۱۳۹۱ بهمن ۱۲, پنجشنبه

کمیته گزارشگران حقوق بشر- گزارشی از آخرین وضعیت زندانیان موجود در بند زنان زندان اوین

29 مهر 91

English
کمیته گزارشگران حقوق بشر- بند زنان زندان اوین با ۳۳ نفر به بیشترین آمار زندانی در سه سال اخیر رسیده است. برخی از این زندانیان در شرایط بد جسمی و روحی به سر می‌برند و اکثراً مدت زیادی است که از حق دریافت مرخصی محروم بوده‌اند. دور جدید احضار و زندانی کردن فعالین سیاسی، اجتماعی و زنان همچنان ادامه دارد. در دو ماه گذشته و همزمان با احضار فعالان و محکومان اعتراضات پس از انتخابات، شمار زندانیان سیاسی زن در زندان اوین به سی و سه نفر رسیده است. این رقم در حالی است که به گفته زندانیان زن در طول سه سال گذشته، بیشترین آمار بند زنان بیست و هشت نفر بوده و هرگز شمار زندانیان از این رقم تجاوز نکرده است. سی و سه زندانی زن در شرایطی در زندان به سر می‌برند که گفته می‌شود حداقل ده محکوم زن دیگر نیز ظرف روز‌ها و هفته‌های آینده، جهت اجرای حکم به زندان منتقل خواهند شد. اسامی سی و سه زندانی زن که هم اکنون در بند امنیتی نسوان زندان اوین به سر می‌برند به ترتیب حروف الفبا به شرح زیر است:
۱- بسمه الجبوری: زندانی عراقی که از سوی دادگاه به اتهام جاسوسی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود یک سال است که در زندان به سر می‌برد.
۲- بهاره هدایت: فعال دانشجویی، زنان و عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که از سوی دادگاه به تحمل ده سال حبس تعزیری محکوم شده و در حال حاضر حدود سه سال است که در زندان به سر می‌برد.
۳- بهناز ذاکر: حدود ۴ ماه پیش در فرودگاه مهرآباد در هنگام مسافرت به کشور سوئد بازداشت شده و تاکنون در بند زنان زندان اوین بلاتکلیف مانده است.
۴- راحله ذکایی: از زندانیان گمنام بند زنان است که به «اتهام تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
۵- ریحانه حاج ابراهیم دباغ: از زندانیان اعتراضات عاشورای ۸۸ که به سبب اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود سه سال است که بدون برخورداری از حق مرخصی در زندان به سر می‌برد.
۶- ژیلا بنی یعقوب: روزنامه نگار و فعال زنان، که بیش از یک ماه است که به زندان انتقال یافته است. او به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به ریاست جمهوری» به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. همسر وی بهمن احمدی امویی در زندان رجایی شهر کرج نگهداری می‌شود. این روزنامه نگار نیز به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده که حدود سه سال و نیم از آن را تحمل کرده است.
۷- ژیلا کرم‌زاده مکوندی: زندانی سیاسی، شاعر و از اعضای مادران عزادار پارک لاله که به تحمل دو سال حبس تعزیری محکوم شده است و حدود یازده ماه است که در زندان به سر می‌برد.
۸- شبنم مددزاده: زندانی سیاسی که از سوی دادگاه به تحمل ۵ سال حبس تعزیری به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران محکوم شده است. وی در اسفند ماه ۸۷ بازداشت و هم اکنون سه سال و نیم است که بدون داشتن مرخصی در زندان به سر می‌برد.
۹- شیوا نظر آهاری: فعال حقوق بشر که از سوی دادگاه به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده و بیش از یک ماه است که جهت اجرای حکم به زندان انتقال یافته است. وی پیش‌تر یک سال شامل بیش از صد روز انفرادی و در کل نه ماه در بند دویست و نه و سه ماه بند عمومی زنان در زندان به سر برده بود.
۱۰- صدیقه مردای: زندانی سیاسی که به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود یک سال است در زندان به سر می‌برد.
۱۱- صغرا غلام‌نژاد: از زندان سیاسی است که حدود سه ماه پیش به بند زنان زندان اوین منتقل شده است. غلام‌نژاد به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق از سوی دادگاه انقلاب به تحمل دو سال حبس تعزیری محکوم شده است.
۱۲- فائزه هاشمی: فعال سیاسی که از سوی دادگاه به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده است و بیش از دو هفته است که در زندان به سر می‌برد.
۱۳- فریبا کمال آبادی: زندانی بهایی و از مدیران تشکیلات بهایی «یاران ایران» که از اسفند ماه ۸۶ بازداشت و تا کنون در زندان به سر می‌برد. وی در دادگاه به تحمل بیست سال حبس تعزیری محکوم شده و باوجود گذشت ۵ سال از دوران محکومیت خود از حق مرخصی محروم بوده است.
۱۴- فاران حسامی: زندانی بهایی که از سوی دادگاه به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده. وی که دارای فرزند خردسال سه ساله است بیش از سه ماه است که جهت اجرای حکم به زندان منتقل شده است. همسر وی کامران رحیمیان نیز که از اساتید دانشگاه آنلاین بهاییان است به اتهام «عضویت در جامعه بهائی» و «اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی» به چهار سال حبس تعزیری محکوم و هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج نگهداری می‌شود.
۱۵- کبری بنازاده امیرخیزی: زندانی سیاسی که به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود چهار سال است که بدون برخورداری از حق مرخصی در زندان به سر می‌برد.
۱۶- کفایت ملک محمدی: از زندانیان اعتراضات عاشورای ۸۸ که به سبب اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود سه سال است که در زندان به سر می‌برد. وی مسن‌ترین زندانی بند زنان است.
۱۷- لادن مستوفی مآب: زندانی سیاسی که هم پرونده هانیه صانع فرشی است و از سوی دادگاه به تحمل دوسال و نیم حبس تعزیری محکوم شده و بیش از دو سال و سه ماه از حکم خود را بدون برخورداری از حق مرخصی در زندان سپری کرده است.
۱۸- لوا خانجانی: زندانی بهایی که از سوی دادگاه محکومیت دو سال حبس تعزیری دریافت کرده است و از حدود دو ماه پیش به زندان انتقال یافته است.
۱۹- محبوبه کرمی: فعال حقوق بشر، زنان و زندانی سیاسی که به اتهام «فعالیت حقوق بشری»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، « اجتماع و تبانی با قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور» از سوی دادگاه به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود یک سال و نیم است که در زندان به سر می‌برد.
۲۰- مریم اکبری منفرد: زندانی سیاسی که از سوی دادگاه به تحمل ۱۵ سال حبس تعزیری به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق مجکوم شده است و حدود سه سال است که بدون برخورداری از حق مرخصی در زندان به سر می‌برد.
۲۱- مریم جلیلی: نوکیش مسیحی که به سبب تغییر دیانت خود به دوسال و نیم حبس تعزیری محکوم شده و حدود یک سال است که بدون داشتن مرخصی در زندان به سر می‌برد.
۲۲- مطهره بهرامی: از زندانیان عاشورای ۸۸ که به سبب اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به ده سال حبس تعزیری محکوم و حدود سه سال است که بدون داشتن مرخصی در زندان به سر می‌برد.
۲۳- میترا زحمتی: نوکیش مسیحی که از سوی دادگاه به سبب «تغییر دیانت» خود به دو سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است و هم اکنون حدود یک سال است که بدون داشتن مرخصی در زندان به سر می‌برد.
۲۴- منیژه نجم عراقی: فعال زنان، نویسنده و مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران، که به اتهامات «عضویت در کانون نویسندگان ایران»، «ارسال بیانیه‌های کانون»، و «شرکت در تجمع‌ها بر مزار محمد مختاری، محمدجعفر پوینده و احمد شاملو»، از سوی دادگاه به یکسال حبس تعزیری محکوم شده است و حدود ۵ ماه است که در زندان به سر می‌برد.
۲۵- منیژه نصراللهی: زندانی بهایی محکوم به سه سال و نیم حبس تعزیری که بیش از دو سال و نیم است که در زندان به سر می‌برد و طی این مدت تنها یک بار آن هم به مدت سه روز به مرخصی آمده است.
۲۶- مهسا امرآبادی: روزنامه نگار که از سوی دادگاه به تحمل دوسال حبس تعزیری محکوم شده است و بیش از ۵ ماه است که در زندان نگهداری می‌شود. همسر وی مسعود باستانی در زندان رجایی نگهداری می‌شود. این روزنامه نگار نیز به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش» به شش سال زندان محکوم شده است.
۲۷- مهوش شهریاری: زندانی بهایی و از مدیران تشکیلات بهایی «یاران ایران» که از اسفند ماه ۸۶ بازداشت و تا کنون در زندان به سر می‌برد. وی در دادگاه به تحمل بیست سال حبس تعزیری محکوم شده است و باوجود گذشت ۵ سال از دوران محکومیت خود از حق مرخصی محروم بوده است.
۲۸- نازنین دیهیمی: از محکومان حوادث و اعتراضات پس از انتخابات، که از سوی دادگاه به چهارماه حبس تعزیری محکوم شده است و از حدود دو هفته قبل به زندان انتقال یافته است.
۲۹- نگار حائری: زندانی سیاسی که از حدود سه ماه پیش بازداشت و تاکنون در بند زنان زندان اوین بلاتکلیف است. پدر ایشان ماشاءالله حائری نیز به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و در زندان رجایی شهر نکهداری می‌شود.
۳۰- نسرین ستوده: وکیل دادگستری به اتهام «تبلیغ علیه نظام»، «اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت» و «عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر» از سوی دادگاه به تحمل ۶ سال حبس تعزیری و ۱۰ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده و بیش از دوسال است که بدون داشتن مرخصی در زندان به سر می‌برد.
۳۱- نسیم سلطان بیگی: روزنامه نگار و فعال دانشجویی که از سوی دادگاه به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم شده و روز شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۱ جهت اجرای حکم به زندان انتقال یافت.
۳۲- نوشین خادم: زندانی بهایی و یکی از اساتید موسسهٔ علمی بهاییان که به تحمل ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده و بیش از یک سال است که در زندان به سر می‌برد.
۳۳- هانیه صانع فرشی: زندانی سیاسی که ابتدا به اتهام «توهین به مقدسات»، «تبلیغ علیه نظام»، «اقدام علیه امنیت» از سوی دادگاه به تحمل ۷ سال حبس تعزیری محکوم و در دادگاه تجدید نظر این حکم به ۵ سال حبس کاهش یافت. وی دو سال و نیم است که در زندان به سر می‌برد
بر اساس اطلاعات رسیده به کمیته گزارشگران حقوق بشر دستکم ۱۰ نفر دیگر از محکومین نیز طی روزهای آینده به زندان اوین منتقل خواهند شد. باوجود موج احضار زندانیان سیاسی به زندان اوین و بسیاری از زندانیان گمنام که در اخبار انعکاس داده نشده‌اند پیش بینی می‌شود که بند زنان زندان اوین به صورت ویژه با جمعیت بیشتری مواجه شود. با توجه به سرمای هوا در ماه‌های آینده و عدم رسیدگی پزشکی به بسیاری از زندانیان سیاسی در این زندان نگرانی جدی در مورد کیفیت گذراندن حبس این زندانیان وجود دارد.

کميته گزارشگران حقوق بشر
Committee of Human Rights Reporters

شبکه «همبستگی برای حقوق بشر در ایران» برگزار می کند: انقلاب بهمن 1357، آزادی ها و حقوق بشر


شبکه «همبستگی برای حقوق بشر در ایران» برگزار می کند
انقلاب بهمن 1357، آزادی ها و حقوق بشر

شاید به جرئت بتوان گفت که در تاریخ معاصر ایران، پس از انقلاب مشروطیت، انقلاب 1357 مهمترین رویداد سیاسی و اجتماعی بوده و تاثیرات عمیق و همه جانبه ای بر همه زمینه های جامعه ما داشته استو شاید هم بتوان گفت پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مهمترین رویداد دو دهه آخر قرن بیستم در جهان بوده است.
می توان از انقلاب 1357 دفاع و یا آن را محکوم کردمی توان در باره آن قضاوت ارزشی و یا تحلیل سیاسی داشت.می توان آن را خیزش، شورش و یا بلوا نامیدمی توان آن را حاصل مبارزه مردم ایران و یا توطئه بیگانگان دانست.اما، آنچه که روشن است، نمی توان بر روی آن چشم بست و به سادگی از کنارش گذشتو اینک ما در آستانه سی و پنجمین سالگرد انقلاب 22 بهمن 1357 هستیم.
در شبکه «همبستگی برای حقوق بشر در ایران» ما در باره رویدادها، چه کوچک و چه بزرگ، چه متعلق به گذشته یا معاصر ،قضاوت ارزشی و یا تحلیل سیاسی به کار نمی بریمهدف و وظیفه ای را برای خود مشخص کرده ایم و معیارمان در برخورد با رویدادها، دوری یا نزدیکی آنها با هدف و وظیفه ماستهدف ما در شبکه، دفاع از آزادی ها و حقوق بشر و تلاش برای گسترش آنها در ایران است.
در همین چهارچوب و از همین منظر است که شبکه همبستگی به مناسبت سی و پنجمین سالگرد انقلاب بهمن1357، یک برنامه گفتگو و بررسی با عنوان «انقلاب بهمن 1357، آزادی ها و حقوق بشر» با شرکت خانم مهرانگیز کار و آقای عبدالکریم لاهیجی برگزار می کنداهمیت این بررسی ها به ویژه از آنجهت است که دیر یا زود و به ناگزیر، ما دوباره دوران گذاری پُرشتاب همراه با تغییراتی بنیادی در جامعه خواهیم داشتشناختِ درستِ تجربه انقلاب 57 می تواند ما را از تکرار کاستی ها و کژی ها در زمینه آزادی ها و حقوق بشر باز دارد.
این برنامه به صورت یک کنفرانس پالتاکی در روز یکشنبه سوم فوریه 2013، از ساعت 18 تا ساعت 21 به وقت اروپای مرکزی،ساعت 12 تا ساعت 15 به وقت شرق آمریکا، برگزار خواهد شد.
نشانی تالار:
Solidarity For Human Right IN IRAN 

جعفر بهکیش: بند زنان زندان اوین


بند زنان زندان اوین



در روزهای اخیر که خواهرم برای اجرای حکمش احضار شده و باید در چند روز آینده خود را به زندان اوین معرفی کند، به این فکر افتادم که بررسی هر چند فشرده ای بر اینکه  در حال حاضر چه کسانی و با چه اتهاماتی در بند زنان زندان اوین دوران محکومیت خود را سپری می کنند، ارائه دهمگزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر در تاریخ 29 مهر 1391 را ملاک قرار دادم.
از سی و سه نفر زندانی زن در 29 مهر 1391، نفر به اتهام وابستگی به سازمان مجاهدین خلق، نفر به اتهام بهائی بودن، نفر به اتهام تغییر دیانت، نفر به اتهام فعالیتهای حقوق بشری، نفر به اتهام روزنامه نگاری، نفر به اتهام فعالیتهای دانشجوئی و نفر به دلیل اقدام علیه امنیت ملی/بلاتکلیف و یا موارد دیگر در زندان هستند.
در ادامه همین یادداشت من این لیست را دسته بندی کرده ام که تصویر بهتری از ترکیب بند زنان زندان اوین ارائه دهم

پیش از هر چیزی به این نکته فکر می کنم که جمهوری اسلامی پس از انتخابات بحث برانگیز خرداد 88 اقدام به دستگیری گسترده کسانی که در اعتراضات شرکت می کردند نمود ولی گمان می کنم که پس از فروکش کردن اعتراضات خیابانی، به ویژه پس از عاشورای سال 88، بیشتر محاکمه ها، بازداشتها و اجرای احکام با هدف مشخص انجام گرفته استاگر این گمان صحیح باشد (همیشه فکر کرده ام که سیستم امنیتی ایران جزو معدود نهادهای جمهوری اسلامی است که کما بیش با برنامه کار می کند)، چنین ترکیبی از زندانیان به چه معنی ای میتواند باشد؟ این ترکیب مشخص چه پیامی را برای کدام بخشهای جامعه در بر دارد؟

دومین تکنه، عدم حضور زنان وابسته به اصلاح طلبان حکومتی (جز خانم فائزه رفسنجانی، هر چند این تصور وجود دارد که بازداشت ایشان بیشتر برای اعمال فشار به آقای رفسنجانی استدر میان زندانیان زن استایا این نشانه آن است که زنان نقشی جدی در میان اصلاح طلبان حکومتی ایفا نمی کنند (حتی در مقایسه با دیگر گروه های سیاسی این احزاب مردانه هستند)؟ در حالی که زنان نقشی جدی و مستقل در جنبش مدنی به ویژه در سالهای پس از دوم خرداد 1376)ایفا کرده و می کنندشاید دلیل آن است که اصلاح طلبان با هزار رشته از جمله و به ویژه به دلیل رابطه های خانوادگی با اصول گرایان پیوند دارند، و آن تعداد محدود زنان فعال سیاسی در جمع اصلاح طلبان حکومتی "ناموسمشترک آنان هستند؟
از طرف دیگر می دانیم که برخی از خانواده های اصلاح طلبان حکومتی به دلیل بازداشت بستگان خود، تلاشهای قابل توجهی را در دفاع از زندانیان انجام داده اند (خانم محتشمی نمونه خوبی هستند)، این تلاشها چه تاثیری در حضور زنان وابسته به اصلاح طلبان حکومتی در عرصه مبارزات مدنی و سیاسی میتواند داشته باشد؟

سومین نکته، گمنام بودن زندانیان سیاسی وابسته به سازمان مجاهدین خلق است، علیرغم اینکه تعدادی از این افراد در اعتراضات پس از انتخابات بازداشت و به اتهام شرکت در این اعتراضات به تحمل زندان محکوم شده انداما تقریبا اثری از آنان در جریان اصلی رسانه های فارسی زبان یافت نمی شوددلیل این سکوت مهمترین رسانه های جمعی چیست؟ ایا این سکوت به دلیل مواضع سیاسی سازمان مجاهدین خلق و پیشینه فعالیت مسلحانه این سازمان و همکاری آن با دولت عراق است؟ آیا این سکوت به دلیل خط قرمزهای جمهوری اسلامی ایران و نزدیکی بخش مهمی از این رسانه ها به اصلاح طلبان حکومتی مربوط است؟
به نظر می رسد که سازمان مجاهدین خلق هم تلاشی برای به وجود آوردن رابطه ای منطقی با رسانه های فارسی زبان نکرده است (شاید به این دلیل که باید پاسخگوی سیاستهای گذشته و حال خود باشند و این سازمان علاقه ای به وارد شدن به چنین گفتگوئی نداردو بیشتر به طرح مسائل مورد علاقه خود در رسانه های وابسته به خود و یا در لابی های پشت پرده با نهادهای دولتی کشورهای غربی علاقه مند است، اگر این برداشت درست باشد، این رویکرد چه تاثیری در عدم طرح نام زندانیان سیاسی که به اتهام هواداری از این سازمان زندانی شده اند داشته است؟

اگر گمنامی زندانیان سیاسی وابسته به مجاهدین خلق میتواند دلایل جدی سیاسی داشته باشد، اما گمنامی بخشی از زندانیان عقیدتی (بهائیان و نوکیشان مسیحیرا چگونه میتوان توضیح داد؟ بسیاری از رسانه های فارسی زبان کمابیش به این نکته که نقض حقوق بهائیان به شکلی سیستماتیک و گسترده در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته  و این گروه تقریبا از تمام حقوق شهروندی خود محروم بوده اند، پرداخته اندمقالات و آثار هنری متعددی در این زمینه منتشر شده است که گویا مورد توجه جامعه ایرانی قرار گرفته استاما در همین زمینه به نظر می رسد که رسانه های اصلی فارسی زبان در خارج کشور به موضوع این دسته از زندانیان عقیدتی به شکلی جدی نمی پردازندایا دلیل آن تبلیغات سنگین جمهوری اسلامی بر علیه بهائیان است؟ همچنین ایا میتواند این عدم توجه نشانه ای از بی توجهی ایرانیان به مسئله نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بهائیان باشد؟ به این معنی که ایرانیان زمانی که خبری در مورد هموطنان بهائی شان منتشر می شود به موضوع بی تفاوت باقی می مانند.
از طرف دیگر آیا جامعه بهائیان در خارج (و داخلکشور توانسته است با جریانهای اصلی حامی حقوق بشر در خارج و داخل کشور رابطه برقرار کرده و تلاش کند به سیاست ایزوله کردن بهائیان (که به شکل سیستماتکی از طرف جمهوری اسلامی دنبال شده استمقابله کند؟ سیاستی که میتواند سبب درون گرائی گسترده و مزمن در میان این دسته از هموطنانمان شده باشد.

پنجمین و اخرین نکته ای که توجه مرا به خود جلب میکند معروفیت زندانیانی است که به دلیل فعالیتهای حقوق بشری و مدنی زندانی شده انداین دسته از زندانیان بیشترین حمایت را جلب کرده اند و توجه نهادهای حقوق بشر داخلی و بین المللی و (تا حدودیرسانه های فارسی زبان بر حمایت از این دسته متمرکز شده استجریانهای مدنی که این دسته از زندانیان به آنها تعلق دارند (جنبش حقوق بشر و دادخواهی، جنبش زنان، جنش دانشجوئی و روزنامه نگارانهر چند گاه با جریانهای اصلی سیاسی منتقد دولت همراهی و نزدیکی داشته اند، اما مشخصه اصلی این جریان را میتوان تلاش برای مبارزه با تبعیضهای موجود در جامعه و حفظ استقلال خود دانستآیا حمایت گسترده تر از این دسته از زندانیان نشان دهنده اهمیتی است که توسعه حقوق بشر و دمکراسی در نزد ایرانیان پیدا کرده است؟    

این یادداشت بر اساس یک لیست در زمان مشخص نوشته شده است و به همین دلیل نمی توان مدعی بود که میتوان با همین اطلاعات به سئوالات طرح شده در بالا پاسخ داد و لازم است تصویری کلی تر از تمام زندانهای جمهوری اسلامی در سرتاسر ایران و در سالهای اخیر به دست آورد.
به ویژه مهم است که در کنار چنین مطالعه ای مسئله واکنشها به مسئله زندانیان سیاسی در بند مردان نیز مورد توجه قرار گیردشاید این بررسی بتواند اطلاعات ارزشمندی از دیدگاههای مردم و حتی روشنفکران از نقش زنان در سیاستهای جامعه در اختیار ما قرار دهد.
**********************************

اتهاموابستگی به سازمان مجاهدین خلق (9 نفر)

1-شبنم مددزادهزندانی سیاسی که از سوی دادگاه به تحمل ۵ سال حبس تعزیری به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران محکوم شده استوی در اسفند ماه ۸۷ بازداشت و هم اکنون سه سال و نیم است که بدون داشتن مرخصی در زندان به سر می‌برد
2- ریحانه حاج ابراهیم دباغاز زندانیان اعتراضات عاشورای ۸۸ که به سبب اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود سه سال است که بدون برخورداری از حق مرخصی در زندان به سر می‌برد
3- صدیقه مردایزندانی سیاسی که به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود یک سال است در زندان به سر می‌برد
4- صغرا غلام‌نژاداز زندان سیاسی است که حدود سه ماه پیش به بند زنان زندان اوین منتقل شده استغلام‌نژاد به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق از سوی دادگاه انقلاب به تحمل دو سال حبس تعزیری محکوم شده است
5- کبری بنازاده امیرخیزیزندانی سیاسی که به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود چهار سال است که بدون برخورداری از حق مرخصی در زندان به سر می‌برد
6- کفایت ملک محمدیاز زندانیان اعتراضات عاشورای ۸۸ که به سبب اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود سه سال است که در زندان به سر می‌بردوی مسن‌ترین زندانی بند زنان است
7- مریم اکبری منفردزندانی سیاسی که از سوی دادگاه به تحمل ۱۵ سال حبس تعزیری به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق مجکوم شده است و حدود سه سال است که بدون برخورداری از حق مرخصی در زندان به سر می‌برد
8- مطهره بهرامیاز زندانیان عاشورای ۸۸ که به سبب اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به ده سال حبس تعزیری محکوم و حدود سه سال است که بدون داشتن مرخصی در زندان به سر می‌برد
9- نگار حائریزندانی سیاسی که از حدود سه ماه پیش بازداشت و تاکنون در بند زنان زندان اوین بلاتکلیف استپدر ایشان ماشاءالله حائری نیز به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و در زندان رجایی شهر نکهداری می‌شود

اتهامبهائی بودن (6 نفرو تغییر دیانت (2 نفرمجموعا (8 نفر)

1- فریبا کمال آبادیزندانی بهایی و از مدیران تشکیلات بهایی «یاران ایران» که از اسفند ماه ۸۶ بازداشت و تا کنون در زندان به سر می‌بردوی در دادگاه به تحمل بیست سال حبس تعزیری محکوم شده و باوجود گذشت ۵ سال از دوران محکومیت خود از حق مرخصی محروم بوده است
2- فاران حسامیزندانی بهایی که از سوی دادگاه به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شدهوی که دارای فرزند خردسال سه ساله است بیش از سه ماه است که جهت اجرای حکم به زندان منتقل شده استهمسر وی کامران رحیمیان نیز که از اساتید دانشگاه آنلاین بهاییان است به اتهام «عضویت در جامعه بهائی» و «اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی» به چهار سال حبس تعزیری محکوم و هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج نگهداری می‌شود
3- لوا خانجانیزندانی بهایی که از سوی دادگاه محکومیت دو سال حبس تعزیری دریافت کرده است و از حدود دو ماه پیش به زندان انتقال یافته است
4- منیژه نصراللهیزندانی بهایی محکوم به سه سال و نیم حبس تعزیری که بیش از دو سال و نیم است که در زندان به سر می‌برد و طی این مدت تنها یک بار آن هم به مدت سه روز به مرخصی آمده است
5- مهوش شهریاریزندانی بهایی و از مدیران تشکیلات بهایی «یاران ایران» که از اسفند ماه ۸۶ بازداشت و تا کنون در زندان به سر می‌بردوی در دادگاه به تحمل بیست سال حبس تعزیری محکوم شده است و باوجود گذشت ۵ سال از دوران محکومیت خود از حق مرخصی محروم بوده است
6- نوشین خادمزندانی بهایی و یکی از اساتید موسسهٔ علمی بهاییان که به تحمل ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده و بیش از یک سال است که در زندان به سر می‌برد
7- مریم جلیلینوکیش مسیحی که به سبب تغییر دیانت خود به دوسال و نیم حبس تعزیری محکوم شده و حدود یک سال است که بدون داشتن مرخصی در زندان به سر می‌برد
8- میترا زحمتینوکیش مسیحی که از سوی دادگاه به سبب «تغییر دیانت» خود به دو سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است و هم اکنون حدود یک سال است که بدون داشتن مرخصی در زندان به سر می‌برد

اتهامفعالیت های حقوق بشر از جمله تلاش برای دادخواهی و وکالت (5 نفر)

1- ژیلا کرم‌زاده مکوندیزندانی سیاسی، شاعر و از اعضای مادران عزادار پارک لاله که به تحمل دو سال حبس تعزیری محکوم شده است و حدود یازده ماه است که در زندان به سر می‌برد
2- شیوا نظر آهاریفعال حقوق بشر که از سوی دادگاه به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده و بیش از یک ماه است که جهت اجرای حکم به زندان انتقال یافته استوی پیش‌تر یک سال شامل بیش از صد روز انفرادی و در کل نه ماه در بند دویست و نه و سه ماه بند عمومی زنان در زندان به سر برده بود
3- محبوبه کرمیفعال حقوق بشر، زنان و زندانی سیاسی که به اتهام «فعالیت حقوق بشری»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، « اجتماع و تبانی با قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور» از سوی دادگاه به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود یک سال و نیم است که در زندان به سر می‌برد
4- منیژه نجم عراقیفعال زنان، نویسنده و مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران، که به اتهامات «عضویت در کانون نویسندگان ایران»، «ارسال بیانیه‌های کانون»، و «شرکت در تجمع‌ها بر مزار محمد مختاری، محمدجعفر پوینده و احمد شاملو»، از سوی دادگاه به یکسال حبس تعزیری محکوم شده است و حدود ۵ ماه است که در زندان به سر می‌برد
5- نسرین ستودهوکیل دادگستری به اتهام «تبلیغ علیه نظام»، «اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت» و «عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر» از سوی دادگاه به تحمل ۶ سال حبس تعزیری و ۱۰ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده و بیش از دوسال است که بدون داشتن مرخصی در زندان به سر می‌برد

اتهامروزنامه نگار (2 نفر)

1- ژیلا بنی یعقوبروزنامه نگار و فعال زنان، که بیش از یک ماه است که به زندان انتقال یافته استاو به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به ریاست جمهوری» به یک سال حبس تعزیری محکوم شده استهمسر وی بهمن احمدی امویی در زندان رجایی شهر کرج نگهداری می‌شوداین روزنامه نگار نیز به تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده که حدود سه سال و نیم از آن را تحمل کرده است
2- مهسا امرآبادیروزنامه نگار که از سوی دادگاه به تحمل دوسال حبس تعزیری محکوم شده است و بیش از ۵ ماه است که در زندان نگهداری می‌شودهمسر وی مسعود باستانی در زندان رجایی نگهداری می‌شوداین روزنامه نگار نیز به اتهام«تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش» به شش سال زندان محکوم شده است

اتهامفعالیتهای دانشجوئی (2 نفر)

1- بهاره هدایتفعال دانشجویی، زنان و عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که از سوی دادگاه به تحمل ده سال حبس تعزیری محکوم شده و در حال حاضر حدود سه سال است که در زندان به سر می‌برد
2- نسیم سلطان بیگیروزنامه نگار و فعال دانشجویی که از سوی دادگاه به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم شده و روز شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۱ جهت اجرای حکم به زندان انتقال یافت

اتهاماقدام علیه امنیت ملی، دیگر اتهامات و بلا تکلیف (7 نفر)

1- بسمه الجبوریزندانی عراقی که از سوی دادگاه به اتهام جاسوسی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و حدود یک سال است که در زندان به سر می‌برد
.2- بهناز ذاکرحدود ۴ ماه پیش در فرودگاه مهرآباد در هنگام مسافرت به کشور سوئد بازداشت شده و تاکنون در بند زنان زندان اوین بلاتکلیف مانده است
3- راحله ذکاییاز زندانیان گمنام بند زنان است که به «اتهام تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است
.4- فائزه هاشمیفعال سیاسی که از سوی دادگاه به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده است و بیش از دو هفته است که در زندان به سر می‌برد
5- هانیه صانع فرشیزندانی سیاسی که ابتدا به اتهام «توهین به مقدسات»، «تبلیغ علیه نظام»، «اقدام علیه امنیت» از سوی دادگاه به تحمل ۷ سال حبس تعزیری محکوم و در دادگاه تجدید نظر این حکم به ۵ سال حبس کاهش یافتوی دو سال و نیم است که در زندان به سر می‌برد
.6- لادن مستوفی مآبزندانی سیاسی که هم پرونده هانیه صانع فرشی است و از سوی دادگاه به تحمل دوسال و نیم حبس تعزیری محکوم شده و بیش از دو سال و سه ماه از حکم خود را بدون برخورداری از حق مرخصی در زندان سپری کرده است
.7-  نازنین دیهیمیاز محکومان حوادث و اعتراضات پس از انتخابات، که از سوی دادگاه به چهارماه حبس تعزیری محکوم شده است و از حدود دو هفته قبل به زندان انتقال یافته است

۱۳۹۱ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

کاندیدای نهایی جایزه بین المللی فرانت لاین، تحت فشار مقامات امنیتی برای معرفی خود به زندان اوین

کاندیدای نهایی جایزه بین المللی فرانت لاین، تحت فشار مقامات امنیتی برای معرفی خود به زندان اوین

عدالت برای ایران: منصوره بهکیش یکی از شش کاندید نهایی جایزه بین المللی معتبر “فرانت لاین” برای مدافعان حقوق بشر شد. در بیانیه مطبوعاتی امروز (9 بهمن 1391) این سازمان، غیر از منصوره بهکیش از ایران، مدافعانی از کشورهای موریتانی، کلمبیا، کنیا، ازبکستان و کامبوج نیز از میان صدها مدافعی که از سراسر جهان توسط سازمانهای حقوق بشری کاندیدا شده اند، به عنوان کاندیداهای نهایی این جایزه اعلام شده اند.
منصوره بهکیش در حالی در عرصه بین المللی مورد تقدیر قرار می گیرد که در روزهای گذشته، فشار فراوانی بر او و کسانی که برای آزادی موقت وی از زندان ضمانت گذاشته اند از سوی مقامات دادسرای شهید مقدس (اوین) وارد شده تا برای اجرای حکم شش ماه حبس، به زندان اوین برود.
براساس اطلاعات به دست آمده از خانواده بهکیش، وی قصد دارد طی چند روز آینده خود را به زندان اوین معرفی کند.
منصوره بهکیش که خواهر، شوهر خواهر و چهار برادرش در دهه 60، اعدام شده اند، از فعالان گروه مادران خاوران است. گروهی که در بیست و پنج سال گذشته حق خانواده های ناپدید شدگان و اعدام شوندگان را برای دانستن حقیقت مرگ عزیزانشان، مکان دفن آنها و نیز محاکمه و مجازات آمران و عاملان اعدامهای سیاسی دهه 60 مطالبه کرده اند.
وی همچنین از حامیان مادران پارک لاله است. این گروه پس از اینکه در اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388، تعدادی از معترضان کشته یا ناپدید شدند برای دادخواهی و اجرای عدالت و همینطور مبارزه با مجازات اعدام تشکیل شد.
منصوره بهکیش در طول سالها فعالیت حقوق بشری خود بارها احضار و بازجویی و به دفعات متوالی بازداشت شده است. تنها در چهار سال گذشته، او سه بار که یک بار آن به همراه بیش از 30 تن از زنان حامی مادران پارک لاله در یک تجمع بوده است، دستگیر شده است. منصوره بهکیش در دی ماه 1390 به وسیله قاضی صلواتی، رییس شعبه 15 دادگاه انقلاب به چهار سال و شش ماه زندان محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر به چهارسال حبس کاهش پیدا کرد که سه سال و شش ماه آن به مدت پنج سال تعلیق شده است.

برای خواندن جزییات بیشتر پیرامون جایزه فرانت لاین و سایر کاندیداهای نهایی به این نشانی مراجعه کنید:
http://frontlinedefenders.org/node/21431
29 Jan 2013

مادران پارک لاله ایران : مردم عزیز ایران هشیار باشیم!


مردم عزیز ایران هشیار باشیم!

منتشر شده توسط مادران پارک لاله ایران در ۱۱:۳۹ in  | 0 نظر
بار دیگر مسئولین جمهوری اسلامی برای سرپوش گذاشتن روی اشتباهات خود، به جان مردم بی دفاع افتاده اند. به جای پاسخگویی به مردم جان به لب رسیده، که زیر بار فقر و بدیختی به سختی روزگار می گذرانند. سعی دارند که با ایجاد رعب و وحشت، فضایی ایجاد کنند تا در زیر چتر این فضا، به جنایات خود ادامه دهند. در صورتیکه هنوز به پرونده های اختلاس و دزدی چند هزار میلیاردی رسیدگی نشده و مسئولین مدام سعی در مخدوش کردن افکار مردم در رابطه به این پرونده ها دارند. ما شاهد به وقوع پیوستن جنایات بی شمار در گوشه و کنار کشور هستیم. بدنبال خبر وحشتناک اعدام دو نفر، تنها به جرم دزدی 70 هزارتومان، طی روزهای 3 و 4 بهمن، ده نفر را به اتهامات واهی زروگیری دستگیر و به انفرادی های زندان مرکزی کرج برده اند و گفته می شود که در آینده نزدیک اعدام خواهند شد، در زندان دیزل آباد کرمانشاه 15 نفر را که حکم اعدام دارند به انفرادی برای اجرای حکم برده اند. گذشته از این اخبار، خطر به وقوع پیوستن اعدام های افراد به اتهامات سیاسی و عقیدتی که جای خود دارد.
        دو زندانی ای که در بوستان هنرمندان به جرم دزدیدن 70 هزارتومان اعدام شدند
 
علاوه بر شنیده شدن اخبار اعدام از سرتاسر نقاط ایران. اخبار ناراحت کننده ی قطع عضو، موجب نگرانی افکار عمومی مردم ایران و جهان قرار گرفته است. قضات و دادستانهای معلوم الحال در جواب مردم برای انجام چنین وحشیگری هایی، مطرح می کنند که این احکام برای کسانی است که اموال عمومی مردم را به سرقت می برند. حال واقعا جای سوال است که چند هزار میلیارد و کلا دزدی هایی در سطح وسیع که در ایران رخ میدهد، آیا جز اموال عمومی مردم نیست؟ روز 7 بهمن مردم ایران شاهد به وقوع پیوستن خبر قطع چهار انگشت محکومی در ساری بودند . چندی پیش هم ، خبر قطع دست یک سارق 29 ساله در شیراز در ملا عام اجرا شده بود.  جالب است که این وحشیگری ها به شکل وقیحانه و در ملا عام، برای ترساندن مردم، صورت می گیرد. تا مردم از دیدن این اعمال بترسند و اعتراضی نکنند.
                       
            زندانی ای که در شیراز به قطع دست محکوم شد
 
در کشوری که هیچ برنامه ریزی سازنده ای برای جوانان وجود ندارد، و هیچ فضایی برای آموزش و پرورش درست انسانها، به ویژه جوانان وجود ندارد. متاسفانه این افراد تنها آموزشی که بدست می آورند روی آوردن به کارهای خلاف است، اکثرا این افراد کسانی هستند که سال 57  به بعد به دنیا آمده اند. خانواده ی آنان چه امیدهایی داشتند، با خوشحالی و آرزوی  اینکه ایرانی آزاد و آباد خواهند داشت و از این پس فرزندانشان در کشوری عاری از فقر و بدبختی زندگی خواهند کرد، بچه دار شدند. غافل از اینکه به جز فقر و بدبختی چیزی نصیب مردم این کشور نشد.
انگار درد و رنج این مردم تمامی ندارد. مسئولین با سیاست های غلط هر لحظه سبد غذایی مردم را تهی تر و زندگی را برای آنان سخت تر می کنند. به جای آنکه قیمت ها را ثابت نگه دارند و جلوی اختلاس و بی ثباتی قیمت و عرضه و تقاضا را بگیرند. با تزریق بی رویه پولهایی که باعث بدبخت تر شدن و تورم بیشتر در بازار می شود، می خواهند مسکنی برای درد مردم باشند. و در پناه آن، به اختلاس و دزدی خود ادامه دهند.
وضعیت مسکن در کشور بیداد می کند، با وضعیتی که پیش می رود متاسفانه هر لحظه به تعداد بی خانمان ها و کارتن خوابها اضافه می شود.
کشور عزیزمان ایران، این روزها دستخوش اتفاقات فاجعه باری است، به جای اینکه مشکلات را حل کنند، جواب اعتراضات مردم را،  تنها و تنها با شکنجه، اعدام، زندان و . . .می دهند.

                     ستار بهشتی که بعد از دستگیری در مدت کوتاهی زیر شکنجه کشته شد
 
در جایی که هیچ بهانه ای برای این گونه حذف افراد ندارند، دست به انجام شیوه های مافیایی زده و افراد را می کشند و برای اینکه جوابگو نباشند در منزل رها می کنند و یا تصادف ساختگی می سازند و . . .

             کرامت اله زارعیان که کشته شد و بعد در وان حمام منزلش برای مرگش صحنه سازی کردند
 
راستی این جانیان کیستند که به راحتی می توانند، دست به چنین جنایاتی بزنند. آیا اینان واقعا می توانند نام انسان بر خود بگذارند.
خبرهایی که از داخل زندان به گوش می رسد واقعا وحشتناک است. در هیچ کجای دنیا با اسیرانشان چنین رفتاری، نمی شود. در ایران حتی زندانیانی که در زندان حکم می گذارنند، از کمترین حقوق خود محروم هستند. مخصوصا بی قانونی و انجام اعمال غیر انسانی در زندان هایی که هیچ نظارتی در آنجا اعمال نمی شود، بیداد می کند. بر اساس اخبار دريافتي هم اکنون حد اقل 850 زن زنداني محبوس در زندان قرچك ورامين در شرايط و وضعيت غير انساني نگهداري ميشوند. وضعيت بهداشت و درمان اين زنان محبوس روز به روز در حال وخيم تر شدن است و هيچ كس نيز در اين رابطه اقدامي نميكند. آمار و تعداد اين زندان روز به روز رو به افزايش است و زنان محبوس در اين زندان از حداقل امكانات اوليه برخوردار نيستند.
هر لحظه خبر جنایتی، سوء استفاده از جوانان ، . . . از درون این  زندان ها به گوش می رسد و مسئولین به جای رسیدگی به آن جرایم، کلمه همیشگی کار (افراد خودسر) است را تحویل مردم می دهند.  و روی جنایات سرپوش می گذارند. طبق معمول هم، در رابطه با رسیدگی به جنایات، افراد رده پایین را در ظاهر برای بستن پرونده محاکمه می کنند و عوامل اصلی همچنان آزاد هستند و حتی در جایی با انتصاب به ریاست مراکز مهم به حیات ننگین خود ادامه می دهند. سعید مرتضوی یکی از کسانی است که با انواع و اقسام جنایاتی که مرتکب شده و جای پای او در مسئله کشته شدن زهرا کاظمی و جنایات کهریزک عیان است و حتی خانواده ی جانباختگان کهریزک از او شکایت کرده اند ولی باز با اینکه دیوان عدالت اداری و بسیاری از نمایندگان مجلس خواهان برکناری او از ریاست تامین اجتماعی شده اند، دوباره به این شغل منتصب شد. و تمامی مراجع اداری و قضایی را به مسخره گرفت و دیگر بار ثابت کرد که  در این کشور اراذل و اوباش هستند که حکومت می کنند، و حرف آخر را می زنند
هنوز جواب جنایاتی که اخیرا، یک نمونه آن در زندان کهریزک افشا شد، را نداده اند.

                امیر جوادی فر ، محمد کامرانی ، محسن روح الامینی که در کهریزک کشته شدند

هنوز جواب خانواده ی زندانیانی که پس از اسارت عزیزشان، مفقود شده است، را نداده اند.

  سعید زینالی که 14 سال است مفقود است
تاریخ دستگیری 23 تیر 1378

   جمیل بامرز 35 ساله،  شاهد بهرامی 36 سال، آسو میرزایی 28 ساله
تاریخ دستگیری 8 خرداد 1387

به راستی که اینان از مردم شرم نمی کنند. تا کی باید این جنایات در این کشور به وقوع بپیوندد و هیچ رسیدگی به آن ها نشود. حاکمان نباید عکس العمل مردم ضربه خورده را دست کم بگیرند. انگار مسئولین غافلند از آتش زیر خاکستری که در صورت شعله کشیدن، توان خاموش کردنش را نخواهند داشت و نتیجه اش سوزاندن تمام پلیدی و زشتی و جنایت است. به امید  آن روز

ما مادران پارک لاله با تاکید بر سه خواسته همیشگی خود؛ لغو مجارات اعدام، محاکمه آمران و عاملان جنایت های صورت گرفته در جمهوری اسلامی و آزادی تمامی زندانیان سیاسی؛ از تمامی مردم عزیز کشورمان می خواهیم تا دست به دست هم داده و جلوی اعمال  ضد مردمی و غیر انسانی که در این کشور به وقوع می پیوندند و هر لحظه بیشتر گلویمان را می فشارد، بایستیم.

مادران پارک لاله
10/11/1391

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.