۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۵, دوشنبه

تو را تقدیم مادرم ایران کردم

تو را تقدیم مادرم ایران کردم

شمعی که تو روشن کردی، تا روز آزادی وطن هم چنان افروخته خواهد ماند!

در مراسم یادبود تولد مصطفی شرکت کردم. در گوشه ای نشسته و گیج و منگ در فکر فرو رفته و نظاره گر بودم. با خود می پنداشتم آیا این تولد به کام این مادر خوش نشسته؟ چطور می تواند به جای فرزندش، تصاویری در جلوی چشمانش رژه روند. چه کسی این را می پذیرد؟ ولی مادر می گفت: " مصطفی یم را از دست دادم، ولی هزاران مصطفی دیگر پیدا کردم. مصطفی هایی که در لحظه لحظه در کنارش هستند. "

می خواهم خود را به جای مادر مصطفی بگذارم و از زبان این مادر عاشق بگویم:


عزیزکم امروز روز تولد توست. شمع ها را روشن کردم و به یادت دسته گلی و کیکی سفارش دادم که نام تو روی آن حک شده باشد. من و خواهرت لباس نو پوشیدیم تا تو را شاد کنیم.

پسرکم، دلبندم بیاد روزی می افتم که تو به این دنیا آمدی و سعادت و خوشی را برایم به ارمغان آوردی.

چه روزهای شادی بود آن روزها. تو بزرگ و من از وجودت سیراب می شدم.

تو می خندیدی و در من هزاران غنچه شکفته می شد.

تو هر روز قد می کشیدی و من از خوشی در دل خود شادی می کردم.

تو بالاخره بزرگ شدی و همه وجودت مهربانی و عشق بود؛ عشق وطن، عشق مردم، عشق کمک به زحمتکشان و من لذت می بردم که در وجودم چه نازنینی را پروراندم.

بله عزیزکم، من از شادی تو شاد بودم، گاه از غم و رنج مردم غمگین بودی و به فکر راهی که بتوانی دل دردمندان را شاد کنی.

عزیزم، هنوز نمی توانم باورکنم که تو دیگر نیستی و امروز با خود می اندیشم که چگونه به زیر خروارها خاک رفتی و خاک بر رخ تو بوسه زد و من بر رخ خاک، امروز که در آغوش خاک وطن خوابیدی، امروز که خاک گور ترا در بر گرفته، من بوسه هایم را بر قاب عکسی از تو می نشانم. هر دو سرد است، چه خاک گور و چه قاب عکس و دلم آتش می گیرد از این برهوت.

آری عزیزکم برای تولدت امروز 29 شمع افروختم، بر کیکی که تو نبودی که با دستانت شمع ها را روشن کنی، تو نبودی تا از دوستان و همراهانی که به یاد تو امروز جمع شدند، خوش آمد بگوییی.

عزیزکم، جشن تولدت برگزار شد. اکنون سه بهار است که می آید و تولدت می رسد و همه هستند، ولی تو نازنینم نیستی. می دانم که دیگر هیچ وقت نمی آیی، ولی یادت همیشه و همیشه در دل من و تمام مهربانان زنده هست. شمعی که تو روشن کردی، تا روز آزادی وطن هم چنان افروخته خواهد ماند.

عزیزکم، پسرکم، تو را تقدیم مادرم ایران کردم، تولدت مبارک!

تقدیم به همه مادران ایران

به امید روزی که هیچ مادری تولد فرزندش را با قاب عکس اش جشن نگیرد


یکی از مادران پارک لاله
23 اردیبهشت 1391


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر