۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

مادران عزادار آرژانتین و ایران؛ فریاد زدن درد مشترک در ورای مرزها

راهپیمایی هزاران هوادار «مادران میدان مایو» در آرژانتین

راهپیمایی هزاران هوادار «مادران میدان مایو» در آرژانتین

۱۳۸۹/۰۴/۰۸
ميدان مايو در بوئنوس آيرس، پايتخت كشور آرژانتين، بيش از سه دهه است، زنانى را روى سنگفرش‌هايش مى‌ بيند با روسرى ‌هاى كوچك سفيد بر سر و عكس‌هايى از مردان و زنان جوان در دست.

به آنها «مادران ميدان مايو» مى ‌گويند. زنانى كه از سال ۱۹۷۷ و در اعتراض به ناپديد شدن فرزندان جوان‌شان، در آرژانتین به پاخاسته‌اند. فرزندان آنها در طول سال‌هاى ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ در دوره‌ ديكتاتورى نظامى، كه به «جنگ كثيف» معروف است، ناپديد يا كشته شده‌اند.

كودتاى نظامى سال ۱۹۷۶، به رهبرى خورخه رافائل ويدلا، درگيرى‌هاى داخلى در آرژانتين را تشديد كرد. برخى گزارش‌ها حاکی است که بين ۱۰ تا ۳۰ هزار نفر در جریان این درگیری ها ناپديد شدند.



پائولو بوتا، پژوهشگر در زمينه روابط ايران و آمريكاى لاتين و استاد روابط بين‌الملل در آرژانتين، در مورد حركت مادران ميدان مايو در بوئنس آيرس به راديو فردا مى‌گويد:

«مادران ميدان مايو، در شرايطى اين جنبش مدنى و مردمى را به راه انداختند كه هيچ قدرتى نداشتند. دادگاه‌ها و قاضيان در آن سال‌ها، هيچ جواب درستى به آنها نمى‌دادند كه بتوانند اوضاع پرونده فرزندانشان را در زندان‌ها يا اردوگاه‌ها دنبال كنند.»

مادران ميدان مايو با ادامه اعتراض‌هاى خود موفق شدند، توجه جامعه‌ جهانى را به نقض حقوق انسانى در آرژانتين آن سال ها جلب كنند.

ابل پترينى، دبير كميسيون انجمن مادران ميدان مايو در آرژانتين، در گفت ‌و گو با راديو فردا توضيح مى‌دهد كه چطور به عنوان گروهى از مادران، كارشان را آغاز كردند.

او مى‌گويد، كارشان نتيجه تلاش سه مادر بوده كه خودشان هم بعد از مدتى ناپديد شدند. به گفته خانم پترينى، اين مادران كارى مفيدتر و بيشتر از زارى و التماس انجام دادند:

«ما روز ٣٠ ام آوريل ١٩٧٧ براى اولين بار به ميدان مايو، رفتيم. بعد از آن روز ديگر، هميشه به آنجا رفتيم، چون فهميديم اين تنها راهى است كه مى‌توانيم به مردم اطلاع دهيم در كشورمان چه مى گذرد. مردم ناپديد مى ‌شدند، طورى كه هيچ ‌كس نمى‌دانست چه بر سر آنها آمده و كجا رفته اند. بسيارى از آنها در آن سال‌ها كشته مى‌شدند و كارى از دست كسى برنمى‌آمد.»

خانم پترينى مى ‌گويد که در اين پروسه متوجه شده ‌اند، كمپ‌هاى كار اجبارى طاقت ‌فرسايى وجود دارد.

آنها با حضور و پافشارى ۱۴ مادر بعد از ناپديد شدن مادران اول، شروع كردند. آنها در پروسه پى‌گيرى وضعيت فرزندان خود در دادسراها و دادگاه‌ها با هم آشنا شده بودند: « وقتى سه مادر اصلى و پايه ‌گذار اين حركت اعتراضى، ناپديد شدند براى ما هم كار سخت شد، چون بعضى‌ها از ما، خيلى ترسيده بودند. ولى از طرفى با ناپديد شدن فرزندانمان، به عنوان مادر، انگيزه ادامه كارمان را هم پيدا كرده بوديم.»

اين مادران معترض با همين انگيزه و هدف، در ميدان مايو، ميدان مركزى شهر بوينس آيرس، هر هفته گرد هم آمدند؛ مقابل كاخ رياست‌جمهورى و درست وسط منطقه‌ سياسى و اقتصادى پايتخت آرژانتين، در مقابل چشم صدها عابر شعار دادند و اشك ريختند: «با اين هدف، ما بدون از دست دادن حتى يك روز ٣٣ سال است كه به ميدان مايو مى‌رويم.»

آنها مى ‌گويند، مادرانگى ‌شان را گسترش داده‌اند و خودشان را مادر دست‌ كم ۳۰ هزار نفرى مى‌دانند كه ناپديد شدند: «چون هر چند اين ۳۰ هزار نفر در جاهاى مختلف بودند، ولى يك هدف داشتند. پس ما از طرف مادرانى كه نمى‌توانستند بيرون بيايند يا نمى‌توانستند از بچه‌هايشان كه ناپديد شده بودند، دفاع كنند، بيرون آمديم و مادر همه شديم.»

اين مادران مى گويند «همه براى همه». همه، بچه هاى ما هستند و تمام مردم دنيا برادران ما .و براى آنها هم مبارزه مى‌كنيم.»

يكى از بچه‌هاى خانم پترينى هم در آن سال‌ها در آرژانتين ناپديد شده. او را در حضور خودش بردند: «داستان من را مى ‌توانيد درباره بقيه مادران تكرار كنيد. حتى بچه‌هايشان را وقتى از دانشگاه ‌ها جمع مى‌ كردند و مى‌ بردند، نديدند. مادرانى هستند كه يك يا دو يا حتى پنج فرزندشان ناپديد شده. همه اينها بچه‌هاى ما هستند و همه ما، دردى مشترك داريم.»

تشکلی مشابه در ایران

تشكلى به نام «مادران عزادار ايران» در سال گذشته بعد از انتخابات رياست‌جمهورى شكل گرفت. آنها مادران كسانى بودند كه در دهه ۶۰ اعدام يا ناپديد شده بودند.

اين مادران بعد از سال‌ها سكوت، به مادرانى پيوستند كه فرزندانشان در درگيرى‌هاى بعد از انتخابات رياست‌جمهورى سال گذشته، كشته يا زندانى شدند. آنها با پیدا كردن يكديگر، هر شنبه در پارك لاله كنار هم جمع مى‌شدند و با لباس‌هاى سياه، شرايط‌شان را براى ديگران به نمايش مى‌گذاشتند، تا اينكه تجمعات‌شان با درگيرى و خشونت نيوهاى امنيتى و انتظامى سركوب شد.

خانم پترينى درباره مادران عزادار ايرانى مى‌گويد: «مادران ايرانى، بايد به بچه هايشان افتخار كنند. رنج و دردى درون‌شان هست كه فقط آنهايى مى فهمند كه تجربه اش كرده باشند و اين مادران مى توانند توضيح‌اش دهند. آنها بايد براى آينده مبارزه كنند، براى زندگى و آينده كشور همه ما بايد مبارزه و دفاع كنيم. رو به آينده باشند، عقب ننشينند، رها نكنند، فراموش نكنند، نااميد نشوند.»

بعد از بازداشت تعدادى از اعضاى مادران عزادار در ايران، آنها به دلیل سرکوب ها و برخوردها ديگر نمى‌توانند در پارك يا خيابان‌ كنار هم جمع شوند. اما برخوردهاى قهرى و امنيتى، آنها را به تجمع‌هايى درون خانه‌هاى يكديگر كشانده و دامنه فعاليت‌شان به كشورهاى ديگر هم كشيده شده است.

حالا ديگر مادران ميدان مايو در بوينوس‌ آيرس آرژانتين، مادران عزادار ايران را تشويق مى‌كنند و به آنها پيام مى‌دهند كه از حمايت بقيه مادران در سراسر جهان برخوردارند.

روبن پارادز رودريگز، استاد دانشگاه ناسيونال روزاريو آرژانتين در رشته روابط بين‌الملل و متخصص مسائل خاورميانه است.

«در دهه ۷۰ ميلادى در آرژانتين و در حال حاضر در ايران، مادران وارد هيچ حركت سياسى نشده‌اند. آنها در حركتى مدنى، فقط دنبال جواب هستند. چه كسى بايد جواب مادرانى را بدهد كه فرزندانشان ناپديد يا كشته يا زندانى شده‌اند؟»

پائولو بوتا، استاد روابط بين‌الملل در آرژانتين
او در گفت ‌و گو با راديو فردا با اشاره به حركت مادران عزادار در ايران كه فشارهاى حكومت و مسائل امنيتى آنها را به سمت خانه‌هاى يكديگر كشانده، مى‌گويد:«من معتقدم در برابر دولت‌هايى با اين مشخصات كه آزادى‌ها و حقوق انسان را زير پا مى‌گذارند و دمكراتيك نيستند، صداهايى در جامعه به وجود مى‌آيد كه خواهان باز شدن جامعه هستند.»

مادران عزادار حالا به ديدار يكديگر مى‌روند. در خانه كشته‌شدگان بعد از ناآرامى‌هاى اخير ايران با هم عكس مى‌گيرند و عكس و شعر ونوشته‌هايشان را در وبلاگ‌شان منتشر مى‌كنند. تعدادى از آنها به زندان رفته‌اند، بازجويى شده‌اند و تهديد ولى حالا فعاليت‌هاى خود را زير سقف خانه‌هاى بقيه مادرانى انجام مى‌دهند كه با هم درد مشتركى دارند.

آقاى رودريگز با مقايسه حركت مادران عزادار و مادران در آرژانتين، تاكيد مى‌كند: «اين يك پروژه طولانى‌مدت است. زمان لازم است تا گروه‌هايى به‌وجود آيند كه در زندگى روزانه، وراى ضعف آزادى بيان موجود، قوى و قوى‌تر شوند. مادران ميدان مايو در راهى پيش مى‌رفتند، كه ما نه تنها در ايران كه در ميان "زنان سفيد پوش" در كوبا شاهد بوديم.»

زنان سفيدپوش كوبا، مادران و همسران زندانى‌هاى سياسى در اين كشور هستند كه در اعتراض به وضعيت اعضاى دربندخانواده‌شان و در اعتراض به حكومت كاسترو، تظاهرات هفتگى برگزار مى‌كنند و بارها از طرف حكومت سركوب شده‌اند.

آقاى روبن پاردز رودريگز مى‌گويد: «همه اين زنان هدف مشخصى دارند؛ هدف آنها پايان موقعيت دشوارى است كه خانواده‌هاى آنها با آن روبه‌رو هستند يا قربانى رژيم‌هاى سياسى كشورشان هستند.»

مشابهت های یک حرکت اجتماعی

پائولو بوتا، پژوهشگر در زمينه روابط ايران و آمريكاى لاتين در آرژانتين، هم در مورد حركت مادران ميدان مايو در بوئنس آيرس و حركت خودجوش مشابه در ايران، براى راديو فردا توضيح مى‌دهد: «مهم ‌ترين شباهت در اين است كه هيچ ‌كدام از اين مادران در دو سوى جهان به دولت و حاكمان خود هيچ اعتمادى ندارند؛ و اين خيلى مهم است؛ اگر شهروندان يك كشور به دولت‌شان اعتماد نداشته باشند، چه تعريفى از فعاليت دولتمردان آن كشور مى‌توان داد؟»

دومين اشتراك را اين پژوهشگر روابط بين‌الملل در اين مى‌داند كه حتما چيزى براى پنهان كردن در اين حكومت‌ها وجود دارد: «مسوولان كشور در آن زمان در آرژانتين بايد پاسخگوى اين مادران مى‌بودند. مادران ايرانی بايد بتوانند حداقل جواب سوالات‌شان را درباره شرايط و پرونده فرزندانشان، از مسوولان قضايى بگيرند. اگر كسى پاسخگو نيست، اين احتمال وجود دارد كه نبايد چيزهايى گفته شود و پنهان‌كارى در ميان است.»

پائولو بوتا كه دو سالى است به شكل تخصصى روى روابط ايران و آمريكاى لاتين كار مى‌كند، سومين بخش اشتراك اين دو حركت مدنى در ايران و آرژانتين را در اين مى‌داند:

«در دهه ۷۰ ميلادى در آرژانتين و در حال حاضر در ايران، مادران وارد هيچ حركت سياسى نشده‌اند. آنها در حركتى مدنى، فقط دنبال جواب هستند. چه كسى بايد جواب مادرانى را بدهد كه فرزندانشان ناپديد يا كشته يا زندانى شده‌اند؟»

مادران ميدان مايو در آرژانتين، زنان سفيدپوش در كوبا و مادران عزادار در ايران، اين روزها درد مشتركى را فرياد مى‌زنند. بعضى در ميدان‌ها و خيابان‌ها و بعضى زير سقف خانه‌هاى كوچك يكديگر.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر