۱۳۹۵ شهریور ۱۰, چهارشنبه

مادران پارک لاله ایران: در آستانه‌ی بیست و هشتمین سال‌گرد اعدام گروهی زندانیان سیاسی

در آستانه‌ی بیست و هشتمین سال‌گرد اعدام گروهی زندانیان سیاسی


اگر به روند تثبیت ریاکارانه‌ی جمهوری اسلامی از همان روزهای اول انقلاب 57 نظری بیفکنیم، متوجه سرکوب گسترده‌ی حکومت می‌شویم که چگونه با ترفندهای مختلف تلاش کردند پایه‌های حکومت ناعادلانه‌شان را برای مدتی محکم کنند و بر خواسته‌های دموکراتیک مردم و آزادی خواهان سوار شوند و فعالان سیاسی و اجتماعی را خفه کنند، هرچند با تمام جنایاتی که انجام دادند، بهترین نیروهای دگراندیش را سر به نیست یا آواره و پراکنده کردند، ولی خیلی هم موفق نشدند جامعه را به سکوت بکشانند و هر روز شاهد گسترده شدن اعتراض‌ دگراندیشان در سطوح مختلف جامعه هستیم و پایه‌های قدرت‌شان روز به روز لرزان‌تر می‌شود. اختلاف‌های درونی‌شان نیز برای کسب قدرت و ثروت شدیدتر شده و آبروی باقی مانده‌شان نیز برای مردمی که هنوز امیدی به آن‌ها دارند، به باد می‌رود، چون توان مدیریت و اداره‌ی جامعه را ندارند و نمی‌توانند پاسخ‌گوی نیازهای مردم باشند و در نتیجه افشاگری و اعتراض‌های مردمی روز به روز گسترده‌تر خواهد شد.

-        پس از شانزده سال، از برگزاری مراسم احمد شاملو شاعر آزادی خواه، در امام زاده طاهر کرج جلوگیری به عمل آوردند و درب عمومی گورستان را به روی مردم و دگراندیشان بستند، ولی اندیشه ورزان آزادی و عدالت، اجازه‌ی به سکوت کشاندن این حق کشی را به حکومت ندادند و این مراسم به خیابان یعنی جایی که عرصه‌ی واقعی مبارزه‌ی مردمی است، کشانده شد.

-        اعدام‌های بی‌رویه‌ی زندانیان سیاسی و عادی در تهران و شهرستان‌ها رو به فزونی است و هم اکنون تنها در زندان اوین 52 جوان زیر 32 سال در انتظار اعدام به سر می‌برند. دردناک‌تر اعدام زندانیان گمنامی است که هیچ نامی و نشانی از آن‌ها رسانه ای نمی‌شود یا اعدام‌هایی که برای فریب جامعه و هم چنین برای ایجاد ترس در جامعه عمومی می‌شود و نمایشی به راه می‌اندازند و متاسفانه برخی از مردم و حتی کودکان نیز به تماشای این اعدام‌ها می‌روند، در حالی که جنایت کاران و خطاکاران اصلی در جای دیگری آسوده نشسته‌اند، و بسیاری موارد دیگر که امکان بازگویی همه‌ی آن‌ها نیست، ولی این وضعیت ادامه نخواهد یافت زیرا هر روز شاهد اعتراض‌های گسترده برای لغو مجازات اعدام در سطح ملی و بین المللی هستیم. 

-        احکام ناعادلانه و سنگین بیداد می‌کند و قانون یا رویه‌ی یک‌سانی برای صدور احکام وجود ندارد و ارگان‌های مختلف و قضات بنا به میل و سلیقه‌ی شخصی‌شان، دگراندیشان را برای اعتراض به ساده‌ترین حقوق‌شان محکوم کرده و به زندان می‌اندازند یا با وثیقه‌های سنگین آن‌ها را به طور موقت آزاد کرده و دایم با تهدید و فشار و ممنوعیت کار و سفر و تحصیل و بلاتکلیفی روبرو هستند، از آن طرف شاهد اعتراض‌های گسترده به این احکام ناعادلانه در سطح ملی و بین المللی هستیم.

-        وضعیت زندان‌ها در شرایط بحرانی قرار دارد و مشخص نیست درون زندان‌ها چه می‌گذرد و بر سر زندانیان چه می‌آورند. حتی به عمد رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی بیمار را به تعویق می‌اندازند تا از بین بروند. هم‌چنین زندانیان را با انواع و اقسام شکنجه‌های جسمی و روحی روبرو می‌کنند که در انتها زندانیان مجبور می‌شوند برای رسیدن به کمترین خواسته‌شان باز هم از جان خود مایه ‌گذارند و اعتصاب غذا ‌کنند و این وضعیت شرایط زندانی را به مراتب سخت‌تر می‌کند زیرا نیاز به عزمی عمومی برای تغییر دارد و شاهدیم که این شرایط با همبستگی دیگر زندانیان و حمایت‌های گسترده‌ی بین المللی از خواسته‌های به حق زندانیان، در حال تبدیل شدن به جنبشی گسترده است.


-        گورستان‌های دگراندیشان را در شهرهای مختلف خراب کرده و تلاش می‌کنند نام و نشانی از آن‌ها نماند، در حالی که ایستادگی و پایداری خانواده‌ها و فعالان سیاسی و اجتماعی از همان سال‌های اولیه تثبیت قدرت‌شان در جریان بوده و هم اکنون نیز در سطح ملی و بین المللی در جریان است.

-        هر روز خبرهایی می‌رسد که کارخانه‌های مختلف به ورشکستگی کشیده شده یا تعطیل می‌شوند یا برای سود بیشتر آن را تعطیل کرده تا برج سازی کنند و کارگران از کار بیکار می‌شوند یا همین حقوق اندک‌شان نیز پرداخت نمی‌شود. هم‌چنین افراد تحصیل کرده و فارغ التحصیل در مقاطع لیسانس، فوق لیسانس یا دکترا نیز به خیل بیکاران می‌پیوندند و حکومت نه تنها هیچ تلاشی برای معضل بیکاری نمی‌کند، بلکه با ارائه‌ی آمارهای دروغ، تلاش می‌کند این وضعیت را به گونه ای دیگر نشان دهد. یا خبرهایی ناراحت کننده از دستگیری و برخوردهای خشونت‌آمیز با ‌افرادی که به علت بیکاری گسترده به دست فروشی روی آورده اند یا کشتار بی رحمانه کول بران در استان‌های مرزی کشور و بسیاری موارد دیگر از شلاق زدن کارگران و اذیت و آزار مردم که هر روزه شنیده می‌شود. ولی این شرایط ادامه نخواهد یافت و هر روز شاهد اعتراض و اعتصاب و تحصن گسترده کارگران و معلمان و دیگر زحمتکشان در شهرهای مختلف ایران هستیم.

-        گرانی بیداد می‌کند و روز به روز قدرت خرید مردم کمتر می‌شود و امکان ایجاد تعادل بین هزینه‌ها و مخارج یک زندگی ساده ناممکن شده است و از طرف دیگر از گوشه و کنار شاهد افشاگری در مورد حقوق‌های نجومی و پاداش‌های بی‌رویه به مسئولان حکومتی هستیم و دیری نخواهد پایید که مردم در اعتراض به این تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌ها به خیابان بریزند و اعتراض‌های گسترده ای صورت گیرد.

-        وضعیت بهداشت و درمان و آموزش روز به روز فاجعه بار‌تر می‌شود و هر روز شاهد مرگ‌های خاموش ناشی از این وضعیت بحرانی در بخش سلامت و بهداشت در جامعه هستیم. ظاهرا می‌گویند امنیت داریم، ولی سایه‌ی مرگ بر اثر سکته، سرطان، تصادف، آلودگی هوا، خودکشی، خودسوزی و بیماری‌های روحی و روانی، امنیت و آرامش ما را با خطر جدی روبرو کرده و روزی نیست که خبر مرگ یا بیماری یا خودکشی(از کودک 10 ساله تا بالغ 80 ساله) عزیزی را نشنویم. پزشکی و آموزش و پرورش‌مان نیز تجاری شده، آن هم نه تجاری با قواعدی شفاف و پاسخ‌گو، بلکه به پلیدترین و زشت‌ترین شکل ممکن که نتیجه‌اش گذاشتن قانونی یک طرفه در بیمارستان‌هاست که اگر بیمار یا همراه بیمار به پرسنل درمانی توهین کنند، با زندان و شلاق و جزای نقدی روبرو خواهند شد. البته ما معتقدیم هیچ فردی حق توهین به دیگری را ندارد و می‌دانیم که پرسنل زحمتکش درمانی نیز تحت فشار شدیدی هستند، از یک طرف حق‌شان به آن‌ها پرداخت نمی شود و از طرف دیگر دائم با بیمار و بیماری سر و کار دارند، ولی حق بیمار و همراه بیمار در این بین چه می‌شود؟ چگونه می‌توان به جای پاسخ‌گویی و رسیدگی به وضعیت بیمار، او را از بیمارستان بیرون کرد یا به زندان انداخت، یا اگر بیمار به خاطر بی توجهی پرسنل درمانی یا درمانِ اشتباه پزشک یا استفاده از داروی تاریخ گذشته با مشکل جدی روبرو شود یا بمیرد، چه کسی یا چه سازمانی پاسخ‌گوست؟ اعتراض به این وضعیت نیز رو به گسترش است و بی تردید روزی همگانی و فراگیر خواهد شد.


-        وضعیت آب و هوا و محیط زیست روز به روز وخیم‌تر می‌شود و بسیاری از بیماری‌های مرگ‌بار نیز ناشی از آلودگی هوا و این وضعیت خطرناک و بحرانی است و جنبش‌های مدنی برای محافظت از محیط زیست و هوای پاک و نجات جان مردم از این فلاکت در حال گسترش است.

-        مسئولان حکومتی با بهره برداری از شرع و عرف و قانون بی قانونی‌شان، از اخلاق، حقوق بشر و رعایت اصول انسانی دم می‌زنند؛ ولی فساد، رشوه خواری، دزدی، احتکار، وارد کردن و توزیع مواد مخدر، تجاوز به حریم و حقوق مردم و تبعیض و بی عدالتی از هر نوعش بیداد می‌کند و قوه قضائیه نیز هم دست دزدان، تنها جاده صاف کن بی‌قانونی‌ها و رشوه خواران و جانیان و دزدانِ جان و مال مردم شده  و همه در دزدی‌ها و باند بازی‌ها شریک‌اند و بودجه‌ی کشور و مردم را به یغما می‌برند و برای سومین سال پیاپی مقام نخست پول‌شویی در جهان را کسب می‌کنند، این چنین است که یکی را به جرم دزدی برکنار می‌کنند و دیگری هنوز نیامده راه او را پی می‌گیرد و در این میان مردم‌ هاج و واج نظاره گر این بی‌عدالتی‌ها هستند، ولی این وضع پایدار نخواهد ماند و بالاخره مردم به تنگ آمده جلوی این بی‌عدالتی‌ها را خواهند گرفت.

-      تبعیض و فشار بر زنان نیز بیداد می‌کند، از تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها و مشاغل گرفته، تا کنترل باروری تحت عنوان افزایش جمعیت و دیگر مصادیق تبعیض بر زنان. حجاب اجباری نیز از همان روزهای اول انقلاب به اشکال مختلف به مردم تحمیل شد، ابتدا می‌گفتند حجاب اجباری نیست، ولی از آن طرف با اسیدپاشی و چاقو کشی و تیغ زنی و سپس با تصویب قانون و ممانعت از ورود زنان بدون حجاب اسلامی به سازمان‌ها و ادارات و دانشگاه‌ها، حجاب را اجباری کردند، ولی در طی این سال‌ها شاهدیم که جوانان و زنان مبارز به هر شکلی که بتوانند، به حجاب تحمیلی حکومت تن نمی‌دهند و به اشکال مختلف با آن مبارزه می‌کنند.

-        مسئولان حکومتی از کنترل کشور ناتوان شده‌اند و حتی پس از انجام برجام و وعده‌های توخالی برای همراه کردن مردم با حکومت، نتوانستند قدمی برای بهبود وضعیت زندگی مردم به تنگ آمده بردارند و روز به روز کاری‌های کثیف‌شان از گوشه و کنار بخش‌های ناراضی درونی خودشان بیرون می‌زند و با وجود شبکه‌های مجازی و افقی و مردمی، دست‌شان رو می‌شود و دیگر امکان کنترل و به سکوت کشاندن جامعه را ندارند.

-        جنبش‌های مختلف از جنبش‌ دادخواهی گرفته تا جنبش زنان، کارگران، معلمان، دانشجویان و دیگر جنبش‌های مردمی روز به روز گسترده‌تر می‌شود و حکومت ناتوان از پاسخ‌گویی است و تا ابد هم نمی‌تواند با سرکوب،  این جنبش‌ها را به سکوت بکشاند.

بیست و هشت سال از فرمان خون‌بار روح‌الله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی با هم دستی دیگر مسئولان حکومتی برای قتل عام بهترین و شریف‌ترین مبارزان راه آزادی و برابری و عدالت در زندان‌های ایران می‌گذرد و هنوز هیچ ارگانی مسئولیت این جنایت‌های بی‌شمار را نپذیرفته است که چرا و چگونه زندانیانی که دوران محکومیت خود را می‌گذراندند یا حکم‌شان به پایان رسیده بود را اعدام کردند و بدون هیچ نشانی در گورهای گروهی به خاک سپردند. زمان آن رسیده است که به طور جدی‌تر حکومت را به چالش بکشانیم و بخواهیم پاسخ‌گویی این همه بی‌عدالتی باشد.


ما مادران پارک لاله ضمن تاکید همیشگی خود بر سه خواست خود: 1)آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی؛ 2)لغو مجازات اعدام و 3)محاکمه و مجازات آمران و عاملان جنایت‌های صورت گرفته در طول دوران حکومت جمهوری اسلامی؛ اعتقاد عمیق داریم که بدون آزادی اندیشه و بیان و مذهب و جدایی دین از حکومت، نمی‌توان به آزادی واقعی دست یافت. ما ضمن اعلام همبستگی با مبارزات همه‌ی مردم ایران در داخل و خارج از کشور، اعلام می‌کنیم که هم‌چنان صدای دادخواهی خانواده‌های کشته شدگان و زندانیان سیاسی و عقیدتی و دیگر مبارزان حق طلب برای کشف حقیقت و برقراری عدالت هستیم و امید داریم که این مبارزات حق طلبانه‌ی مستقل از حاکمیت، مسیر برقراری عدالت را هموار کند.  


مادران پارک لاله ایران

12 مرداد 1395  

۲۸‌مین سالگرد اعدام‌های تابستان ۶۷ در خاوران برگزار شد

۲۸‌مین سالگرد اعدام‌های تابستان ۶۷ در خاوران برگزار شد


برگرفته از سایت رادیوزمانه
۰۵ شهریور ۱۳۹۵
در بیست و هشتمین سالگرد اعدام‌های دسته جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، چند ده تن از نزدیکان و خانواده‌‌های اعدامیان تابستان ۶۷ و  دهه ۶۰، در خاوران، محل گورهای دسته‌جمعی این جان‌باختگان حضور یافتند.
خاوران - عکس از آرشیو
خاوران – عکس از آرشیو
این مراسم جمعه پنجم شهریور / ۲۶ اوت برگزار شد و خانواده‌ها و نزدیکان اعدامیان سیاسی با خواندن شعر و سرود و قرار دادن شاخه‌های گل بر سر مزار بستگان خود، در خاوران گرد آمدند.
بیست و هشتمین سالگرد اعدام‌ها در شرایطی برگزار شد که مأموران امنیتی در محل مستقر بودند اما برخلاف سال‌های گذشته از ورود جمعیت به محوطه این گورها ممانعت نکردند.
گورستان خاوران در جنوب شرق تهران و در کنار قبرستان بهائیان و ارامنه ایران قرار دارد.
خاوران، محل گورهای دسته‌جمعی شماری از زندانیان سیاسی اعدام‌شده در ایران است که در تابستان ۶۷ و به دنبال فتوای آیت‌الله خمینی، رهبر پیشین ایران در آنجا دفن شدند. این زندانیان سیاسی در حالی در دادگاه‌هایی چند دقیقه‌ای بار دیگر محاکمه و به اعدام محکوم شدند که پیشتر بسیاری از آن‌ها حکم زندان گرفته بودند.
تا پیش از سال ۶۷، جمهوری اسلامی ایران این مکان را برای دفن برخی از زندانیان سیاسی که در طول دهه شصت اعدام شده بودند مورد استفاده قرار می‌داد.
خانواده‌ها و نزدیکان اعدامیان، به‌طور سنتی در اولین جمعه شهریور و آخرین جمعه اسفندماه هر سال برای یادبود این زندانیان سیاسی در گورستان خاوران گردهم می‌آیند.
جمهوری اسلامی تا کنون از ارائه توضیح درباره این اعدام‌ها خودداری کرده و اجساد اعدامیان را به خانواده آنها تحویل نداده است.
بیست و هشتمین سالگرد اعدام‌های دسته جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در شرایطی برگزار می‌شد که اواسط مردادماه امسال انتشار فایل صوتی دیدار آیت‌الله منتظری با شماری از مسئولان ارشد قضایی و اطلاعاتی درباره اعدام‌های تابستان ۶۷ با واکنش گسترده مقام‌های حکومتی در ایران مواجه می‌شد.
در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد برخورد با نزدیکان و خانواده‌های این زندانیان شدت گرفته بود.
طی بیش از دو دهه گذشته خانواده‌ها و نزدیکان این اعدامیان بارها به سبب پیگیری حقیقت این اعدام‌ها و برگزاری مراسم یادبود برای قربانیان سال ۶۷ و همچنین  دهه ۶۰ با بازداشت و احکام زندان مواجه شده‌اند.

منصوره بهکیش: پنجم شهریور 95 در خاوران

پنجم شهریور 95 در خاوران


حدود هشت صبح با چند سواری دیگر از خانواده‌ها، هم‌زمان به خاوران رسیدیم، خیابان لپه زنک آرام بود و جلوی در پشتی سمت بهایی‌ها نیز ماموری دیده نمی‌شد و کارگری از گورستان بهایی‌ها بیرون در مشغول آب پاشی بود، به او گفتم چه خوب، امسال برای ما آب پاشی جارو هم می‌کنید! او خندید و هیچ نگفت.
گل‌های‌مان را برداشتیم و به سینه فشردیم و با پاهای محکم وارد گلزار خاوران شدیم. خبری از مامورها نبود و خوشحال که پس از سال‌ها می‌توانیم در روزهایی که عزیزان ما را در زندان‌ها کشتند، در خاوران و در خلوت خودمان باشیم، "گویی قلعه‌ای را فتح کرده‌ایم"، همه شاد و خوشحال بودیم، بخصوص برخی که کمتر به خاوران می‌آیند. اشک در چشمان‌شان حلقه زده بود، هم اشک شادی از بودنمان در کنار همدیگر بدون حضور پلیس و هم اشکی تلخ از ظلمی که شده و چه وحشیانه آن‌ها را از ما گرفتند. برخی می‌گفتند واقعا مانده‌ایم که چگونه یک حکومت می‌تواند این چنین خشونت طلب باشد که حتی اجازه‌ی آزادانه برگزاری مراسم به خانواده‌ها را هم ندهد و خانواده‌ها و ما را در این حسرت نگه دارد، مگر ما و آن‌ها همراه هم شاه را بیرون نکردیم؟ آخر چرا باید این گونه شود؟! البته پرسش و تعجب بیهوده‌ای است، چون اعمال و رفتار سران حکومت اسلامی از همان زمان شاه در زندان‌ها معلوم بود، این که با زندانیان چپ هم سفره یا هم ملاقه نمی‌شدند، زیرا عزیزان ما را نجس می‌دانستند. ما خیلی خوش باور و خام بودیم که فکر می‌کردیم این‌ها می‌توانند دوست و همراه ما باشند.
هر کدام به سویی رفتیم تا دقایقی را در خلوت خود با عزیزمان باشیم و به سلیقه‌ی خود محلی که حس می‌کردیم شاید او آن جا باشد را تمیز و گل باران کنیم. خیالم پر کشید که خاوران در شرایطی دموکراتیک چگونه خواهد شد، آن بوته‌های خشکیده که با گل‌های تازه تزیین شده بود، آن دیوارهای کثیف که با رنگ شماره گذاری شده و بیشترشان نیز پاک شده اند، آن آثار سوخته‌های آتش از جمع آوری زباله‌هایی که دایم در آن جا می‌ریزند و آن نشانه‌هایی که برخی خانواده‌ها گذاشته بودند و بارها مورد هجوم ماموران قرار گرفته و نابود شده بود، آن طرف‌تر نیز برگ‌های خشکیده و سنگ و کلوخ‌هایی که از خرابی بخش‌هایی از خاوران باقی مانده است.
و مساله مهم این است که در همین فضای خشک و خشن و پر از زخم و درد،  آن حضور گرم خانواده‌ها و با هم بودن و گل آرایی‌های‌شان است که هم ما و هم خاوران را زنده می‌کند. مهم نیست که نمی‌توانیم مانند گورستان عادی آن جا را بیاراییم، هرچند حق اولیه‌ی ماست، ولی خاوران و خاوران‌ها گورستان‌های مردگان عادی نیستند و نمی‌توانیم مانند گورستان‌های عادی آن جا را بیاراییم، چون تعدادی زیادی از عزیزان‌مان را در کانال‌هایی در آن جا مدفون کرده اند.




















پس از این که زمان کوتاهی در بخش‌های مختلف ایستادیم، سپس همه به سمت قطعه بالایی رفتیم، جایی که معمولا مراسم خاوران را در آن جا برگزار می‌کردیم، دور هم جمع شدیم و گل‌های‌مان را پخش کردیم و چند تصویر از عزیزان که به همراه داشتیم را گذاشتیم و دورشان را گل باران کردیم.


جمعیت آنقدر زیاد نبود، ولی آن قدر بودیم که بتوانیم دور هم جمع شویم و یادشان را گرامی بداریم. تعدادی نیز در حال آمدن بودند و احتمالا تعدادی نیز بعد از ما آمدند. چند نفر از خانواده‌ها شعرهای زیبایی خواندند که خاطرم نیست چه شعرهایی بود و سرودهایی هم‌چون سرود خاوران، کاروان و آری آری زندگی زیباست. برخی نیز در صحبت‌های کوتاهی از خاطرات‌شان گفتند و من نیز یاد مادران و خانواده‌هایی کردم که از سال 60 خاوران را زنده نگاه داشتند و در حال حاضر در میان ما نیستند، مادران و خانواده‌هایی هم چون زرگر، ریاحی، سرحدی، پنجه شاهی، معینی، پرتوی، صفاییان، بهکیش، میلانی، پروانه میلانی، رضایی، عجم، پناهی و بسیاری دیگر که حضور ذهن نداشتم و نام نبردم و بی تردید حضورشان در این سال‌ها بسیار موثر بوده است و آرزوی سلامتی و پایداری دیگر مادران و خانواده‌ها را داریم. پس از آن نیز خانواده‌های که تمایل داشتند، پشت آن چند قاب عکس و بخشی که گل باران کرده بودیم، ایستادند و عکسی به یادگار گرفتیم.  
هنوز مراسم به پایان نرسیده بود و می‌خواستیم به قطعه ی پایینی برویم و آن جا نیز مدتی دور هم جمع شویم و یادی از اعدام شدگان سال‌های قدیمی‌تر دهه شصت کنیم که ماموران سر رسیدند، ابتدا ماموران نیروی انتظامی از کلانتری خاور شهر و سپس تعدادی لباس شخصی با چهره‌هایی خشن و هیکل‌هایی درشت که معلوم نبود از کدام ارگان هستند که حتی نمی‌توانستند به چشم‌های ما نگاه کنند و هنگامی که ما خارج می‌شدیم، آن‌ها وارد شدند.
به ماموران نیروی انتظامی گفتم خودتان را سبک کردید، ما یادشان را گرامی داشتیم و یواش یواش داشتیم می‌رفتیم، هرچند مراسم آن طوری که شایسته‌ی قتل عام شدگان خاوران است، برگزار نشد و تعداد خانواده‌ها و همراهان به نسبت سال‌هایی که مراسم گروهی داشتیم، بسیار اندک بود و این جای تاسف دارد، ولی باز هم خوشحال بودیم که به نسبت سال گذشته تعداد بیشتری آمده بودند. در راه بازگشت هنوز خانواده‌هایی می‌آمدند و کاش می‌توانستیم مدت طولانی‌تری آن جا بمانیم تا دیگر خانواده‌ها نیز از این حضور و کنار هم بودن خشنود شوند، ولی ماموران امان ندادند و ما را به بیرون از خاوران راهی کردند. البته مشخص بود که قصد درگیری ندارند و ما هم خوشحال بودیم که پس از چندین سال توانستیم مراسمی در خاوران و در آرامش برگزار کنیم، بخصوص امسال که پس از علنی شدن صحبت‌های آیت الله منتظری و صحبت‌های پیرامون کشتار سال 67 و بررسی آن جنایت‌ها، نیازش را حس کرده بودیم و انتظار می‌رفت که خانواده‌های زیادی حتی از شهرستان‌ها بیایند و حضور‌یابند و امیدوارم خانواده‌ها توجه کنند که چقدر حضورشان برای دادخواهی اهمیت دارد و نیروهای امنیتی نیز به همین دلیل از این حضور جلوگیری کنند و ما نباید به آن‌ها اجازه دهیم که ما را از این ساده‌ترین حق‌مان نیز محروم کنند. این حق ماست که حکومت را به چالش و پاسخ گویی بکشانیم و وظیفه‌ی آن‌هاست که به ما پاسخ دهند. آن‌ها دل‌شان می‌خواهد که این جنایت‌ها را به فراموشی بسپاریم و هیچ صدایی از ما بیرون نیاید، ولی ما خانواده‌هایی که به دنبال کشف حقیقت و دادخواهی هستیم، می‌خواهیم بدانیم، همان طوری که در دادخواست بسیار مهم برخی از خانواده‌ها در سال 67 به حسن حبیبی[i] آمده و هنوز بی پاسخ مانده است یا در نامه‌ی فردی من به حسن روحانی که در چند سال اخیر و در 16 مرداد سال 92 نوشته شده و باز هم بدون پاسخ مانده است.
ما خانواده‌ها پس از بیست و هشت سال از کشتار زندانیان سیاسی در سال 67، هنوز نمی‌دانیم چه تعدادی از عزیزان‌مان به دست عاملان جمهوری اسلامی کشته شده اند و قبل از هر چیز، خواهان اعلام رسمی تعداد دقیق و اسامی و محل دفن اعدام شدگان دهه‌ی شصت و به ویژه تمامی قتل عام شدگان دولتی سال 67 که حکم زندان داشتند، هستیم.

منصوره بهکیش
6 شهریور 1395

1-      دادخواست برخی از مادران و خانواده‌های خاوران: http://www.bidaran.net/spip.php?article25
2-      آقای روحانی صدای ما را بشنوید: http://www.mpliran.net/2013/08/blog-post_7.html

استخوان‌ها سخن می‌گویند

استخوان‌ها سخن می‌گویند


تاریخ نگاران از پس سکوتی سنگین
وقایع تاریخیش می‌نامند و از کنارش می‌گذرند،
سخنی گفته باشند. تنها بدان سبب که
 اما ما هرگز از یاد نمی بریم. که فاجعه چگونه شکل گرفت و ماند. 
هنوز هم
می شماریم آن زخم‌ها را
که با خاک در آمیختند 
زمین غمناک خاوران را  و می‌بینیم
مرثیه خوان جان‌های بیدار به خون خفته
اما هیچ گاه فراموش نمی کنیم گذر ایام را،
و به فراموشی نمی سپاریم چهره شیاطین را
و رطیلان آماده ی شکار را
هر دم به گونه‌ای آشکار می‌شوند
 تا آن رخداد از کنج فراموشی به در آید ...حتی اگر در زیر خروارها خاک پنهانش کنند.
خاطره ی نازدودنی آن شهریور نحس
که ماه مرگ بود در یادها می‌ماند
و زیر انبوهی از خاک تفته
در قلب تپان جان باختگان می‌ماند
و ما هم چنان از کنارشان می‌گذریم و گه کاه با سرودن مرثیه‌ای
و بغضی نشسته بر گلو
آتش درون را فرو می‌نشانیم.
اما عمق فاجعه را
چگونه باید یا فت؟
با عمق اندوه مردم، شاید 
یا سوته دلان همواره سوگوار
که دریا صدای آهشان را شنید و واپس نشست....غمی فراموش نشدنی
در ژرفای جان آدمی 
که آسمان را به غرش درآورد و اشک بار کرد.
آیا این تنها واقعه‌ای تاریخی بود؟
که تاریخ نگاران گفتند و شاعران در رثایش سرودند
مرگ شراره‌های خورشید را ببین
تا ژرفای فاجعه را دریابی.
یاد آر تابستان سال 67 را،
و آن حمام خون را،...که بر زمین تشنه
جاری شد،
و آن استخوان‌ها را ببین 
که سخن می‌گویند 
و آن گل‌های سرخ را ببین،
شکفته بر پهن دشت میهن


رحمان و آذرنگ

7 شهریور 95

شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران: جنایت علیه بشریت نه فراموش شدنی و نه بخشودنی است!


!جنایت علیه بشریت نه فراموش شدنی و نه بخشودنی است

یادمان کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷
امسال با گذشت ۲۸ سال از کشتار هولناک چند هزار تن از زندانیان سیاسی توسط هیات مرگ جمهوری اسلامی، در شرایطی مراسم یادبود عزیزان‌ به قتل رسیده مان را برگزار می‌کنیم که پخش وسیع سخنان افشاگرانه آیت الله منتظری و پیگیری های دادخواهان پیرامون قتل عام ۶۷ و پاسخ گو کردن آمران و عاملان این جنایت، سرانجام برخی از مسئولان رژیم اسلامی را، هرچند با تاخیری ۲۸ ساله، از موضع انکار بیرون کشید و مجبور به اعتراف به این جنایت بی‌سابقه در تاریخ کشورمان کرد.
اما، همین مسئولان و از جمله حسن خمینی نوه آیت الله خمینی، بی‌شرمانه و با عجله به توجیه جنایات پرداختند و بر ضرورت آن اعدام‌ها برای حفظ «انقلاب اسلامی» تاکید کردندراست این است که نه انکار و نه توجیه مسئولان جمهوری اسلامی، نمی‌تواند پرونده کشتار فجیع ۶۷ را که مصداق واقعی جنایت علیه بشریت است به بایگانی تاریخ بسپارد، چرا که جنایت علیه بشریت نه شامل مرور زمان می‌گردد و نه به فراموشی سپرده می‌شود.
با ایستادگی و پیگیری مستمر مادران و خانواده های خاوران و جان به در بردگان از کشتار ۶۷ و هم‌چنین با تلاش و افشاگری نهادها و شخصیت‌های مدافع حقوق بشر در ایران و خارج از کشور، سرانجام پس از ۲۸ سال، افکارعمومی در ایران و جهان رفته رفته به ابعاد گسترده اعدام‌های دهه ۶۰ و به ویژه کشتار هولناک زندانیان سیاسی در تابستان و پائیز سال ۶۷ پی می‌برندبدون شک پایداری خانواده‌ها و استمرار افشاگری‌ نهادهای مدافع حقوق بشر و گروه‌های سیاسی و اجتماعی و غیره می‌تواند موجب تقویت و گسترش جنبش دادخواهی در داخل و خارج از کشور شود و با توجه به رسمیت شناخته شدن این کشتار بعنوان جنایت علیه بشریت توسط دولت کانادا در سال ۲۰۱۳، زمینه را برای محاکمه آمران و عاملان اعدام‌های دهه ۶۰ و کشتار ۶۷ در یک دادگاه بین المللی مهیا سازد.
ما نهادهای امضا کننده این بیانیه، در سالگرد فاجعه ملی کشتار هولناک ۶۷، ضمن اعلام هم‌دردی عمیق با دهها هزار خانواده که پس از انقلاب اسلامی تا به امروز، عزیزان‌شان قربانی سیاست کشتار سیستماتیک دگراندیشان در جمهوری اسلامی و آماج کینه توزی و انتقام‌گیری کور سران این نظام شده اند، یکبار دیگر اعلام می‌داریم تا زمانی که آمران و عاملان کشتار بیرحمانه ۶۷ و اعدام‌های قبل و بعد از آن کشتار،که بسیاری از آنان هم اینک در مسند قدرت نشسته و به توجیه جنایات خویش مشغول اند، در یک دادگاه عادلانه و علنی، با حضور خانواده آن ها و شاهدان این جنایات محاکمه نشوند و به کیفر جنایاتی که مرتکب شده اند نرسند، از پای نخواهیم نشست که ما را با عزیزانی که در خاوران‌های ایران در گورهای بی‌نام و نشانِ دستجمعی و فردی به خاک سپرده شده اند، پیمانی جاودانه است.
گرامی باد نام و یاد قتل عام شدگان کشتار ۶۷.
گرامی باد نام و یاد تمام دگراندیشانی که توسط جمهوری اسلامی اعدام و یا ترور شده اند.
شرم باد بر آمران و عاملان کشتار ۶۷ (جنایت علیه بشریت).
شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران
۳۰ آگوست ۲۰۱۶ ،۹ شهریور۱۳۹۵

امضاء:
۱ انجمن تئاتر ایران و آلمان
۲ انجمن جمهوری خواهان ایران ـ پاریس
۳ انجمن زنان ايرانى مونترال
۴ انجمن حقوق بشر و دموکراسی برای ایران هامبورگ
۵ انجمن مجازی همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران
۶ انجمن همبستگی ایرانیان دالاس
۷ بنیاد اسماعیل خویی
۸ جامعه دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران سوئد
۹ مادران پارك لاله ایران
۱۰حامیان مادران پارک لاله دورتموند
۱۱حامیان مادران پارک لاله هامبورگ
۱۲حامیان مادران پارک لاله لندن
۱۳حامیان مادران پارک لاله فرزنو
۱۴شبکه همبستگی ملی فرزنو کالیفرنیا
۱۵فدراسیون اروپرس
۱۶کانون مدافعان حقوق بشر کردستان
۱۷کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران شیکاگو
۱۸کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
۱۹کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی پاریس
۲۰مادران صلح مونترال
۲۱همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران ـ مونترال
۲۲همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران ـ نیویورک
۲۳همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران ـ لوس انجلس
۲۴همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران ـ ونکوور
۲۵همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران ـ تورنتو

حامیان مادران پارک لاله ایران / دورتموند: مراسم یادمان بیست و هشتمین سالگرد جان باختگان تابستان ۶۷




مراسم یادمان بیست و هشتمین سالگرد جان باختگان تابستان ۶۷
بیست و هشت سال از کشتار دسته جمعی هزاران زندانی سیاسی، بهترین فرزندان سرزمین مان می گذرد. بیست و هشت سال است که مادران و خانواده ها در قلب هاشان ضجه می زنند و در راه رسیدن به برقراری عدالت، روزها و شب ها را دوره می کنند! بیست و هشت سال است که دادخواهان، مادران و خانواده ها با استقامت و بردباری برای بر پا شدن دادگاه های علنی و عادلانه و محاکمه آمران و عاملان تمامی این جنایات در تلاش هستند.
ما حامیان مادران پارک لاله ایران/ دورتموند، باری دیگر در بیست و هشتمین سالگرد جان باختگان راه آزادی، کشته شدگان تابستان ٦٧، در حمایت از دعوت «جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران/ کلن» و برای جلوگیری از فراموشی فاجعه ملی کشتار سال ۶۷ و در ادامه راه دادخواهی، در کلن گرد هم خواهیم آمد و خاطره همه عاشقان راه آزادی را گرامی خواهیم داشت.
ما حامیان مادران پارک لاله ایران/ دورتموند، با تاکید همیشگی بر سه خواسته مادران پارک لاله ایران، حذف مجازات اعدام از قوانین جزائی کشور، آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی - عقیدتی، محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایات صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تشکیل آن می باشیم. ما هم چنین ادامه کشتارهای دسته جمعی هفته ها و روزهای اخیر توسط حکومت جمهوری اسلامی را به شدت محکوم کرده و خواستار رسیدگی تعهدات بین المللی حقوق بشر و استانداردهای بین المللی محاکمه عادلانه زندانیان سیاسی و عادی هستیم.
کشتار دسته جمعی هزاران زندانی سیاسی در دهه ٦٠ و تابستان ٦٧، لکه ننگی است که هرگز، هرگز از دامن شما پاک نخواهد شد!
حامیان مادران پارک لاله ایران / دورتموند
شنبه ۳ سپتامبر۲۰۱۶، کلن - ساعت ۱۶ بعد از ظهر
WDR، وال رالف پلاتز


۱۳۹۵ مرداد ۱۴, پنجشنبه

بیانیه جمعی از مادران در اعتراض به کشتار وحشیانه زندان رجائی شهر

بیانیه جمعی از مادران در اعتراض به کشتار وحشیانه زندان رجائی شهر


برگرفته از کانال تلگرام كانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها 
13مرداد 1395


امروز پس از اعدام بی رحمانه 10تن از زندانیان کرد، اهل سنت و بردن تعداد بسیاری از زندانیان دیگر به سلولهای انفرادی و نامعلوم زندان رجائی شهر کرج جمعی از مادران مقاوم ضمن اعتراض به این کشتار وحشیانه و بی رحمانه بیانیه ای در محکومیت این اعمال غیر انسانی صادر نمودند.

متن این بیانیه به قرار زیر است:

بیانیه ای مادرانه در محکومیت اعدام
سالهاست که ایران داغداراست. هنوز زخم روئیدن هزاران لاله گلگون برتن سرزمین ما باقی است. اعدامهای پیاپی، بدون محاکمه، بدون حضور وکیل، بدون رعایت آیین دادرسی یا قوانین استاندارد و بین المللی باعث از دست رفتن هترین فرزندانمان شد. زنان بسیاری در دهه های گذشته به سوگ فرزندان اعدام شده شان نشستند. در تاریکی و تنهایی، بی آنکه دستی اشکهایشان را پاک کند. بی آنکه کسی تسلی بخش خاطرشان باشد. بی آنکه بتوانند برای شقایقهای پرپرشده شان مراسمی بگیرند. بی آنکه نشانه ای از قبری داشته باشند تا در غروبهای دلتنگی بر آن مویه کنند و اشک ببارند.
آنان مجبور شدند در بیابانها به دنبال تن مجروح و بی جان پاره های تنشان بگردند. همچنان که ما به دنبال مصطفی و امیر ارشد و صدها فرزندمان گشتیم. بسیاری از این مادران و همسران مجبور به تحمل رنجهای مضاعفی شدند. از پرداخت پول تیر تا دیدن جوانکی با جعبه شیرینی که خود را داماد خانواده شان معرفی می کرد.
ما نیز همچون خیل عظیم توده های مردم از این سوگ سراسری بی خبر بودیم. در شهرهایمان دسته دسته، گل پرپر میشد و خبر نداشتیم. سروها تبر می خوردند و خبر نداشتیم. تیرآه های بسیاری به آسمان روانه میشد و خبر نداشتیم.
حاصل آن بی خبریها برپا شدن چوبه های دار در میدانها و کوچه ها و بازارهاست. حاصل آن بی خبریها رتبه اول عمل نفرت انگیز اعدام است.
حاصل آن بی خبریها گشوده شدن راههای غارت خزانه ملی است. بر آمدن دستهای حریص اختلاس، دزدی در روز روشن وتحت حمایت قانون اکنون ما زنان میدانیم  رنج از دست دادن فرزند با تیر یا طناب، بی پایان است و با گذر زمان کمرنگ نمیشود. ما مادران میدانیم معنای کابوسهای شب و روز را، میدانیم معنای عمیق دلتنگی برای پاره تنی که زیر خاک مدفون است، نمی توانیم در کنار بازماندگان گلهای دشت شقایق نباشیم.
ما با قلبی خونین و تنی زخم خورده در کنار مادران و همسران و خواهران جوانان اعدام شده از دهه های گذشته تا کنون ایستاده و هماره با آنان سرود دادخواهی می خوانیم.
بدیهی است برای جبران بی خبریهایمان خواستار بر چیدن چوبه های دار از سراسر ایران و همچنین محاکمه عاملان مرگ شکوفه های پرپر شدهُ باغ سوختهُ هزاران مادر هستیم. در پایان به روح پاک وآزاد جوانان اعدام شده درود می فرستیم و به خون سیاوش سوگند که تا آخرین لحظه زندگیمان در جاده دادخواهی گام خواهیم زد.

چرا که ما مادریم و حافظ زندگی.
زنیم و بیزار از زشتی و سیاهی و مرگ
زنده باد زندگی
زنده باد داد ستاندن از بیداد

۲۸‌مین سالگرد اعدام‌های تابستان ۶۷ در خاوران برگزار شد

۲۸‌مین سالگرد اعدام‌های تابستان ۶۷ در خاوران برگزار شد

برگرفته از سایت رادیوزمانه
۰۵ شهریور ۱۳۹۵
در بیست و هشتمین سالگرد اعدام‌های دسته جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، چند ده تن از نزدیکان و خانواده‌‌های اعدامیان تابستان ۶۷ و  دهه ۶۰، در خاوران، محل گورهای دسته‌جمعی این جان‌باختگان حضور یافتند.
خاوران - عکس از آرشیو
خاوران – عکس از آرشیو
این مراسم جمعه پنجم شهریور / ۲۶ اوت برگزار شد و خانواده‌ها و نزدیکان اعدامیان سیاسی با خواندن شعر و سرود و قرار دادن شاخه‌های گل بر سر مزار بستگان خود، در خاوران گرد آمدند.
بیست و هشتمین سالگرد اعدام‌ها در شرایطی برگزار شد که مأموران امنیتی در محل مستقر بودند اما برخلاف سال‌های گذشته از ورود جمعیت به محوطه این گورها ممانعت نکردند.
گورستان خاوران در جنوب شرق تهران و در کنار قبرستان بهائیان و ارامنه ایران قرار دارد.
خاوران، محل گورهای دسته‌جمعی شماری از زندانیان سیاسی اعدام‌شده در ایران است که در تابستان ۶۷ و به دنبال فتوای آیت‌الله خمینی، رهبر پیشین ایران در آنجا دفن شدند. این زندانیان سیاسی در حالی در دادگاه‌هایی چند دقیقه‌ای بار دیگر محاکمه و به اعدام محکوم شدند که پیشتر بسیاری از آن‌ها حکم زندان گرفته بودند.
تا پیش از سال ۶۷، جمهوری اسلامی ایران این مکان را برای دفن برخی از زندانیان سیاسی که در طول دهه شصت اعدام شده بودند مورد استفاده قرار می‌داد.
خانواده‌ها و نزدیکان اعدامیان، به‌طور سنتی در اولین جمعه شهریور و آخرین جمعه اسفندماه هر سال برای یادبود این زندانیان سیاسی در گورستان خاوران گردهم می‌آیند.
جمهوری اسلامی تا کنون از ارائه توضیح درباره این اعدام‌ها خودداری کرده و اجساد اعدامیان را به خانواده آنها تحویل نداده است.
بیست و هشتمین سالگرد اعدام‌های دسته جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ در شرایطی برگزار می‌شد که اواسط مردادماه امسال انتشار فایل صوتی دیدار آیت‌الله منتظری با شماری از مسئولان ارشد قضایی و اطلاعاتی درباره اعدام‌های تابستان ۶۷ با واکنش گسترده مقام‌های حکومتی در ایران مواجه می‌شد.
در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد برخورد با نزدیکان و خانواده‌های این زندانیان شدت گرفته بود.
طی بیش از دو دهه گذشته خانواده‌ها و نزدیکان این اعدامیان بارها به سبب پیگیری حقیقت این اعدام‌ها و برگزاری مراسم یادبود برای قربانیان سال ۶۷ و همچنین  دهه ۶۰ با بازداشت و احکام زندان مواجه شده‌اند.

مادران پارک لاله ایران: اعدام زندانیان اهل سنت در گوهردشت را به شدت محکوم می‌کنیم!

اعدام زندانیان اهل سنت در گوهردشت را به شدت محکوم

 می‌کنیم!

با تاسف و اندوه فراوان برای زخمِ دل مادران و خانواده‌های داغدار کرد اهل سنت در زندان فوق امنیتی گوهردشت کرج(رجایی شهر) و با شرم از حکومتی که پس از سی و هفت سال، هم‌چنان پایه‌های لرزان حکومت‌اش را با اعدام و حذف فیزیکی و زندانی کردن دگراندیشان محکم می‌کند و توان حضور مخالفان در جامعه را ندارد و با وحشی گری و بی محابا می‌کُشد، شاید چند سالی دیگر بر سرِ قدرت بماند، ولی این وضعیت تا به کجا می‌تواند دوام داشته باشد؟
خانواده‌های داغدار اهل سنت، تسلیت و همدردی عمیق ما را بپذیرید. رفتن عزیزان شما، به چالش کشیدن قدر قدرتی حکومتی است که توان تحمل بودن آن‌ها را ندارد و از ترس حضور و با هم بودن‌شان این چنین جنایت می‌کند و رعب و وحشت می‌پراکند. همان گونه که در دهه شصت و به ویژه در تابستان 67، تعدادی زیادی از زندانیان سیاسی را مخفیانه کشت، تا با خیالی آسوده بتواند حکومت کند، ولی موفق نشد و می داند که بالاخره روزی باید پاسخ این همه بی عدالتی را بدهد.
خانواده های داغدار و در معرض اعدام، حکومت را به پاسخ گویی بکشانید و در برابرش بایستید تا بداند از هر یک نفر کشته، چندین نفر در برابرش خواهند ایستاد و بدانید که همه‌ی ما داغداران و آسیب دیدگان و فعالان اجتماعی همراه شما دادخواهیم و بی تردید روزی تمامی دست اندر کاران شریک در جنایت‌های جمهوری اسلامی را به پای میز محاکمه‌ای عادلانه و علنی می‌کشانیم و آن روز دور نخواهد بود.  

مادران پارک لاله ایران
13 مرداد 1395