زندان اوین بدون ملاقات وتماس وارتباط با وکیل، اکنون به مدت یک ماه است که در حال بازجویی است.
با احترام
آساره عیوضی، مادر دردمند ابوالفضل عابدینی نصر روزنامه نگار در بند

مقاومت مردان و زنان بزرگ درکنج سلولهای کوچک اوین


تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۳۸۹, ساعت ۱:۳۱ قبل از ظهر
مقاومت مردان و زنان بزرگ درکنج سلولهای کوچک اوین

مژگان مدرس علوم

جرس: در حالیکه به پایان تعطیلات نوروزی نزدیک می شویم، بسیاری از مردان و زنان برومند و فرهیخته کشور همچنان با اتهامات واهی و جعلی در بازداشت به سر می برند. کسانی که جز تلاش مسالمت آمیز برای اصلاح امور کشور اتهام دیگری ندارند، روزهای بهاری سال نو را در گوشه سلولهای تاریک می گذرانند. در این میان چه پدران و مادران دلشکسته ای که به انتظار در آغوش گرفتن فرزندان خود ایام نوروز را سپری می کنند و چه همسران و فرزندانی غمگینی که روزهای آغازین سال را به یاد عزیزدربند خود در خانه های غم گرفته خود تنها به سر می برند. این در حالی است که مقامات مسئول و قضایی بهمراه خانواده خود در تعطیلات نوروزی به سر می روند.

بستری شدن دو مدافع حقوق بشر در بیمارستان

در این روزها اخبار نگران کننده ای که از زندانیان سیاسی منتشر می شود، نشان از ابعاد فاجعه آمیزنقض جدی و سازمان یافته حقوق بشر دارد.

در تازه ترین وضعیت و اخبار برخی از زندانیان سیاسی فاطمه کمالی همسر عمادالدین باقی نویسنده و پژوهنده حقوق بشر، در ملاقاتی با همسرش با ابراز نگرانی از وضع جسمانی وی و با تصریح این موضوع که طبق قانون هرگونه مسئولیت سلامت جسمی باقی به عهده مقامات نگه دارنده اوست، گفت: " باقی به علت حمله تنفسی بیهوش شده و در آخرین روز سال گذشته مدتی در بیمارستان قمر بنی هاشم بستری شده و پس از مدتی بستری بودن، دوباره به سلول خود در بند 240 زندان اوین بازگردانده شده است."

وی همچنین ادامه داد: "علی رغم خداحافظی کارشناس پرونده قبل از نوروز با باقی و نیز صدور قرار وثیقه از سوی شعبه بازپرسی دادسرای مستقر در اوین و تامین آن توسط خانواده، وی همچنان در بازداشت است. البته ظاهر امر نشان می دهد که مسئولین امنیتی و قضایی با آزادی باقی موافق هستند اما نمی دانیم چرا او را آزاد نمی کنند؟"

گفتنی است عمادالدین باقی یک روز پس از عاشورا و به اتهام مصاحبه با آیت الله منتظری که در بی بی سی فارسی پخش شد ، در منزلش بازداشت شد. این در حالی است که این گفتگو دو سال قبل انجام شده بود و وی از زمان و نحوه پخش آن خبری نداشته و اساسا این اقدام طبق قانون آنی بوده ، نه مستمر و بیم تبانی و یا امحاء آثار نمی رفت تا بازداشت موقت او ادامه داشته باشد.

همچنین بر اساس آخرین اخبار از وضعیت عیسی سحرخیز، روزنامه نگار برجسته کشور که از دوازده تیرماه سال گذشته در بازداشت به سر می برد، کماکان پرونده ای نداشته، تفهیم اتهام نشده و مسئولین و مقامات قضائی در این زمینه تکلیفی نیز معین نکرده و اطلاعات خاصی هم در اختیار نسرین ستوده وکیل ایشان قرار نداده اند.

وی که از بیست و هفتم اسفندماه سال گذشته دست به اعتصاب غذا زده بود در روز اول عید به هنگام نماز صبح بعلت ضعف جسمانی از حال رفته و پس از آن به درمانگاه برده شده و مجبور به شکستن اعتصاب غذای خود در روزسوم عید شده است.

این فعال مطبوعاتیِ دولت اصلاحات در اعتراض به وضعیت بسیار وخیم بنــد 350 و عدم وجود حداقل امکانات زیستی در آن محل، بلاتکلیفی قریب به اتفاق بازداشتی ها، عدم اعزام به مرخصی های استحقاقی و استعلاجی و عدم رسیدگی مسئولین به این معضلات دست به اعتصاب زده بود.

عدم توجه مسئولان به وضعیت نامناسب جسمانی زندانیان

مهدی محمودیان روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی اخیرا در تماس تلفنی با خانواده اش از بی توجهی مسئولان زندان نسبت به سلامت خود گلایه کرده و گفته است که از وضعیت جسمانی مناسبی در زندان برخوردار نیست. وی که از بیماری ریوی و مشکل تنفسی رنج می برد، هفته گذشته در زندان اوین بیهوش شده است. پیگیری خانواده این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر در خصوص شرایط نامناسب جسمانی وی هنوز به جایی نرسیده و هیچ مرجعی در این رابطه پاسخگو نیست.

گفتنی است محمودیان بیش از هفت ماه است که در زندان اوین به سر می برد و او نخستین کسی است که دو سال قبل درباره اعمال روش های غیرانسانی و غیرقانونی با متهمان در بازداشتگاه کهریزک، اطلاع رسانی کرد.

همچنین عماد بهاور، فعال سیاسی و رئیس شاخه جوانان نهضت آزادی ایران که برای چهارمین بار متوالی در طول یکسال گذشته توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده است، با گذشت بیش از دوهفته از بازداشتش هنوز خانواده ووکیل وی از وضعیت سلامتی و پرونده وی بی اطلاعند.

مریم شفیعی همسر عماد بهاور درنامه ای به دادستان تهران به انتقاد از رفتار اهانت آمیز و خشن ماموران با خود و مادر بهاور پرداخته و با اشاره به عدم صدور قرار بازداشت برای همسر خود ، بازداشتهای مکرر وی را خارج شدن پرونده از حیطه قانونی و شخصی شدن آن تلقی کرده است.

تداوم بازداشت زنان مبارز و مقاوم کشور

بدرالسادات مفیدی، دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران در ملاقاتی با خانواده اش گفته است: "از اولین روز بازداشت تقریبا هرروز بازجویان با رفتاری خشونت آمیز و غیرقانونی به صورت فشرده از وی بازجویی می کرده اند. وی همچنین تاکید کرد که اجازه صحبت کردن در مورد موضوع بازجویی ها را ندارد. این در حالی است که محمد شریف وکیل وی در تمام این مدت نتوانسته او را ملاقات کند. نه از اتهام خبری دارد و نه پرونده موکلش را دیده است.

به گفته فرزندان مفیدی، مادرشان از ناراحتی قلبی رنج می برد و بدلیل فشارهای داخل زندان وضع جسمی و روحی مناسبی ندارد. فرزندان این روزنامه نگار دربند در دردنامه ای از آنچه به صورت غیرقانونی بر مادرشان رفته حکایت کرده و می گویند: "آیا مرجعی برای رسیدگی به وضع موجود وجود دارد؟ آیا می‌رسد روزی که فرد مورد اتهام در شرایط عادی بازجویی شود؟"

بهاره هدایت عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که روز دهم دی ماه دستگیر شده بود در شرایط نامعلوم نگهداری می شود. امین احمدیان همسر بهاره هدایت در مورد آخرین وضعیت پرونده همسرش می گوید: " پرونده همسرم کماکان در دادگاه انقلاب موجود نیست. یعنی هیچ شماره پرونده‌ای برای آخرین دستگیری‌اش در دادگاه انقلاب ندارد و مراجعات ما بی‌ثمر بوده و به عمد یا غیر عمد ما را سرگردان کرده اند."

گفتنی است این فعال دانشجویی نوروز پارسال هم با تعدادی از دانشجویان دفتر تحکیم به جهت همدردی با خانواد‌ه‌هایی که بچه‌هایشان در زندان بودند، بازداشت شده و یک هفته در زندان به سر برده بود.

همچنین هنگامه شهیدی که حکم صادره برای وی از شش اسفند جنبه اجرایی پیدا کرده ، در شرایط نامناسبی بسر می برد. این در حالی است که تاکنون مسئولین قضایی درباره نگهداری این روزنامه نگار در بند امنیتی 209 اوین و عدم انتقال وی به بند عمومی توضیحی نداده اند.

محمد مصطفایی وکیل هنگامه شهیدی در خصوص بازداشت موکل خود اظهار داشت: "حکم بدوی این فعال حقوق زندان در پنجم اسفندماه از 6سال و 3 ماه و یک روز به 6 سال تقلیل پیدا کرد و 3 ماه و یک روز آن به پرداخت جزای نقدی تبدیل شد. اما به دلیل ایرادات فراوان در پرونده موکلم، وی مستحق حکم صادر شده نیست و باید حکم برائت موکلم صادر شود و بر همین اساس در نامه‌ای درخواست خود را از قانونگذار مطرح کردیم تا براساس اختیارات خود به دلیل غیرقانونی و غیرشرعی بودن این حکم آن را بار دیگر مورد بررسی قرار دهد."

گفتنی است هنگامه شهیدی در 9 تیر ماه بدنبال اعتراضات مردمی به انتخابات ریاست جمهوری دستگیر و روانه اوین شد. وی دهم آبان ماه با وثیقه 90 میلیون تومانی آزاد شد، اما در اوایل اسفند ماه سال گذشته برای بار دوم بازداشت و روانه بند 209 شد.

شیوا نظرآهاری، محبوبه کرمی، تارا سپهری‌فر ، مهدیه گلرو، نیلوفر لاری‌پور، مرجان صفری، درسا سبحانی، ژینوس سبحانی، سوسن محمدخانی غیاثوند، زینب جلالیان، شیرین علم‌هولی، فرزانه زینالی، پروین جوادزاده، زهرا جباری، کبری زاغه‌دوست، عاطفه نبوی، شبنم مددزاده، نازنین فرزان‌جو، ماه‌فرید منصوریان، عالیه اقدام‌دوست، مریم کریمی، سحر قاسمی‌نژاد، گلناز توسلی، نگین درخشان، سعیده میرزایی، سما بهمنی، فاطمه سیفی‌نیا، گلی ابراهیمی، الهام حسنی، لیلا سیف‌اللهی، ژیلا اکرم‌زاده، شیرین علی‌پناه، نازنین رضاقلی‌زاده، نفیسه اکبری، فاطمه رستگار و ... از دیگر زنان مبارز و مقاوم کشور هستند که با اتهاماتی واهی و در شرایطی غیرقانونی در زندان بسر می برند.

۱۳۸۹ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

گزارش گردهمایی ما در اولین شنبه سال ۱۳۸۹ در دورتموند

با درود های بهاری بر همه فرزندان ایران

اولین شنبه سال را با مادران و همه هموطنان عزیزمان با حسی آمیخته از شادی و امید شروع کردیم ،
در چهره تک تک همراهانمان موجی از شور و امید و عشق دیده می شد، حس ارتباط با عزیزانمان در ایران ،
حس یکی بودن ، حس شادی از همراهی با مادران ، پدران و هموطنانمان ، حس همبستگی .
حس امید داشتن برای رسیدن بهار به سرزمینمان .
هلا بهار می آید..............

بهاران خجسته باد
حامیان مادران عزادار در ایران
مادران صلح - دورتموند - آلمان

۱۳۸۹ فروردین ۹, دوشنبه

اتهام‌های امنیتی در کمین فعالان حقوق بشر

• ایران | 29.03.2010

اتهام‌های امنیتی در کمین فعالان حقوق بشر

فعالان اجتماعی در ایران از "سناریوی دستگاه امنیتی علیه مدافعان حقوق بشر" خبر می‌دهند. گفته می‌شود هدف این "سناریو" اثبات آن است که مقوله حقوق‌بشر، پوشش پروژه‌‌های براندازانه است. برخی دستگیرشدگان زیر فشار اعتراف هستند.

مجموعه‌ی فعالان حقوق بشر با انتشار اطلاعیه‌ای مطبوعاتی، نام ۴۱ تن از اعضا و همکاران دستگیرشده خود در ماه‌های اخیر را منتشر کرده است. به نقل از این اطلاعیه مطبوعاتی، افراد دستگیرشده در بندهای ۲ الف و ۲۰۹ اطلاعات زندان اوین نگاهداری می‌شوند و اکثرشان بدون تماس با خانواده و وکیل، در سلول‌های انفرادی به‌سر می‌برند. اطلاعیه از زیرفشار بودن زندانیان برای اعتراف به فعالیت‌های براندازانه خبر می‌دهد.

متهم کردن فعالان حقوق بشر به " جنگ سایبری" یا "براندازی نرم" از بهمن ماه سال ۸۸ آغاز شد و در اسفند ماه به اوج خود رسید. خبرگزاری فارس در روزهای پایانی اسفند گزارشی علیه سه گروه حقوق بشری در ایران منتشر کرد و آنها را با استناد به اطلاعات سپاه، به دریافت ۴۰۰ میلیون دلار پول از دولت بوش و اقدام علیه ثبات سیاسی کشور متهم کرد. این سه نهاد، مجموعه فعالان حقوق بشر، کمیته گزارشگران حقوق بشر و کانون مدافعان حقوق بشر بودند.

نرگس محمدیBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: نرگس محمدی نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر در باره "سناریوهای امنیتی" علیه فعالان اجتماعی می‌گوید: « متاسفانه به دلیل محدودیت‌ها و انسدادهای بسیار، ما خبر مستقیم و موثقی در باره این ۴۱ نفر نداریم و اخبار مربوط به آنها را تا کاملا مستند نشوند، نمی‌توانیم تایید یا تحلیل کنیم. اما گزارش فارس در باره فعالان حقوق بشر، خود به تنهایی گویای این بود که فعالان حقوق بشر و زیرمجموعه‌های آنها چقدر زیر فشار هستند. ما همان موقع با تکذیب قطعی دریافت کمک مالی از هر نهاد داخلی یا خارجی، اعلام کردیم که این ادعاها برای فضاسازی علیه فعالان حقوق بشرند.»

نرگس محمدی یادآوری می‌کند که اعتراف زندانی محروم از حق وکیل، اعتبار شرعی و قانونی ندارد و بی‌اعتنایی افکار عمومی به این ‌گونه فیلم‌ها را نیز دلیلی بر بی‌ثمر بودن این تلاش‌هاست. این فعال حقوق بشری تاکید می‌کند که به‌خلاف اراده آقای احمدی‌نژاد و نهادهای امنیتی برای ویرانی کلیه نهادهای مدنی در ایران، آنها به فعالیت‌های قانونی و برحق خود ادامه خواهند داد.

مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در پایان اطلاعیه‌ی خود، از اعتصاب غذای سه تن از ۴۱ فعال دستگیرشده اخیر خبر داده‌ است. این سه، رسول بداقی (دبیر کانون صنفی معلمان)، ابوالفضل عابدینی (روزنامه‌نگار) و لاله حسن‌پور (وبلاگ‌نویس) هستند.

ممنوع‌الخروجی ۵۰ جوان بهایی

سایت"رهانا" خبر داده که ۵۰ جوان بهایی ساکن شیراز در فهرست ممنوع‌الخروجی‌ها قرار گرفته‌اند. این جوانان یک‌بار در سال ۸۵ به دلیل خدمات اجتماعی در روستاهای محروم حوالی شیراز و آموزش به کودکان آنجا دستگیر و به‌عنوان مجازات، به سه سال شرکت اجباری در کلاس‌های تبلیغات اسلامی محکوم شده بودند. نرگس محمدی در این باره می‌گوید: « کانون مدافعان از جزییات این مساله خبر ندارد، اما پرونده‌های قبلی در کانون، ثابت می‌کنند که بسیاری از ممنوعیت‌ها برای خروج از کشور، اعتبار و مبنای قانونی ندارند. در اغلب موارد روشن نمی‌شود که چه ارگانی، به چه دلیل و با استناد بر چه چیز، فرد را از سفر محروم می‌کند. پاسپورت اعضای کانون مدافعان نیز مدت‌هاست که ضبط شده و ما همگی ممنوع الخروج هستیم.»

صدور حکم اعدام یک دبیر

خبرگزاری "رهانا" از صدور حکم اعدام عبدالرضا قنبری در دادگاه انقلاب نیز خبر داده است. به نقل از "رهانا"، آقای قنبری که دبیر دبیرستان‌های پاکدشت است، تحت عنوان محاربه از طریق ارتباط با گروه‌های معاند، ایمیل‌های مشکوک و ارتباط با یک رسانه‌ی تلویزیونی خارج از کشور، توسط قاضی صلواتی به اعدام محکوم شده‌است. آقای قنبری روز ۲۴ دی‌سال ۸۸ دستگیر شده و بیش از ۱۴ سال سابقه تدریس دارد.

مهیندخت مصباح
تحریریه. بهمن مهرداد

۱۳۸۹ فروردین ۶, جمعه

مادران عزادار در حلقه ی نیروهای لباس شخصی مزار شهیدان را گلباران کردند

بهار آمد، گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست
چه افتاد این گلستان را، چه افتاد؟
که آئین بهاران رفتش از یاد!

بار دیگر نیروهای ضد آزادی نگذاشتند مادران عزادار در پنج شنبه آخر سال آن چنان که خود می خواستند گرد هم آیند و یاد عزیزان شان را گرامی دارند. مادران در حلقه نیروهای پلیس و لباس شخصی در فضای وحشت و تهدید و ارعاب، مزار ندا، سهراب، اشکان و علیرضا مختاری و همه شهدای سبز گمنام قطعه 302 را گلباران کردند.

مادرانی که فرزندان شان مفقود شده و بیش از ده سال است از آنان بیخبرند فریاد می زدند ندا، سهراب، اشکان به ما بگویید آیا پسران ما را دیده اید؟ آیا آنان هم در کنار شما هستند؟ و صدای هق هق گریه و فریاد مادران دیگر، مادرانی که فرزند ان شان در بندند و نگران. درگیری لفظی ماموران و... لعن و نفرین مادران... پراکنده کردن مردمی که دسته دسته گل بر مزار شهدای ملت می گذاشتند و زیرپا له کردن گل ها توسط نیروهایی که از همبستگی مردم وحشی می شدند.

همچنین شنبه شب نزدیک تحویل سال، مادران هر یک به سلیقه خود هفت سین های زیبایی آماده کرده اند، یکی با تور سبز، یکی سنتی و یکی مدرن ولی همگی ساده و در انتظار فرصت اند که پشت دیوار زندان اوین بنشینند و کمی نزدیک به عزیزان شان سال را نو کنند. وای خدای من نکند اسرائیل حمله کرده و ما خبر نداریم یا رهبری می خواهد سان ببینید! بدون فاصله، ماموران خبردار، ایستاده اند. تعداد آنقدر زیاد است که فکر می کنی اینجا میدان جنگ یا پادگان است. عداه ای لباس شخصی هم به دنبال شکارند و چند نفراز آنها مشغول عکاسی و فیلم براداری. ماموران لباس شخصی پارک لاله را هم آورده اند که مادران را شناسایی کنند همان مامورانی که تا کنون 86 نفر از مادران را دستگیر کرده به جرم اینکه اعلام کرده اند: مادران زنده اند و خاموش نخواهند شد. یکی از مادران سینی هفت سین را از ماشین بیرون می آورد، گردن کلفتی لباس شخصی سینی را از دستش می گیرد و به سمت پل پرتاب می کند. سینی های هفت سین در دست مادران مانداه اند، نمی گذارند کسی از ماشین پیاده شود. به دختر جوانی که از ماشین پیاده می شود حمله می کنند دختر سیلی محکمی به گوش مامور می زند 7 نفری به جان دختر افتاده اند و می برندش با چند نفر تلاش می کنیم نزدیک شویم دنبالمان می کنند چند نفر از مادران و زنان جوان خودشان را به آنها می رسانند. همه را مثل اسرای جنگی به سمت ماشین های ون می کشند. نمی دانم بازداشتشان کردند یا پس از مدتی آزاد شدند. یک نفر می گوید در خیابان آزادشان کردند ولی مطمئن نیستم. ای کاش خانواده های شان اطلاع بدهند که چه بلایی برسرشان آمده است. هیچ نشانه ای جز درد مشترک مان از هم نداریم. به طور وحشیانه ای به جان مردم افتاده اند. برای چه؟ برای اجرای یک رسم و آیین ایرانی که مردم مسلمان همراه کتاب حافظ، کتاب قران کریم هم در سفره می گذارند و سال هاست یک آیین ایرانی اسلامی شده است. ترس آقایان از چیست؟ همبستگی مادران داغدار و عزادار و مادرانی که فرزند در زندان دارند یا فرزندان شان مفقود شده چنان ترس و وحشت به جان این پسران و دختران بی خرد انداخته که هر دستوری را کور کورانه اجرا می کنند.

در آغاز سال نو دلم می خواهد به همه مامورانی که به حقوق مردم تجاوز می کنند بگویم که:
هیچ حکومتی ماندگار نیست از تاریخ درس بگیرید و خودتان را قربانی نکنید.

و با "سایه" همراه شویم که می گوید:
بهارا، شاد بنشین، شاد بخرام
بده کام گل و بستان ز گل کام
اگر خود عمر باشد، سر بر آریم
دل و جان در هوای هم گماریم
میان خون و آتش ره گشاییم
ازین موج و ازین طوفان برآییم
دگر بارت چو بینم، شاد بینم
سرت سبز و دلت آباد بینم
به نوروز دگر، هنگام دیدار
به آئین دگر، آیی پدیدار...

یک مادر داغدار/ سوم فروردین

تشکر مادران عزادار از مادران مایو و تمامی آزادی خواهان

تشکر مادران عزادار از مادران مایو و تمامی آزادی خواهان
پیام تشکر مادران عزادار ایرانی به تمامی آزادی خواهان و مادران میدان پلازا مایو– آرژانتین

مادران عزادار ایرانی در حالی سال خورشیدی جدید و نوروز جهانی را آغاز می کنند که فرزندان شان را بی گناه در دل خاک مدفون کرده اند، یا سال هاست مفقود شده اند و یا در زندان ها بلاتکلیف یا با حکم های سنگین در بندند و عده ی زیادی نیز مجروح و معلول در کنج خانه ها در انتظار بهبودی اند.

ما، مادران با سکوت دسته جمعی خود در پارک لاله تهران صدای فرزندان مان و صدای خانواده های رنجدیده را فریاد زدیم و به گوش مقامات کشورمان و مردم ایران و جهان رساندیم.

مقامات امنیتی این حرکت را تاب نیاوردند و تعداد زیادی از مادران را به دفعات دستگیر و سپس آزاد کردند. در آخرین اقدام، به خانه های پنج نفر از حامیان مادران عزادار یورش بردند و آنها را به بند کشیدند که پس از پیگیری های مداوم خانواده ها و مادران عزادار و حامیان، پس از تحمل حدود 40 روز زندان، پیش از آغاز سال نو آزاد شدند.

آزادی خواهان بسیاری صدای اعتراض ما را شنیدند و به نام، خواهان آزادی مادران دربند شدند. شما مادران پلازا مایو نیز که سی و سه سال است برای رسیدن به خواسته های به حق خود از پای نمی نشنید، طنین صدای ما را شنیدید و در پیوند به درد مشترک مان از ما حمایت کردید. از حمایت شما و تمامی مردمی که برای آزادی مادران در بند ما را همراهی کردند بر خود می بالیم. درود بی پایان ما را در بهار زندگی پذیرا باشید.

به امید روزی که همه مردم ایران و جهان در صلح و امنیت، آزاد و برابر به طور عادلانه در کنار هم زندگی کنند.

مادران عزادار– ایران
فروردین 1389

پیام تشکر مادران عزادار ایرانی به تمامی آزادی خواهان

و مادران میدان پلازا مایو– آرژانتین

مادران عزادار ایرانی در حالی سال خورشیدی جدید و نوروز جهانی را آغاز می کنند که فرزندان شان را بی گناه در دل خاک مدفون کرده اند، یا سال هاست مفقود شده اند و یا در زندان ها بلاتکلیف یا با حکم های سنگین در بندند و عده ی زیادی نیز مجروح و معلول در کنج خانه ها در انتظار بهبودی اند.

ما، مادران با سکوت دسته جمعی خود در پارک لاله تهران صدای فرزندان مان و صدای خانواده های رنجدیده را فریاد زدیم و به گوش مقامات کشورمان و مردم ایران و جهان رساندیم.

مقامات امنیتی این حرکت را تاب نیاوردند و تعداد زیادی از مادران را به دفعات دستگیر و سپس آزاد کردند. در آخرین اقدام، به خانه های پنج نفر از حامیان مادران عزادار یورش بردند و آنها را به بند کشیدند که پس از پیگیری های مداوم خانواده ها و مادران عزادار و حامیان، پس از تحمل حدود 40 روز زندان، پیش از آغاز سال نو آزاد شدند.

آزادی خواهان بسیاری صدای اعتراض ما را شنیدند و به نام، خواهان آزادی مادران دربند شدند. شما مادران پلازا مایو نیز که سی و سه سال است برای رسیدن به خواسته های به حق خود از پای نمی نشنید، طنین صدای ما را شنیدید و در پیوند به درد مشترک مان از ما حمایت کردید. از حمایت شما و تمامی مردمی که برای آزادی مادران در بند ما را همراهی کردند بر خود می بالیم. درود بی پایان ما را در بهار زندگی پذیرا باشید.

به امید روزی که همه مردم ایران و جهان در صلح و امنیت، آزاد و برابر به طور عادلانه در کنار هم زندگی کنند.

مادران عزادار– ایران

فروردین 1389

۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

اولین شنبه سال در حمایت از مادران



اولین شنبه سال را در حمایت از مادران ، پدران و هموطنان عزیزمان در ایران گرد هم آمده
و همصدا با آنان ، خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی و لغو اعدام خواهیم گردید

محل گردهمایی : جلوی کلیسا راینولدی ساعت ۱۶-۱۷ روز شنبه ۲۷ مارس ۲۰۱۰

حامیان مادران عزادار در ایران
مادران صلح -دورتموند





۱۳۸۹ فروردین ۴, چهارشنبه

مادران دربندیان و داغداران درهنگام نوشدن سال در برابر زندان کرمانشاه

چهارشنبه ۲۴ مارس ۲۰۱۰





ششمین روز اعتصاب غذا مریم ضیا در وضعیت اضطراری

ششمین روز اعتصاب غذا
مریم ضیا در وضعیت اضطراری

• وضعیت خانم مریم ضیا فعال حقوق کودکان در ایران در ششمین روز اعتصاب غذای خود در زندان به وخامت گرویده است ...


اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
دوشنبه ۲ فروردين ۱٣٨۹ - ۲۲ مارس ۲۰۱۰


اخبار روز: وضعیت خانم مریم ضیا فعال حقوق کودکان در ایران در ششمین روز اعتصاب غذای خود در زندان به وخامت گرویده است.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، شش روز بعد از اعتصاب غذای مریم ضیا، بازجویان وزارت اطلاعات از پذیرش خواسته ی به حق او خوداری می کنند. علت اعتصاب غذای این فعال حقوق کودکان کار و خیابان، اعتراض به ادامه ی بازداشت غیرقانونی و غیرانسانی خود گزارش شده است.
خانم ضیاء به خاطر بیماری ناچار به استفاده از دارو است و به دلیل اعتصاب غذا از خوردن داروهای خود خودداری می کند و این وضعیت تاثیرات خطرناکی بر سلامتی وی باقی خواهد گذاشت.
بیش از ۲ هفته پیش به همسر او، آقای منصور حیات غیبی از طرف فردی بنام نوفرصتی بازپرس امنیتی شعبه ۱۱ دادگاه انقلاب شهر ری اطلاع داده شد که با سپردن وثیقه ٣۰ میلیون تومانی خانم مریم ضیا آزاد خواهد شد. آقای حیات غیبی با صرف هزینه های زیاد و با به توقیف گذاشتن سند منزلش و انجام تمام مراحل اداری آن به شعبه ۱۱ بازپرسی مراجعه کرد. ولی نوفرصتی با آوردن بهانه های واهی مانع آزادی خانم ضیاء شد. خانم ضیا به دستور یاسری بازجوی وزارت اطلاعات آزاد نشده و در زندان باقی ماند.
نوفرصتی در اقدامی غیرمعمول و در آخرین لحظات اقدام به تنظیم دادخواست و ارسال پرونده به شعبه ۲٨ دادگاه انقلاب کرد و بدین ترتیب علیرغم در توقیف بودن سند منزل به بازداشت غیر قانونی خانم مریم ضیا ادامه میدهند.
مریم ضیاء ۴۰ ساله متاهل و دارای ۲ فرزند و از فعالین حقوق کودک می باشد.در تاریخ ۱۰ دی ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به بند مخوف ۲۰۹ منتقل شد و پس ۲ ماه بازداشت در بند ۲۰۹ به بند زنان زندان اوین منتقل شد او در کنار زندانیان عادی و خطرناک زندانی است.

۱۳۸۸ اسفند ۲۷, پنجشنبه

بهاران

دوباره شدن هستی بر همه عزیزان به شادی باد


حامیان مادران عزادار در ایران
مادران صلح - دورتموند


گرامی داشت یاد جان باختگان و زندانیان سیاسی در بند

گرامی داشت یاد جان باختگان و زندانیان سیاسی در بند

گرامی داشت یاد جان باختگان و زندانیان سیاسی در بند در نخستین روز عید در گردهمایی هفتگی حامیان مادران عزادار ایران در لوس آنجلس با دلهایی آکنده از درد برای عزیزانی که جای خالی شان در کنار سفره عید از خاطرمان نمی رود و با امید به اینکه سبزی بهار پیام آور سالی سبزتر برای سرزمین مان باشد شنبه اول نوروز همچون هر هفته گرد هم می آییم تا سفره عید را با یاد آن عزیزان در کنار هم بگسترانیم و بر دردهای مشترکمان مرهمی بگذاریم دیدار ما شنبه 20 مارچ ساعت 6-4 تقاطع خیابان اوشن و کلرادو ، ورودی سانتا مونیکا پیر Supporters of "Mournful Mothers" of Iran in LA:
http://www.facebook.com/profile.php?ref=profile&id=100000164506605

۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

دادستان تهران: 6 متهم حوادث عاشورا محکوم به اعدام شده‌اند

دادستان تهران: 6 متهم حوادث عاشورا محکوم به اعدام شده‌اند
٢٥ اسفند ١٣٨٨

شهرزادنیوز: در رابطه با حوادث عاشورا 6 نفر محکوم به اعدام شده‌اند که هم اکنون پرونده آنان در دادگاه تجدید نظر تحت بررسی است.

عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران، در ديدار قضات دادسرا و محاكم انقلاب تهران با ‌آيت‌‌الله نوری همدانی، همچنین اظهار داشت که طرح شعارهای انحرافی و تداوم تجمعات هر روزی موجب شد تا دستگاه قضايی تدريجاً به عقيده برخی توجه بيشتری كند که آيا واقعا اين ها به دنبال انتقاد هستند و يا مسائل ديگر.

وی در ادامه سخنانش گفت که امروز تنها 100 نفر در دادسراهای ما منتظر رسيدگی به پرونده‌های ‌شان و صدور كيفرخواست هستند.

دادستان تهران اذعان داشت که احكام زيادی در ارتباط با كسانی كه دستگير شدند، صادر و طبق قانون اعلام شده است كه البته اين افراد نيز طبق قانون می ‌توانند در دادگاه‌های بالاتر اعتراض كنند.

افزون بر این شش تن، حدود 20 تن از جوانان کرد نیز محکوم به اعدام شده‌اند که زینب جلالیان و شیرین علم هولی، دو تن از این محکوم شدگان هستند.

تجمع اعتراضی خانواده های دستگیر شدگان در مقابل دادگاه انقلاب

تاریخ خبر: سه شنبه 25 اسفند 1388 - کدخبر: 61992

تجمع اعتراضی خانواده های دستگیر شدگان در مقابل دادگاه انقلاب
بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، صبح امروز نزدیک به 200 نفر از خانواده های زندانیان سیاسی در مقابل دادگاه انقلاب تجمع کردند و خواستار تعین تکلیف و آزادی عزیزان خود شدند.روز سه شنبه 25 اسفند ماه خانواده های دستگیر شدگان از ساعت 08:00 صبح تجمع خود را در مقابل دادگاه انقلاب شروع کردند و رفته رفته بر تعداد آنها افزوده می شد و تا ساعت 11:00 تعداد آنها نزدیک به 200 نفر می رسید.از روز گذشته تعیین کفالت و وثیقه را متوقف کرده اند و این بدین معنی است که صدها نفر از حامیان مادران عزادار،دانشجویان،فعالین حقوق بشری و فعالین زنان و سایر اقشار جامعه ایام عید را در شکنجه گاههای بند 209 ،240 ،350 و یا در جاهای دیگر باید بگذراند.یکی از مادران که فرزند او دانشجو است و برای چند روز ایام عید به مرخصی آمدن فرزندش 600 میلیون وثیقه قرار داده بود به او گفته شد که دیگر دیر شده است و کاری را انجام نخواهند داد. که با خشم این مادر مواجه شدند یکی از افراد دادگاه انقلاب با عربده کشی به این مادر گفت: او کمونیست است و حقشه که در زندان بماند.خانواده ها خشمگین هستند که در ایام عید عزیزان خود بجرم آزادی خواهی در زندان باقی بمانند. امروز چندین مورد درگیری لفظی بین خانواده ها با کارکنان دادگاه انقلاب پیش آمد و طبق معمول خانواده ها با تهدید به بازداشت مواجه بودند. خانواده ها به آنها می گفتند که ما همه حاضر هستیم بازداشت شویم و در کنار عزیزانمان باشیم.از طرفی دیگر خانواده ها خواهان مشخص کردن وضعیت عزیزان خود هستند اما جوابی مشخصی به آنها داده نمی شود مامورین دادگاه انقلاب برای تحت فشار روحی قرار دادن خانواده ها از پاسخ دادن خوداری می کنندو به آنها می گویند بروید زندان اوین چونکه بازپرسان شعب امنیت دادگاه انقلاب در آنجا مستقر هستند و آنها به شما جواب خواهند داد.هنگامی که خانواده ها به زندان اوین مراجعه می کنند محلی که بازپرسان شعب امنیت در آنجا مستقر هستند با دربهای بسته مواجه می شوند و کسی به آنها و حتی به وکلا جوابی نمی دهند.بازجویان وزارت اطلاعات همان شکنجه گرانی که زندانیان سیاسی را در طی دوران بازداشت تحت بازجوئی و شکنجه های وحشیانه روحی و جسمی قرار میدهند آنها تعیین می کنند که زندانی در بازداشت باقی بماند و اینگونه در آستانه ایام عید قصد انتقام گیری از خانواده ها را دارند.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران25 اسفند 1388 برابر با 16 مارس 2010

۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

اعتصاب غذای زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین

دوشنبه ۱۵ مارس ۲۰۱۰

اعتصاب غذای زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین


کمیته گزارشگران حقوق بشر - بنابر گزارش‌های دریافتی، در دو روز گذشته زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین در اعتراض به بلاتکلیفی و عدم رسیدگی به پرونده‌هایشان در آستانه‌ عید نوروز دست به اعتصاب غذای نامحدود زده‌اند.
گفتنی است در دو روز اخیر، تماس تلفنی زندانیان این بند با خانواده‌هایشان قطع شده است. در حالی که تنها چند روز به عید نوروز باقی مانده بسیاری از زندانیان سیاسی که در ماه‌های اخیر بازداشت شده‌اند، همچنان در بلاتکلیفی به سر می‌برند و از تبدیل قرار بازداشت آنان به قرار کفالت یا وثیقه جلوگیری می‌شود و به همین دلیل زندانیان این بند در اعتراض به بلاتکلیفی خود، دست به اعتصاب غذای نامحدود زدند و از دریافت غذا خودداری کردند.
پیش از این،‌ گزارش‌هایی مبنی بر وضعیت نامناسب بند ۳۵۰ زندان اوین به دلیل تراکم زندانیان و عدم رسیدگی پزشکی و بهداشتی منتشر شده بود.
در حالی که دادستان تهران،‌ در اظهاراتی نسبت به آزادی بازداشت‌شدگان پیش از عید نوروز ابراز امیدواری کرده بود هنوز تعداد زیادی از زندانیان سیاسی آزاد نشده‌اند و با وجود آزادی تعدادی، همچنان جمع کثیری از فعالان سیاسی، مدنی و بازداشت‌شدگان وقایع پس از انتخابات در زندان به سر می‌برند

ما خواهان ازادی حامیان مادران عزادار هستیم

آزادی حامیان مادران عزادار

سه تن از حامیان مادران عزادار شامگاه روز یکشنبه آزاد شدند

خانم ها :
1-فاطمه رستگاری
2-ژیلام کرم زاده مکوندی
3-لیلا سیفی الهی

بعد از تحمل ۳۴ روز شدیدترین شکنجه های جسمی و روی سرانجام با تلاش و مبارزه مردم از زندان اوین آزاد شده وبه دامن خانواده باز گشتند
ما آزادی این عزیزان را به همه مادران وحامیان آنها شاد باش گفته و خواهان آزادی بقیه مادران هستیم

- خانم ام بنین ابراهیمی ملقب به گلی 49 ساله متاهل و داردی 2 فرزند می باشند او بامداد یکشنبه 17 بهمن ماه با یورش مامورین وزارت اطلاعات در منزل شخصی اش دستگیر شد.

خانم الهام احسنی 27 ساله کارشناس درمان عمومی، او همچنین از فعالین حقوق کودکان کار و خیابانی و از

یاری دهندگان به زنانی که مبتلا به ویروس آچ .آی .وی است.خانم احسنی دوشنبه شب 19 بهمن ساعت 22:30 دستگیرو بند 209 زندان اوین منتقل شد.
و
خانم فرزانه زینالی 53 ساله متاهل و دارای 2 فرزند می باشد او 19 دی ما ه به منظور شرکت در مراسم اعتراضی مادران عزادار عازم پارک لاله بود که در مسیر توسط مامورین وزارت اطلاعات ربوده شد.


گرد همایی حامیا ن مادران عزادار ایران در لوس آنجلس شنبه 13مارچ

گرد همایی حامیا ن مادران عزادار ایران در لوس آنجلس شنبه 13مارچ

به دنبال اعلام همبستگی مادران پلازا د مایو، با مادران عزادار ایران، به مناسبت روز جهانی زن، حامیان مادران عزادار ایران در لوس آنجلس نیزبر آن شدند ضمن ارسال پیامی متقابل و به نمایش گذاستن فیلمی از مبارزات مردم آرژانین و مادران استوار آن که سالها در پی حق طلبی فرزندان کشته شده و مفقود الاثر خود با حکومت دیکتاتوری به مبارزه پرداختند، به این ابراز حمایت پاسخ گویند .خانم ماریا کاریراس بانویی آرژانتینی نیز با حضور خود در این جمع و ارسال پیامی به زبانهای انگلیسی و اسپانیایی، همدردی خود را با مادران عزادار ایران ابراز داشتند

Supporters of "Mournful Mothers" of Iran in Los Angeles

حامیان "مادران عزادار ایران" در لس آنجلس

Dear Ms. Hebe de Bonafini,

Warmest regards to you and the Mothers of Plaza de Mayo

Your courage during the past thirty years has been an inspiration to all activists engaged in non-violent struggles around the world.

Your statement in support of the Mourning Mothers of Iran has been circulating in emails with enthusiasm. We the supporters of mothers in mourning in Iran, solidarity groups outside of Iran, who try and support the activities of the mothers in Iran, and hold public protests and try to inform the public about their situation, read your statement which warmed our hearts. We are grateful for your support.

The Mourning Mothers of Iran have shown incredible resilience in the face of violent suppression, threats and continuing arrests. They have come to embody and champion human rights in Iran. They have transformed and become mothers of all of Iran, and demand halt to execution of political prisoners and demand the immediate and unconditional release of all political prisoners and demand identification and prosecution of those responsible for killings, tortures and imprisonment.

We, the supporters of the Mourning Mothers of Iran act in solidarity with their cause, and try to echo their cries for justice. Under the current situation in Iran where no dissent is tolerated and the authorities lie about gross human rights violations in the country, and even signing a petition for human rights in Iran can result in severe punishment, the mothers in mourning in Iran bravely continue to resist and expose the government. Your support is heartening and indeed vital.

May we have a peaceful and just world.

The Supporters of “Mournful Mothers of Iran” in Los Angeles, California, USA

The Supporters of” Mournful Mothers of Iran”, Sacramento, California, USA

Volunteers in Solidarity with Mothers in Mourning in Iran, San Francisco, Bay Area, California, USA



۱۳۸۸ اسفند ۲۳, یکشنبه

پسرم گفت برای من التماس نکن

مادر مصطفی کریم بیگی، یکی از کشته گان عاشورا، در گفتگو با روز

پسرم گفت برای من التماس نکن

فرشته قاضی
با گذشت بیش از دوماه از وقایع روز عاشورا، هنوز اسامی بسیاری از کشته شدگان وقایع این روز اعلام نشده و خانواده های آنان تحت فشارند تا در مورد نحوه کشته شدن فرزندانشان سخنی نگویند؛ اما شهناز اکملی، مادرمصطفی کریم بیگی همچنان خواهان معرفی و محاکمه آمران و قاتلان فرزندش و دیگر کشته شدگان است. مصطفی کریم بیگی، جوان 26 ساله ای بود که در روز عاشورا به شهادت رسید؛ او را در حالیکه گلوله ای به پیشانی اش اصابت کرده بود، از بالای پل کالج به پایین پرت کردند.

مصاحبه "روز" با مادر مصطفی کریم بیگی راکه بعد از 14 روز بی خبری، پیکر فرزندش را تحویل گرفت و تحت فشار مقامات امنیتی در سکوت و تدابیر امنیتی شدید او را به خاک سپرد، در ذیل بخوانید.

خانم اکملی شما چگونه از شهادت فرزندتان خبردار شدید؟

من 14 روز از پسرم بی خبر بودم؛ خانواده هر روز دم در زندان اوین دنبال بچه ام بودند اماهیچ کسی هیچ خبری نمیداد. رفتیم شکایت کردیم اما ماموران امنیتی خیلی برخورد بد و زننده ای کردند و به من گفتند: "برو بچه ات را از توی جوب پیدا کن و دربیاور" و بعد هم گفتند :"حتما بچه ات کراک کشیده افتاده یه گوشه" و... گفتم بچه من اصلا اهل سیگار هم نبود و برای اعتراض به کشتن جوانان مردم رفته بود.آگاهی تهران هم که رفتیم عکس مصطفی را دیدم اما به من گفتند اشتباه میکنی این پسر تو نیست و قبلا کس دیگری او را شناسایی کرده است. باورم هم نمی شد. بعد گفتند برو به پزشکی قانونی کهریزک سر بزن. من رفتم و پیکر پسرم را شناسایی کردم. هنوز شال گردن دور گردنش بود. دنیا روی سرم خراب شد و دیگر چیزی نفهمیدم. اصلا نفهمیدم چگونه مرا از کهریزک بیرون آوردند.

گفتید فرزندتان برای شرکت در اعتراضات رفته بود؛ در این مراسم ها معمولا شرکت میکرد؟

بله از 18 تیر ده سال پیش همیشه در اعتراضات شرکت میکرد؛ بعد از انتخابات هم در تمام اعتراضات حضور داشت. می گفت رای مان را پس خواهیم گرفت و اجازه نخواهیم داد خون جوانان مردم پایمال شود. همیشه می گفت معلوم نیست چقدر باید خون ریخته بشود تا بچه های ما در آینده بتوانند در آزادی زندگی کنند. مدام به من می گفت که اگر او را بازداشت کردند جلوی زندان اوین نروم. حتی می گفت: "گریه و زاری تو پیش ماموران به خاطر من بدترین شکنجه برای من است. حتی اگر مرا کشتند هم نیا و التماس نکن، زاری نکن، سرت را بالا بگیر و نگذار به خاطر گریه ها و التماس های تو من شکنجه شوم چون این بدترین شکنجه است برای من و..." باور کنید من هم در 14 روز حتی یکبار هم جلوی اوین نرفتم همیشه پدرش می رفت و با اینکه قلبم پر می کشید اما نرفتم.

شما میدانستید که مصطفی در اعتراضات روز عاشورا شرکت کرده و در طی 14 روز بی خبری از مصطفی احتمال بازداشت او را میدادید؟

بله من میدانستم که به مردم می پیوندد و میرود.

برخی خبرها از ایجاد مزاحمت تلفنی برای شما با موبایل پسرتان حکایت دارد. آیا این مساله صحت دارد؟ در آن 14 روز با شما تماسی گرفته شد؟
بله هر شب بین ساعت دو و نیم تا سه نیمه شب تلفن زنگ میخورد و سکوت بود و گاهی صدای نفس نفس زدن کسی می آمد. من و همسرم خیال میکردیم پسرم تماس گرفته و اجازه صحبت به او نمی دهند. از خوشحالی گریه میکردیم که او زنده است.

این تلفن ها تا چه زمانی ادامه داشت؟

تا روزی که ما پیکر پسرم را شناسایی کردیم و بعد از آن قطع شد.

شما کی مصطفی را تحویل گرفتید و پیکر پسرتان چه وضعیتی داشت؟

مصطفی 8 دی ماه شهید شد و 21 دی ماه ما او را شناسایی کردیم و 23 دی هم شبانه او را به خاک سپردیم. یک سوراخ در سمت چپ پیشانی پسرم بود و او را کالبد شکافی کرده بودند و از گردن تا زیر ناف او را دوخته بودند. قلب و کلیه و بقیه اعضای بدن را برداشته بودند اما ما از این بابت گله ای نداشتیم چون پسرم به همراه دخترم و من همیشه می گفتیم که بعد از مرگ اگر دچار ضربه مغزی شدیم اعضای بدن ما را باید به کسانی که نیاز دارند ببخشند.

گویا شروطی نیز برای تحویل پیکر فرزندتان برای شما گذاشته بودند. ممکن است توضیح دهید و بگویید که در گواهی دفن که صادر شد علت فوت ایشان را چه نوشته بودند؟

پزشکی قانونی به ما گفت که روز عاشورا کشته شده اما سه گواهی دفن صادر کردند که در یکی نوشته بود به علت برخورد جسم نوک تیز با سرش کشته شده؛ در گواهی دوم نوشته بودند از پل افتاده و در گواهی دیگر هم نوشته بودند تیر به سرش خورده است. به شرطی پیکر مصطفی را به ما دادند که قبول کنیم در اثر برخورد با شی نوک تیز کشته شده و ما نیز برای اینکه بتوانیم پیکر پسرمان را تحویل بگیریم قبول کردیم.

شما ساکن تهران هستید؛ چرا مصطفی را در بهشت زهرا به خاک نسپردید؟

خودمان نخواستیم در بهشت زهرا دفن کنیم چون به ما گفتند یک قبر دو طبقه مجانی میدهیم اما فقط باید پدر، مادر و خواهر مصطفی حضور داشته باشند و از طرفی به پدر مصطفی نیز گفتند اعلام کنید مصطفی بسیجی بود و پدر مصطفی نیز گفت من میخواهم بچه ام را کنار مادربزرگش دفن کنم. همین که پدر مصطفی این جمله را گفت یک ساعت طول نکشید که خود آقایان در امام زاده مهدی جعفر، در روستای جوقین از توابع شهریار، قبر را نیز کندند و یک ماشین از اطلاعات اسکورت کرد و خودشان بدون اینکه به ما بگویند بچه ام را به بهشت زهرا بردند و شستند و بعد آوردند شهریار و دفن کردیم. تمام لحظات هم فیلمبرداری میکردند. بچه من ساعت 8 شب دفن شد و من در حسرت وداع با او بودم و گفتم میخواهم بغلش کنم؛ قبری که کنده بودند کوچک بود و پیکر بچه ام به قبر نرفت و من توانستم بغلش کنم. اما یک نکته که من واقعا میخواهم از پزشکان بپرسید و به من بگویید این است: وقتی فردی که قران میخواند رفت توی قبر و زیر سر مصطفی را گرفت دستش پر از خون شد و گریه کنان بیرون آمد و رفت و فرد دیگری آوردند. چگونه ممکن است بچه من که 6 دی شهید شده به یکباره در 23 دی این همه خون از زیر سرش سرازیر شود؟

آیا اجازه برگزاری مراسم ختم برای مصطفی دادند؟

برای مراسم ختم ما در مسجد محله مراسمی گرفتیم اما پر از مامور اطلاعاتی بود که کسی اعتراضی نکند و حرفی نزند و صدایی از کسی درنیاید. چند روز بعد هم آمدند در خانه و گفتند پسرتان بسیجی بوده و میخواهیم برای چهلمش پلاکارد با تاج گل بیاوریم که من گفتم بچه من بسیجی نبود و مراسم هم نمی گیرم برای همین برای چهلم ما مراسم نگرفتیم و رفتیم سر خاک پسرم.

خانم اکملی، فرزند شما دانشجو بود؟

نه دانشجو نبود. دیپلم داشت و به اتفاق یکی از دوستانش که شریک او بود در کار نصب تلفن های سانترال شبکه بود. پروژه ای کار میکردند؛ مثلا از آموزش و پرورش و شرکت های مختلف پروژه می گرفتند و کار میکردند.

شما شکایت کرده و خواهان معرفی و مجازات قاتل پسرتان شده اید درست است؟

بله شکایت ما در دادسرای جنایی مفتوح است. قاتل فرزند من هم شناسایی شده است و خود آقایان بهتر میدانند کیست اما من نمیخواهم که او را بیاورند و اعدام کنند من میخواهم مسبب این جریانات معرفی و مجازات شود. کسی که دستور داده بچه های مردم را بکشند؛ او باید معرفی شود وگرنه اینکه یکی را بیاورند و بگویند این تیر زده که مهم نیست. مهم کسی است که دستور کشتن مردم را صادر کرده؛ او باید مجازات شود. از طرفی من به دادگاه عدل الهی هم شکایت برده و از خدا خواسته ام که مسبب این جریانات را نابود کند. ما به دنیای بعد از مرگ اعتقاد داریم و میدانیم بهشت و جهنمی هست. به خدا سپرده ام. مصطفای من با آزادگی رفت و با مردانگی جانش را از دست داد. من سربلند هستم و با افتخار می گویم که بچه ام با سربلندی و برای آزادگی شهید شد به خاطر مردمش و به خاطر وطنش. حتی دو روز قبل از چهلم هم به خواب خواهرش آمد و از او خواسته بود که برای چهلم خیار و آب سیب خیرات کنیم ما هم هر کسی آمد گفتیم مصطفی پیغام داده خیار بخورید، آب سیب بخورید و....


۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

گردهمایی حامیان مادران عزادار در ایران ، شنبه آخر سال ۱۳۸۸


"
بهار آمد، لبان غنچه وا شد/ دل بلبل طپید و ُ جا به جا شد/
چنان چهچه زد او، از دیدن گل،/ که دنیا با خبر از ماجرا شد


عسگر آهنین "


گاه او میاید ، گاه تو میایی ، گاه من می آیم ،
اما می آییم ،

در کنارتان می مانیم , مادر کیانوش ،
در کنار همه شما مادران سوگوار بزرگوار
یاد کیانوش آسا گرامی باد !

حامیان مادران عزادار در ایران
مادران صلح - دورتموند



فرشته‌هايی که دوشنبه‌ها می‌خندند، نامه‌ای از فرزاد کمانگر


10 Mar 2010 - مقاله‌
تقديم به نيايش و شکيبا بداقی و همه کودکانی که سفره هفت سين امسال والدينشان در کنارشان نيستند.
هرانا - به لالايی هم سلولم گوش سپرده بودم، برای دخترانش پريا و زهرا می خواند، همراه با لالايی حزين او هق هق گريه هم سلولی ديگر من نيز بلند شد، اشک های مرا نيز ناخودآگاه سرازير نمودند.دومين بار بود که دستگير ميشد، بار اول به يکسال حبس محکوم شده بود و حالا بايد ۱۰ سال ديگر می ماند، همه شوق و اشتياقش اين بود که کودکانش روز دوشنبه به ملاقات او می آمدند.
روز ملاقات بدون اينکه توجهی به آدم های اطرافشان داشته باشند، در برابر چشمان پدرو مادر و در ميان ميز و صندلی های سالن ملاقات پشتک و وارو ميزدند و روی دستهايشان راه ميرفتند تا پدر پيشرفت آنها را در ورزش ببيند.

پدر سر مست و مغرور از جست و خيز کودکان لبخندی بر لبانش مينشست و مادر نيز با چهره ای معصومانه در حالی که سعی داشت درد تنهايی و انتظارش را انکار نمايد. با چشمی خوشحال، شوهر و با چشمی ديگر اشتياق فرزندانش را عاشقانه مينگريست.
من نيز که ماهها بود از فضای بچه ها و مدرسه ها دور شده بودم محو تماشای زهرا و پريا می گشتم و در مورد آنها برای مادرم توضيح ميدادم. يکی از تاثير گذارترين لحظه هايی که چون تابلو بر ذهنم نقش بسته است ، لحظه ملاقات اين خانواده با هم بود.
انگار در خلاء، در رويا و در آسمان و يک جايی در خارج از اين دنيا و در همين تعلقات دور هم جمع شده اند، هيچ کس اطرافشان نبود. بی توجه به نگهبان ها و ديوارها و ساير زندانيان، لبخند و اشتياقشان را با هم ديگر تقسيم می کردند. هميشه آرزو داشتم کاش خانواده پريا و زهرا را بيرون از زندان ميديدم يا کاش نيم ساعت ملاقات بيشتر طول ميکشيد. هنگام وداع نيز سعی می کردم به آنها نگاه نکنم تا شکوه و جاودانگی لحظه ديدار و با هم بودنشان در ذهنم همانگونه جاودانه بماند، اين دختران زيبا انگار با هر پشتک و وارويی که ميزدند با زبان بی زبانی دنيايی ساختگی اطراف پدرشان را به خنده و استحزاء می گرفتند.
سرنوشت پريا و زهرای قصه ما سالهاست، نسلهاست نوشته می شود و هر روز پريا و زهرای ديگری به ملاقات پدرشان می روند. يا کودکی چون "آوا"چند سال بعد در کنار سفره هفت سين برای ماهی هايش شعر بخواند و گريه کند که " امسال بابا در زندان است " لحظه وداع پريا و زهرا را ميديدم که دست پدرشان را گرفته اند و لبخند زنان سالن ملاقات را به سوی درب خروجی طی ميکنند انگار داشتند با پدر به شهر بازی می رفتند. دوست داشتم من نيز دست آنها را می گرفتم و شريک شاديشان ميشدم قبل از اينکه پدر از زهرا و پريايش خداحافظی کند رويم را بر می گرداندم تا چشمان پر از اشکش را نبينم، اما اين سو تر نيز چشمان پر از اشک مادرم را ميديدم که او نيز خود را آماده جدا شدن از فرزند خود می کرد و من نيز کودکانه به تقليد از پريا و زهرا مادرم را در آغوش ميکشيدم و هنگامی که پريا و زهرا ما را صدا ميزدند، همه سعی ام برای دزديدن نگاهم از آنها بی نتيجه می ماند و آن دو فرشته کوچک برای من نيز دستی تکان می دادند فرشته هايی که تنها بال نداشتند.

فرزاد کمانگر
زندان اوين
۱۹ اسفندماه ۱۳۸۸

خانواده پزشک فجایع کهریزک خواستار محاکمه قاتل فرزندشان شدند

خبرگزاری هرانا - خانواده پزشک وظیفه ای که دو روز قبل از جان باختن قربانیان کهریزک آنها را مورد معاینه قرار داده بود و به نحوی مشکوک کشته شد خواستار محاکمه عاملان قتل فرزندشان شدند
به گزارش سایت روز، خانواده رامین پوراندرجانی در اولین جلسه رسیدگی به پرونده متهمان بازداشتگاه کهریزک که پشت درهای بسته و به دور از نظارت افکار عمومی برگزار شد،خواستار شناسایی و محاکمه فرزندشان هستند. بر اساس این گزارش ، متهمان اصلی فجایع کهریزک در پست های دولتی، نظامی و قضایی همچنان مشغول به کار هستند.
روابط عمومی نیروهای مسلح در نمابری اعلام کرده است: "کیفرخواست برای تمام متهمان این پرونده که تعداد آنها ۱۲ نفر اعلام شده است، خوانده شد و موضوع اتهام ها و دلایل آن به وسیله رئیس دادگاه به کلیه متهمان تفهیم شد".
پیشتر سایت تابناک که متعلق به محسن رضایی است متهمان پرونده کهریزک را، چند مامور ارشد نیروی انتظامی معرفی کرده بود. با توجه به اطلاعیه سازمان قضایی نیروهای مسلح هم کلیه متهمان پرونده، همان 12 نفری هستند که دیروز در دادگاه حضور داشتند و سعید مرتضوی که از سوی کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی به عنوان متهم اصلی پرونده کهریزک معرفی شده بود، جزو متهمان پرونده کهریزک نیست.
سردار رادان و سردار احمدی مقدم، دیگر مسئولانی هستند که از سوی افکار عمومی به عنوان متهمان پرونده کهریزک شناخته می شوند. برخی از آزاد شدگان از این بازداشتگاه مخوف اعلام کرده اند که سردار رادان در برخی موارد از شکنجه ها در این بازداشتگاه حضور داشته و نقش مستقیمی در فجایع رخ داده در این بازداشتگاه داشته است؛ اما این دو سردار نظامی نیز در سمت های نظامی خود مشغول به خدمت به جمهوری اسلامی هستند و نامی از آنها در پرونده متهمان کهریزک نیست.
حیدری فرد ، بازپرس شعبه سوم دادسرای امنیت دادگاه انقلاب نیز همچنان در سمت خود مشغول به کار است و نام او نیز در پرونده متهمان کهریزک نیست. این در حالیست که بسیاری از بازداشت شدگان بعد از انتخابات با دستور او به بازداشتگاه کهریزک منتقل شده بودند. چنین است که افکار عمومی نگران آن است که نتیجه پرونده کهریزک نیز همانند پرونده کوی دانشگاه تهران شود که فقط یک سرباز به دلیل سرقت یک ریش تراش در آن مجرم شناخته شد

۱۳۸۸ اسفند ۲۱, جمعه

سايت "تغيير برای برابری" برنده اولين جايزه نت شهروند گزارشگران بدون مرز و گوگل شدند


پروين اردلان به‌هنگام دريافت جايزه


در آستانه روز جهانی مبارزه با سانسور بر روی اينترنت، گزارشگران بدون مرز با حمايت شرکت گوگل جايزه نت شهروند خود را به وب نگاران فمينيست سايت تغيير برای برابری اهدا کرد. روز ٢٠ اسفند پروين اردلان فعال حقوق زنان، روزنامه‌نگار و يکی از سردبيران سايت جايزه را از دست روزنامه نگار مشهور فرانسوی ژان ماری کلمبانی دريافت کرد . اين مراسم در دفتر شرکت گوگل در پاريس برگزار شد






ژان فرانسوا ژوليارد در اين باره اعلام کرد " خرسنديم که اولين جايزه نت شهروند ما به وب‌نگاران ايران اهدا شده است. در ايران اينترنت به شکل گسترده در مبارزه برای دمکراسی نقش ايفا کرده است . به ويژه در پی اعتراضات گسترده ايرانيان به انتخاب مجدد و مورد اعتراض محمود احمدی نژاد، بيش از نيمی از تصاوير رويدادهای اين مدت از طريق اينترنت در سراسر جهان پخش شده است. وب‌نگاران ايران بسيار فعال و شايسته حمايت هستند. بدون حضور اين نت‌شهروندان شجاع ما از اطلاعاتی لازم برای درک جهان خود محروم هستيم.

داويد دورمون معاون ارشد گوگل در اين باره گفت " ازادی بيان يکی از عوامل بنيادينی است که به فرد قدرت بيشتری می‌دهد. ما در گوگول تلاش می‌کنيم که بيشترين اطلاعات و بيشترين انتخاب به کاربران در بيشترين کشورها داده شود. امروز حمايت از جايزه نت شهروندان گزارشگران بدون مرز و ارج گذاری به شجاعت جمعی " تغيير برای برابری" فرصتی است برای نشان دادن آنچه که عميقا به آن معتقديم. "
وب سايت تغيير برای برابری با هدف انتشار اخبار و نظرات کارزار " يک ميلبون امضا برای تغيير قوانين تبعيض آميز نسبت به زنان" در ايران، در سال ١٣٨٤ فعاليت خود را آغاز کرده است. امروز اين سايت يکی از منابع اطلاع رسانی در باره حقوق زنان است. در کشوری که از سوی بنيادگرايان اداره می‌شود، تلاش وب‌نگاران فميينست اهميت دوچندانی در دفاع از حقوق بشر دارد. از جمله مبارزات آنها تلاش برای بازپس گرفتن طرح قانون "حمايت از خانواده" از مجلس قانون‌گذار ايران است که تعدد زوجات را قانونيت می‌بخشد. تا امروز بسياری از اعضای فعالان کمپين بازداشت ويا تحت پيگرد قضايی قرار دارند.
پروين اردلان از پايه‌گذاران مرکز فرهنگی زنان و از اعضای اوليه کمپين يک ميليون امضاء برای تغيير قوانين تبعيض‌آميز است. او که سردبير نشريه‌ی اينترنتی تريبون فمينيستی ايران و عضو تحريريه‌ی مجله اينترنتی زنستان، ارگان‌های تعطيل شده‌ی مرکز فرهنگی زنان بوده، در حال حاضر عضو تحريريه سايت تغيير برای برابری است.
ديگر نامزدان جايزه
يونی سانچز (کوبا) تان زورن ( چين)، تامار مبارک (مصر) سايت انگوشی ( روسيه) و ناگيون تين ( ويتنام)
١٢ مارس ، ١٤ اسفند روز جهانی مبارزه با سانسور که هر ساله از سوی گزارشگران بدون مرز برگزار می شود تلاش برای اينترنتی آزاد و قابل دسترسی همگان است. در اين روز گزارشگران بدون مرز فهرست کشورهای دشمن اينترنت را منتشر می کند.

حامیان مادران عزدار همچنان در بند 209 و در بلاتکلیفی بسر می برند

بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، پس از اعتراضات گسترده بین المللی و مادران میدان مه صبح امروز بعد از یک ماه اسارت تعدادی از حامیان مادران در بند توانستند با خانواده های خود ملاقات کنند.

صبح روز پنجشنبه 20 اسفند ماه خانواده های حامیان مادران در بند که با فشارهای گسترده بین المللی که از زمان دستگیری آنها شروع و همچنان ادامه دارد توانستند با حامیان مادران در بند ملاقات کنند. حامیان مادران در بند از روحیه بالائی برخوردار بودند و نسبت به غیر انسانی و غیر قانونی در بازداشت بودن خود اعتراض داشتند و این را بارها اعلام کرده اند.بازجویان با اتهام سازی سعی داشتند که بازداشت حامیان مادران عزادار را موجه جلو دهند که تا به حال با شکست مواجه شده است.

حامیان مادران در بند در طی مدت اسارت خود در بند 209 زندان اوین با شرایط سخت و طاقت فرسائی مواجه بودند. بازجوئیهای طولانی و مستمر شبانه،شکنجه های روحی شدید ، نسبت دادن اتهامات دروغین و غیر واقعی برای ترساندن و تخریب روحیه آنها. قرار دادن آنها در سلولهایی که چند برابر ظرفیتش زندانی در آن جای داده اند بطوریی که در یک سلول 6 متر مربع 8 زندانی را در آن قرار داده اند و آنها می بایست بصورت کتابی در کنار هم استراحت کنند .در مقابل همدیگر قرار دادن آنها با گفتن اینکه او علیه شما اعتراف کرده است. یکی از رذیلانه ترین نوع آن دخالت در زندگی خصوصی حامیان مادران عزادار و تحت فشار شدید و مستمر روحی قرار دادن بعضی از آنها برای جدا شدن از همسر آینده و قطع ارتباط با همسر آینده شان می باشد و در این باره اصرار بر گرفتن تعهد کتبی هستند و موارد متعدد دیگر. یکی از سر بازجویانی که حامیان مادران عزادر تحت بازجوئیهای طولانی و شکنجه روحی قرار میدهد فردی با نام مستعار علوی است.

تا به حال حامیان مادران عزدار در بند تمامی اتهامات نسبت داده شده را رد کردند و دستگیر و ادامه بازداشت خود را غیر انسانی اعلام کرده اند. علیرغم گذشت بیش از یک ماه هنوز حامیان مادران عزادار در شرایط سخت و بازجوئی طولانی و بلاتکلیفی بسر می برند. در طی این مدت بارها به خانواده های آنها وعده داده شده است ولی تا به حال به هیچ کدام از وعده های خود عمل نکردند .

بازجویان وزارت اطلاعات پرونده ای علیه حامیان مادران عزدار ساخته اند و به شعبه 28 دادگاه انقلاب که فردی بنام محمد مقیسه ای معروف به ناصریان از اعضای کمسیون مرگ زندانیان سیاسی در سال 1367 می باشدارجاع داده اند.

در حال حاضر پرونده 8 نفر از حامیان مادران عزدار در شعبه 28 دادگاه انقلاب می باشد که اسامی تعدادی از حامیان مادران عزادار که در بند مخوف 209 زندان اوین تحت بازجوئی و فشارهای شیدی روحی هستند به قرار زیر می باشد:

1- خانم ام بنین ابراهیمی 49 ساله متاهل و داردی 2 فرزند می باشند او بامداد یکشنبه 17 بهمن ساعت 03:00 در منزل شخصی اش دستگیر شد.

2-خانم الهام احسنی 27 ساله کارشناس درمان عمومی، از فعالین حقوق کودکان کار و خیابانی و همچنین از یاری دهندگان به زنانی که مبتلا به ویروس آچ .آی .وی است. او دوشنبه شب 19 بهمن ساعت 22:30 دستگیرو به بند 209 زندان اوین منتقل شد. یکی از شیوه های رذیلانه و غیر انسانی بازجویان وزارت اطلاعات که دخالت در زندگی خصوص افراد می باشد. یکی از حامیان مادران عزدار را تحت فشارهای شدید روحی قرار داده اند که با همسر آینده اش قطع ارتباط کند و در این مورد باید به آنها تعهد کتبی بدهد.

3- خانم ژیلا کرم زاده مکوندی 49 ساله، دوشنبه شب 19بهمن حوالی ساعت 23:30 دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شد.

4 .دکتر لیلا سیف الهی 42 ساله دوشنبه شب 19 بهمن دستگیر و به بند 209 زندانی اوین منتقل شد.

5-خانم فاطمه رستگاری متاهل و دارای 2 فرزند می باشد دوشنبه شب19 بهمن دستگیر و به بند 209 زندان اوین متقل شدند

6- منیژه طاهری

7- خانم فرزانه زینالی 53 ساله متاهل و دارای 2 فرزند می باشد او 19 دی ما ه به منظور شرکت کردن در مراسم اعتراضی مادران عزادار عازم پارک لاله بود که در مسیر توسط مامورین وزارت اطلاعات ربوده شد.

لازم به یادآوری است تا به حال سازمانهای حقوق بشری جهانی مانند؛عفو بین المللی،دیدبان حقوق بشر،برنامه نظارت حقوق بشر و مادران آرژنتینی میدام ماه مه بیانیه هایی داده اند و خواستار آزادی فوری و بی قید وشرط آنها شده اند همچنین کمیسر عالی حقوق بشر،گزارشگران ویژه زنان و دستگیریهای خودسرانه و سایر مراکز حقوق بشری سازمان ملل در جریان دستگیر آنها قرار گرفته و اقداماتی را برای آزادی آنها نموده اند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، ادامه بازداشت ،بازجوئی ، شکنجه های روحی و دخالت بیشرمانه در زندگی خصوص حامیان مادران عزادار در بند را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر ،گزارشگر ویژه زنان و دستگیریهای خودسرانه سازمان ملل متحد خواستار اقدامات عملی و فوری برای پایان دادن به شکنجه های روحی و آزادی بی قید و شرط آنها است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

20 اسفند 1388 برابر با 11 مارس 2010

گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

گزارشگر زنان سازمان ملل متحد

گزارشگر شكنجه سازمان ملل متحد

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

منبع

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران


گزارش گرامی داشت 8 مارس در رشت‬

8

مارس روزی که نمی توان از ما دریغ کرد

گزارش گرامی داشت 8 مارس در رشت‬

سه شنبه18 اسفند 1388

تغییر برای برابری در هشتم مارس ۱۸۵۷زنان کارگر پارچه‌باف در آمریکا در مخالفت با کار سخت و دستمزد ارزان و برای کاهش ساعات کار و بهبود شرایط آن و افزایش دستمزد به خیابان‌ها آمدند تا بهانه‌ای شود برای آغاز تغییر برای برابری و نام‌گذاری این روز به نام روز جهانی زن در سال ۱۹۲۱. اعتراضات زنان اما در ایران با نخستین قدم‌های مشروطه‌خواهی و در قالب حق تحصیل و آموزش همراه شد. و اولین مراسم هشت مارس در سال ۱۳۰۰ در رشت و به همت «جمعیت پیک سعادت نسوان» برگزار شد تا اولین قدم‌ها در راه مطالبات برابری در قالب تجمع برداشته شود. با همین اقدامات بود که سنگ بنای برابری‌طلبی در ایران نهاده شد تا برسیم به ۸ مارس ۱۳۸۸ و راه پشت سر گذاشته و راه دراز پیش رو. هشت مارس امسال برای زنان رشت نیز همچون سال گذشته، با برگزاری گل‌گشت، تهیه بروشور و تقویم همراه بود به این امید که سالی دیگر با گام‌هایی مستحکم‌تر و فضایی آزاد آغاز شود.

برگزاری گل‌گشت

روز جمعه، جمعی از زنان رشت که از امکان گرامی‌داشت ۸ مارس در خیابان‌ها محروم هستند، با برگزاری گل‌گشتی در یکی از مناطق کوهستانی نزدیک رشت، روز جهانی زن را گرامی داشتند.

در این گل‌گشت که با حضور ۶۰ نفر از زنان و فعالین حقوق زنان برگزار شد، پس از کوهپیمایی مختصر و صرف جمعی نهار، برنامه هایی که برای این روز تدارک دیده شده بود اجرا شد، در ابتدا حضار تک تک به معرفی خود پرداختند سپس یکی از فعالین کمپین رشت ، داستان کوتاهی را که خود به مناسبت 8 مارس نوشته بود خواند، پس از آن نمایش بسیار تاثیر گذاری با موضوع تجاوز به زنان در جنگ اجرا شد.

این نمایش که به تاثیر روانی تجاوز بر زنان و انگیزه هایی که متجاوزان از این عمل غیر انسانی دارند را به شیوایی بیان می کرد به شدت مورد استقبال شرکت کنندگان در گلگشت قرار گرفت.

در نهایت نیز بحثی با محوریت مقاومت فردی و جمعی زنان، میان حاضرین صورت گرفت. در این بحث برخی از زنان از مقاومت های فردی خود در زندگی علیه تبعیض سخن گفتند . برخی نیز به جنبش زنان به مثابه مقاومتی جمعی که بیش از صد سال است در ایران جریان دارد پرداختند، و نهایتن بحث با این جمع بندی که مقاومت فردی زنان باید در پیوندی سازمان یافته با مقامت های جمعی زنان باشد تا نتایج تماندگاری داشته باشد به پایان رسید.

در حاشیه این گل‌گشت، محصولات کمیته هنری کمپین رشت ازجمله تقویم سال ۸۹، کارت پستال و پین‌های طراحی شده به نفع کمپین به فروش رسید. همچنین بروشورهای تهیه شده به مناسبت ۸ مارس بین حاضرین توزیع شد.

تهیه و توزیع دفتر چه هایی به مناسبت 8 مارس

فعالین حقوق زنان در رشت، به سنت هرساله با تهیه‌ی دفترچه هایی با مطالبی درمورد مسایل زنان و با توزیع آن‌ها در سطح شهر به استقبال هشت مارس (روز جهانی زن) رفتند.

این دفترچه های 32 صفحه ای شامل مطالبی با عناوین«تاریخچه ۸ مارس»،‌ «قاچاق زنان، آخرین خط خشونت»، «تبعیض در بازار کار»، «یک زن ـ سوسن تسلیمی»، «حق مسلم پوشش»، «خانه‌داری؛ پیچیدگی پنهان»، «خانواده‌ای که "رییس" ندارد»، «زنان در چنبره قانون در ۳۰ سال گذشته»، «فراز و فرود مقاومت» و آماری از وضعیت زنان، بود.

به سنت هر ساله مطالب این دفترچه ها روان و ساده و کوتاه و متنوع انتخاب شده بود تا برای مخاطبانی که در کوچه و خیابان می توان یافت جذاب باشند. توزیع بیش از هزار نسخه از این دفتر چه ها، آن هم در شرایطی که نیروهای امنیتی همه ی خیابانها و کوچه های شهر را قرق خود کرده اند و هر بازداشتی می تواند پیامد هایی غیر قابل پیش بینی داشته باشد، تنشان از ایمان فعالین کمپین در رشت به ارمانهای برابری خواهانه دارد. امید که بتوان روزی 8 مارس را نه در پناه سرنیزه ها که در زیر آسمان آبی و بر روی آسفالت های شهر جشن گرفت.

۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

همبستگی با مادران عزادار در ایران

همبستگی با مادران عزادار در ایران

برای شما ، برای همصدایی ، برای روزهای پر رنجتان ، برای دل های پر دردمان ،

برای شکوهی که فرزندانمان به این آب و خاک بخشیده اند ، برای شما مادران سوگوار مبارز ،

برای شنبه های شما در آن جا ، با قلبی نزدیک در این جا ، در کنار هم ، در کنار شما ،

گرد هم می آییم ، و هر روز دوباره و دوباره زاده می شویم ، ما ذره های درخشان

شنبه ها روبروی کلیسا راینولدی از ساعت ۱۶- ۱۷ در مرکز شهر دورتموند

حامیان مادران عزادار در ایران
مادران صلح -دورتموند

خاطرات مادران از حضور در مقابل زندان اوین

خاطرات مادران از حضور در مقابل زندان اوین
چهارشنبه 12/12/88 تعدادی از مادران عزادار مثل تمام شبهای دیگر برای حمایت از زندانیان در جلوی اوین حضور داریم .
امشب حدود 30 تا 40 نفر از زن و مرد و پیر و جوان از زندان آزاد شدند که تعدادی از آنها از روز عاشورا در اوین بسر می بردند . یکی از آزاد شدگان دختری بسیار کوچک جثه بود که دانشجوری کارشناسی ارشد دانشگاه شریف بود . او به همراه 4 یا 5 دختر دیگر آزاد شده بود . اعضای خانواده او به سرعت و با اشتیاق تمام به استقبالش رفتند و تعدادی از دوستانش نیز که چهره های آشنای هر شبه جمع جلوی اوین بودند بشدت همراه با بقیه مردم تشویقش می کردند . یکی از اقوامش تعریف می کرد در دادگاه قاضی به او گفت : گریه کن تا حکم آزادیت را بدهم ! دختر گفت : من هرگز گریه نمی کنم . به او گفت بگو غلط کردم ، اشتباه کردم تا آزادت کنم ! گفت : من هیچ اشتباهی نکردم و هرگز نمیگم غلط کردم . قاضی تهدید کرد برات 7 سال زندان می برم و او گفت : 7 سال زندانی می کشم . قاضی گفت برو باید 7 سال اون تو بمونی . ولی بعد از یک ربع صدایش کرد و گفت : مرا از رو بردی ، حالا برو وثیقه صد میلیونی تهیه کن تا آزاد شوی و خانواده اش بلافاصله وثیقه را آماده کردند و او آزاد شد . به همین دلیل همکلاسیهای او مانند یک قهرمان از او استقبال کرده بودند و سایر مردم جلوی اوین نیز با شنیدن این حکایت از جثه ای چنین ظریف ، یکبار دیگر به داشتن چنین فرزندانی افتخار کردند و چندین و چند بار این دختر قهرمان مورد تشویق مردم ، خانواده و دوستانش قرار گرفت .
****
شنبه 15/12/88 به اتفاق تعدادی از مادران عزادار دیگر از خانه ندا مستقیما به سمت زندان اوین رفتیم تا به مردم و خانواده زندانیان ملحق شویم . ما شاهد آزادی تعدادی از زندانیان بودیم و همراه با بقیه خانواده ها با آزادیشان شاد شدیم و به گرمی از آنان استقبال کردیم . در آن شب از تماس یکی از دوستان زندانیمان با خانواده مطلع شدیم که اظهار امیدواری می کرد تا پایان این هفته آزاد می شوند و ما هم بی صبرانه آرزوی دیدار دوباره شان را داریم .
در این شب جوانی آزاد شد که مورد استقبال مردم قرار گرفت . همسر و پدر همسرش شبهای متوالی انتظار آزادیش را کشیده بودند ، پس از آزادیش پدر همسرش طی سخنرانی چند دقیقه ای از مردم و خانواده ها برای همراهی و همدردیشان بسیار تشکر کرد و گفت در تمام این شبها شما نگذاشتید لحظه ای احساس تنهایی کنیم ، از تک تک مردم تشکر کرد و گفت از این پس هم ما شما را تنها نمی گذاریم .
****
یکشنبه 16/12/88 ما باز هم جلوی اوین بسر می بریم . حوالی ساعت 8:30 آقای عبدالله مومنی با وثیقه 800 میلیونی برای 5 شب از زندان خلاص شدند تا در کنار خانواده شان باشند . مردم با شادی از او استقبال کردند علاوه بر آن حدود 150 نفر از دوستانش برای استقبال از او آمده بودند و لحظات پر شوری آفریده شد .
جوانی دیگر آزاد شد که وقتی پایین آمد برای لحظاتی دستش را به علامت V بالا برده بود که با تشویق بی امان مردم روبرو شد . وقتی به پایین پله ها رسید گفت خانواده ام از آزادیم اطلاع ندارند موبایلی بدهید تا به آنها خبر دهم . یکی از مادران موبایلش را داد تا تماس بگیرد . مادرش آنطرف جواب داد و او گفت : مامان شام چی داری ؟ من شام خونه ام ، من آزاد شدم بیاید دنبالم و یکبار دیگر مردم برای روحیه بالایش تشویقش کردند و بعد تعریف کرد عصر با خانواده اش صحبت کرده بود و گفته بود : من دارم مقاومت می کنم شما هم مقاوم باشید بنابراین خود و خانواده اش انتظار آزادیش را نداشتند . وقتی مادر و خانواده سراسیمه و خوشحال رسیدند ، مادر مدتها او را در آغوش گرفته و گریه می کرد ، مردم برای شادباش به مادر یکبار دیگر آنها را تشویق کردند و دوستی می گفت : پسرت یک قهرمانه . دوستی دیگر می گفت : آدم یا بچه نداشته باشه یا اگه داره بچه ای مثل این داشته باشه .
****
دوشنبه 17/12/88 مادران عزادار به مناسبت روز زن جلوی زندان اوین گرد هم آمدند تا این روز را کنار خانواده زندانیان و همراه با خانواده مادران دربند جشن بگیرند ، تعداد مادران از هر شب بیشتر بود .
همسر یکی از مادران چندین شاخه گل سرخ و یک جعبه شیرینی آورده بود که گلهای سرخ را دخترش بین مادران عزادار و زنان دیگر و شیرینی را بین تمام مردم پخش کرند ، هنگام دادن شاخه گل روز زن را به زنان جلوی زندان تبریک می گفتند ، زنان از این کار شاد شدند و هریک برای دختر جوان آرزوی بهترینها را می کردند و از این کار با ارزش تشکر کردند .
در این شب حدود 10 نفر آزاد شدند ولی حتی یک زن هم در میان آزاد شدگان نبود تا زنان احیانا دچار توهم نشوند .
چند تن از جوانانی که آزاد شده بودند دستانشان را به نشانه V بالا برده بودند که باز هم با استقبال گسترده مردم روبرو شدند ، جوانی با کتاب و جزوه هایش آزاد شد و آخرین جوانی که آزاد شده بود یکی از هم بندیهایش هم که شب قبل آزاد شده بود و مردی تقریبا سالمند بود به استقبالش آمد و در آغوشش گرفت .
او که روز 22 بهمن بازداشت شده بود می گفت تنها دلیل بازداشتم ایرانی بودنم بود ، پدربزرگ و مادربزرگ پیرش به استقبالش آمده بودند و از مردم برای حضورشان تشکر می کردند و مادربزرگش برای آزادی همه زندانیان دعا می کرد و مادری تسبیح سبز به مادربزرگ تقدیم کرد .
ارسال شده توسط madarane azadar
سه شنبه ۹ مارس ۲۰۱۰

ماه مارچ ، ماه گرامی داشت جنبش زنان جهان

ماه مارچ ، ماه گرامی داشت جنبش زنان جهان

" مادران عزادار ایران" که یکی از بزرگترین پرچم دارن جنبش دمکراسی ایران و مدافعان حقوق بشر در شرایط بسیار دشوار و پر اختناق ایران محسوب می شوند، اینک از طرف بسیاری جنبش های آزادی خواهانه و حرکت های حق طلبانه زنان از سراسر جهان مورد توجه و شناسایی قرار گرفته اند.از جمله، گروههایی چون "زنان سیاهپوش" و " مادران آرژانتین موسوم به " مادران پلازا د مایو" نیز همبستگی خود را با مادران عزادار ایران اعلام نموده اند.

به همین مناسبت روز شنبه 13 مارچ، در گردهمایی هفتگی حامیان آنان در لوس آنجلس، قطعه فیلم مستندی در رابطه با مبارزات مردم آرژانتین علیه رژیم دیکتاتوری و مقاومت آن مادران، در فضای باز به نمایش گذاشته خواهد شد که به جهت مشابهت آن با شرایط کنونی ایران دیدن آن به همه هموطنان گرامی توصیه میشود.

شروع نمایش فیلم : ساعت 5:30 ، شنبه 13 مارچ

مکان :پارک تقاطع خیابان اوشن و کلرادو، ورودی سانتامونیکا پیر

۱۳۸۸ اسفند ۱۸, سه‌شنبه

گزارش تصویری / مراسم ۸ مارس در سنندج برگزار شد

گزارش تصویری / مراسم ۸ مارس در سنندج برگزار شد

طبق گزارش رسیده به سایت اشتراک امروز سه شنبه مراسم روز جهانی زن ۸ مارس از سوی کمیته برگزاری مراسم روز جهانی زن در شهر سنندج برگزار گردید. مراسم روز جهانی زن در خیابان انقلاب در بازار فخر الدین با حضور جمعیت زیادی از زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب برگزار شد . طبق گزارش رسیده مراسم مذکور با استقبال مردم وزنان و مردم در مسیر منتهی به محل برگزاری روز زن روبرو گردید و در پایان قطعنامه ای از سوی یکی از مسولین برگزاری مراسم قرائت شد و مورد تائید حاضرین قرار گرفت. گزارشات تکمیلی متعاقبا اعلام خواهد شد.
سایت اشتراک
DSC005817.jpgDSC005816.jpgDSC005814.jpgDSC005815.jpgDSC005813.jpgDSC005818.jpgDSC00581.jpg