۱۳۸۹ اسفند ۱۷, سه‌شنبه

فراخوان مادران آتش به جان حکومت زد


تو را چه سود
فخر به فلک بر فروختن
هنگامی که
هر غبار راه لعنت شده نفرینت می کند
باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد
که مادران سیاهپوش
داغداران زیباترین فرزندان آفتاب و باد
هنوز از سجاده ها سر بر نگرفته اند
(شاملو)

فراخوان به تجمع روز 17 اسفند (8مارس) از سوی حامیان مادران پارک لاله در ایران در حالی منتشر شد و عرصه تمامی رسانه ها را در نوردید، که سبزها پس از دستگیری رهبران شان سه شنبه های هر هفته را سه شنبه های اعتراض نامیده و اعلام کرده بودند، تا به طرز نه چندان غیر قابل انتظاری، روز جهانی زن و مطالبات زنان ایران را آرام و بی صدا از گردونه توجهات دور سازند. حکومت از این اتفاق بسی خوشحال و راضی بود چرا که عدم حضور زنان و عدم پاسخگویی به خواست های زنان که نیمی از جامعه را تشکیل داده و تاثیرگذاری بسیاری بر حرکت های اجتماعی دارند نه تنها از سوی حکومت، بل که از سوی معترضین به آن نیز مشاهده می شد. زنان و مادران که طی تمام این سال ها از پیگیرترین معترضین و برابری خواهان بودند به هر نحوی که حذف شوند، چه از سوی حکومت و چه از سوی مدعیان اپوزیسیون، چرخه مردسالارانه را در جامعه تقویت کرده و از این راه یکی از بزرگترین نقطه های اتکای جنبش مردمی را از گفتمان حذف کرده و باقی را راحت تر می تواند سرکوب کند.
از ابتدا اما مشخص بود، زنان و مادرانی که برای برابری و خواسته های مدنی همیشه به شکل مستقل و فارغ از چارچوب های سیاسی پررنگ در جامعه ایستاده و مبارزه کرده اند خود را وابسته به دیگران نخواهند دید و بی شک ادامه این مبارزه بلند مدت را نیز وابسته به تایید یا اجازه دیگران نمی دانند. در چنین شرایطی بود که فراخوان به تجمع در تهران از سوی حامیان مادران پارک لاله، بار دیگر چهره مستقل این مبارزه را به نمایش گذاشته و آتش به جان حکومت زد تا امروز هفده اسنفدماه 1389 تمام مزدوران و نیروهای بی جیره و مواجبش را به سوی مکان اعلام شده گسیل کند تا تعداد اندکی زنان میان سال و کهن سال را سرکوب کند و مانع از تجمع آنان گردد. این به راستی حقیقتی ست که حکومت ایران از دامنه تاثیرات و مبارزات مادران سی و دو سال اخیر وحشتی سترگ دارد.
مادران، زنان و تمام خانواده هایی که فرزند، برادر، خواهر، همسر، شوهر خود را در مبارزات علیه دیکتاتوری حکومت از دست داده اند و در واقع به دست حکومت کشته شده اند، یکی از مهم ترین قشرهایی هستند که حکومت ایران هیچ گونه پاسخ به سزایی برای شان نداشته و نخواهد داشت مگر در دادگاه های مردمی و علنی ، از سوی دیگر اینان نیز نه دست از مبارزه خواهند کشید و نه پای به میدان محاصره از سوی حکومت خواهند نهاد.
مبارزات مادران پارک لاله نه تنها نشان از خشم و انتقام شخصی و مستقیم ندارد بل که امروز به شیوه ای مدنی و با خواسته هایی فراگیر در میان معترضین شهره عام و خاص است.
- لغو کلیه احکام اعدام، شکنجه و سنگسار و حذف کلی این احکام از قوانین کشور
- آزادی بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی اعم از زن و مرد
- محاکمه آمران و عاملان کشتار مردم و معترضین سی ودوسال اخیر در دادگاه های مردمی
حامیان مادران پارک لاله در ایران در فراخوان تجمع شان به مناسبت روز جهانی زن می نویسند:
"زنان مبارزی که برای دزدیده شدن انقلاب دوش به دوش مردان در میدان مبارزه و زندان و چوبه های دار یک لحظه آرمانهای انسانی خود را فراموش نکرده اند و همچنان مقاوم برای رسیدن خواستهای خود ایستاده اند. در این میان باید از زنانی نام برد که در بدترین شرایطی سیاسی کشور و در خفقان آشکار حکومتی بصورت هماهنگ مادران خاوران، کمپین یک ملیون امضاء و جامعه فمنیستی زنان و مادران صلح رابه وجود آورده اند. بعد از انتخابات و با کشتارهای وسیع خیابانی و دستگیرهای مفرط و اعترافهای رسانه ای دروغین، مادرانی در پارک لاله بصورت خودجوش با داشتن یک هدف مشخص در کنار هم جمع شده و خواسته هایشان را به آرامی و با در دست داشتن عکس عزیزانشان و با روشن کردن شمع و بازگو کردن شعارهای مسالمت آمیز و خواندن سرود ای ایران و یار دبستانی بار دیگربه گوش جهانیان رساندند. در پاسخ این فریاد عدالتخواهی ، جز توهین، دستگیری، زندان، بی حرمتی، کشتار در خیابان هیچ کرامتی از سوی مسئولان کشور که بطور مداوم از حرمت و شان و مقام زن می گوید ندیدند.
در طول یکسال و نیم اخیر با کشته شدن نداها، ترانه، و اعدام زهرا بهرامی جواب عدالتخواهی و آزادیخواهی و احقاق حقوق داده شد.در همین زمان با دستگیری بیش از هزاران تن از زنان کشور، زیر بازجویی های سخت و طاقت فرسا و توهین آمیز در روزهای بزرگداشت زنان از آنها قدردانی شد."
آری قدردانی از مبارزات زنان برای برابری و آزادی و خواسته های مادرانه و فراگیرشان در ایران، حذف روز جهانی زن از تقویم مبارزات توسط مدعیان سردمداری جنبش و سرکوب و دستگیری و آرایش نظامی در مقابل خواسته مدنی از سوی حکومت است.
از همین روست که مادران پارک لاله ضمن همراهی با جنبش های مردمی، بر استقلال خود از تمام احزاب و گروه ها در تمام بیانیه ها و مواضع پای می فشارد و از سوی دیگر ضمن اینکه اپوزیسیون دنبال برچسب زدن و رنگ کردن این جنبش مستقل در راستای اهداف سیاسی خود است، حکومت نیزضمن حمله به تجمعات و دستگیری و زندان، قصد دارد به همین روش با برچسب های کمونیست، مجاهد، سلطنت طلب و ... این همگرایی را سرکوب کرده و حتا اگر نچسبید به زشت ترین کلمات، چون فاحشه های سیاسی و زنان خیابانی بیالاید.
مردم ایران اما مقاومت های مادران داغدار ایران و خواسته هایشان را ارج نهاده و ضمن همراهی با فراخوان آن ها امروز هفده اسفند بار دیگر مهر تاییدی بر حقانیت این خواسته ها زدند. در گزارشاتی که از شرکت کنندگان در تجمعات این روز به عنوان شاهد عینی، به سایت مادران پارک لاله ایران رسیده است و در زیر نمونه ای از آن می آید حاکی از حقانیت این موضوع است.

"من درمسیرهای میدان ونک ساعت 5.15 دقیقه میدان ونک بودم وردم درپیاده رو راه میرفتم و ماموران ایستاده بودند.به طرف ولیعصر آمدیم سر توانیر پرنیرو بود ماموران زن هم گذاشته بودن. سر تخت طاوس هم نیرو زیاد بود.از سر فاطمی تا میدان ولیعصر خبری نبود و فقط خبرچین ها تک و توک ایستاده بودند و مردم هم خرید می کردند و در میدان ولیعصر نیروی نظامی و لباس شخصی زیاد بود و اجازه نمیدادند کسی توقف کند وبه زور مردم را سوار اتوبوس میکردند.به طرف کارگر رفتم باماشین تا سر16 آذر و بعلت ترافیک پیاده شدم و به طرف میدان انقلاب رفتم سر 12 فروردین درگیری کوچکی شد. نیرو درا نقلاب هم زیاد بود بطرف امیرآباد رفتم ساعت 7 بود مردم راه میرفتند ونیروها حتی اجازه نمیدادند درایستگاهها کسی سوارماشین شود شلوغ شد وگازاشک آور زدند مردم روزنامه آتش زدند وماموران عصبانی با باتوم به کرکره مغازه ها می کوبیدند و رعب و وحشت ایجاد می کردند واز مغازه دارها میخواستند که تعطیل کنند. جلوی پارک لاله قیامت بود فکرکنم یک ارتش را آنجاپ یاده کرده بودندمن هم دراتوبوس برای خانم هاصحبت کردم وتوضیح دادم که بخاطر بیانیه مادران عزادارا ینجا اینقدر نیرو پیاده کردند خانم مسنی که با عصا راه میرفت از یوسف آباد آمده بود می گفت وقتی که من بیرون میایم اینها می خواهند جلوی جوانها را بگیرند؟ و منهم کلی راجع به مادران صحبت کردم."
http://www.madaraneparklale.com/2011/03/blog-post_09.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر