۱۳۹۲ فروردین ۱, پنجشنبه

ژیلا کرم زاده مکوندی و حکیمه شکری از مرخصی نوروزی محروم شدند

ژیلا کرم زاده مکوندی و حکیمه شکری از مرخصی نوروزی محروم شدند





ژیلا کرم زاده مکوندی در روز ششم دی ماه 1390 به منظور اجرای حکم دو سال حبس تعزیری بازداشت شده است. او در طی این مدت از مرخصی استفاده نکرده و از ملاقات با خواهرش محروم بوده است. خواهر ژیلا از بیماری فلج عضلانی رنج می برد و امکان حضور در زندان اوین را ندارد. مادر ژیلا فوت کرده و او با خواهرانش زندگی می کرده است و به آنها وابستگی زیادی دارد. آنها مدتها است که به امید مرخصی روزها را سپری می کنند.  
نزدیک به سه ماه از زمانی که قرار بوده ژیلا به مرخصی بیاید، می گذرد. خواهرش چهار هفته است که هر سه شنبه برای انجام مقدمات این مرخصی به دادستانی تهران در پارک شهر مراجعه می کند ولی پاسخ درستی به او نداده اند. بالاخره طبق اظهارات آقای خدابخشی نماینده دادستان قرار می شود در ازای گذاشتن سندی به عنوان وثیقه، او برای نوروز به مرخصی بیاید. خانواده مکوندی سندی برای ارایه به دادستانی نداشتند ولی از طریق یکی از دوستان این سند مهیا می شود و پس از مراجعه، آقای خدابخشی می گوید من فردا می خواهم به مرخصی بروم و این مرخصی بماند برای پس از عید نوروز.
حکیمه شکری نیز از یکم آبان 1391 به منظور اجرای حکم سه سال حبس تعزیری بازداشت شده است. مادر او در شهرستان زندگی می کند و امکان رفت و آمد برای ملاقات دخترش را ندارد و در طی این مدت فقط یک بار توانسته است به ملاقات وی برود.  
در زندان به حکیمه می گویند اگر سندی آماده کند، می تواند برای عید به مرخصی برود. ابتدا او و خانواده باور نمی کنند ولی پس از موافقت کتبی مسوولان زندان، خانواده سندی را برای وثیقه آماده می کنند. آنها نیز مانند خانواده مکوندی پس از مراجعه به دادستانی با همان پاسخ از طرف آقای خدابخشی روبرو می شوند یعنی نماینده دادستان آنها را نیز به بعد از عید حواله می دهد. 
یکی از دوستان ژیلا و حکیمه پیامی فرستاده است: "آقای خدابخشی بداند که با این همه تلاش او دعای خیرخانواده زندانیان بدرقه راه  اش است. شاید بتواند دراین شب های تعطیلات که برای او زودتر از بقیه مردم شروع شده، آسوده بخوابد.
کاش مسئولین حکومتی اندکی و تنها اندکی به وظایف قانونی خود عمل می کردند. آنچه مدتهاست از رفتار آنان برداشت می شود، سلب مسئولیت های قانونی و اخلاقی از خود و تنگ کردن عرصه بر مردمی است که کارشان به ایشان واگذار شده، مردم به جای خدمت از اینان چیزی جز اذیت و آزار و کارشکنی نمی بینند. ما از مسئولین و در این مورد خاص از نماینده دادستان آقای خدابخشی می خواهیم که قدری هم از وقت خود را برای انجام وظیفه و رسیدگی به مسئولیت های شان بگذارند تا لااقل مراجعین بتوانند به قدر پر کاهی از حقوق حقه خود بهره مند شوند.

30 اسفند 1391

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر