۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

خانواده های مستقیمی و شکری در مصاحبه با روز


خانواده های مستقیمی و شکری در مصاحبه با روزآنلاین:

خانواده های حکیمه شکری و ندا مستقیمی در مصاحبه با "روز" اعلام کردند تنها گناه فرزندانشان ابراز همدردی با مادران جانباختگان حوادث اخیر است. آنها پرسیده اند که در کدام قانون و عرفی، همدردی با مادران داغدیده و فاتحه خواندن بر سر مزار شهدا جرم است؟

حکیمه شکری و ندا مستقیمی، دو تنازحامیان مادران عزادار هستند کهدر جریان مراسم تولد امیرارشد تاجمیر در بهشت زهرا بازداشت و متهم به جاسوسی، ارتباط با سایت های خارج از کشور و شعار نویسی روی پول شده اند.

مادر ندا مستقیمی از تعیین وثیقه 100 میلیون تومانی برای دخترش خبر می دهد و می گوید توان تامین چین وثیقه ای را ندارد. همزمان برادر حکیمه شکری نیز از تعیین وثیقه 400 میلیون تومانی برای خواهرش خبر می دهد.

برای مهدی رمضانی، پدر رامین رمضانی از جان باختگان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش سال گذشته نیز که همچنان در بازداشت به سر می برد قرار وثیقه 200 میلیون تومانی صادر شده است.

رامين رمضانی، سرباز وظيفه ای بود که روز ۲۵ خرداد و در حاليکه در مرخصی به سر می برد بر اثر اصابت گلوله ماموران جان باخت و شکايت خانواده او برای معرفی قاتل و يا قاتلان فرزندشان تاکنون بی نتيجه مانده است.

مهدی رمضانی، پدر رامین رمضانی به اتفاق حکیمه شکری و ندا مستقیمی روز 14 آذر ماه و در پی شرکت در مراسم تولد امیر ارشد تاجمیر در بهشت زهرا بازداشت شدند.

امیر ارشد تاجمیر، فرزند شهین مهین فر، گوینده و مجری رادیو و تلویزیون بود که روز عاشورای سال گذشته و در جریان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش 22 خرداد، جان باخت.

خانواده امیر مراسم تولدش را بر مزار او برگزار کردند اما ماموران امنیتی مادر سهراب اعرابی، مادر رامین رمضانی و مادر و خواهر مصطفی کریم بیگی را بازداشت و بعد از بازجویی چند ساعته در همان محل آزاد و پدر رامین رمضانی و دو تن از مادران عزادار را به بازپرسی شهر ری منتقل و برای آنها قرار بازداشت صادر کردند.

و اکنون با گذشت 22 روز از بازداشت، آنها در سلول انفرادی نگهداری می شوند.

ایرج شکری، برادر حکیمه شکری در مصاحبه با "روز" می گوید که خواهرش از زمان بازداشت تنها یک بار تماس کوتاه چند ثانیه ای گرفته و خانواده او به شدت نگران وضعیت این حامی مادران عزادار هستند.

آقای شکری توضیح میدهد: هیچ خبری از حکیمه نداریم. یک هفته قبل یکبار زنگ زد و ده ثانیه فقط گفت حالش خوب است. نگران مادرم بود که باید جراحی شود به او گفتم نگران نباشد و دیگر قطع شد؛ نه از اتهامش حرفی زد و نه از محل نگهداری اش.

به گفته آقای شکری، درتنها تماس خواهرش، شماره ای که روی تلفن آنها افتاده متعلق به محدوده زندان اوین است. او می گوید: شماره مربوط به منطقه اوین است و ما به زندان اوین مراجعه کردیم اما بعد از اینکه نام حکیمه را به کامپیوتر دادند و چک کردند گفتند چنین فردی در زندان اوین نیست. بعد گفتند روزهای پنج شنبه، روزهای ملاقات زندانیان سیاسی است و بروید پنج شنبه بیایید. پنج شنبه رفتیم گفتند ملاقات ندارد.حالا ما واقعا نمیدانیم حکیمه در زندان اوین است یا در جای دیگری نگهداری می شود.

برادر حکیمه شکری می افزاید: تمام این مدت به همه جا سر زدیم به هر جایی که فکر میکردیم می توانیم خبری از حکیمه بگیریم اما هیچ پاسخی نگرفتیم. به دادسرای شهر ری که قرار بازداشت حکیمه را صادر کرده رفتیم گفتند به ما مربوط نیست. گفتیم شما قرار بازداشت صادر کرده اید. گفتند اینجا فرمانداری است و اشتباه آمده اید. در اصل جواب درستی نمی دهند.

به گفته آقای شکری، صدیقه شکری، خواهر دیگرش نیز هنگام بازداشت حکیمه حضور داشته و تحت بازجویی قرار گرفته است: با صدیقه رفته بودیم برای پی گیری دادسرای شهر ری، جواب درستی ندادند اما موقع بازگشت بازجوی صدیقه را دیدیم که به همان جا میرود؛ در اصل همان کسی که روز بازداشت حکیمه از او و صدیقه بازجویی کرده بود. برگشتیم و از او پرسیدیم اما گفت که هیچ خبری ندارد و دست او نیست.

ایرج شکری می گوید که از اتهام ویا اتهامات خواهرش هیچ اطلاعی ندارد. به او می گویم گفته می شود اتهاماتی چون جاسوسی و ارتباط با سایت های مختلف را به خواهر شما منتسب کرده اند.

او جواب می دهد: خواهر مرا بیخود و بی جهت بازداشت کرده اند. رفتن سر مزار شهدا و فاتحه خواندن در بهشت زهرا که جرم نیست. نه از نظر قانونی جرم است نه از نظر عرفی اما متاسفانه گویا در مملکت ما رفتن به بهشت زهرا، اقدام علیه امنیت ملی است. اگر انتشار عکس های شهدا و مزار شهدا جرم است و جاسوسی است واقعا باید فاتحه همه چیز را خواند. تازه خواهر من اصلا کامپیوتر هم نداشت که بخواهد عکسی منتشر کند یا با سایتی ارتباط داشته باشد و خبری بدهد؛ او تنها برای همدردی با خانواده های شهدا و خواندن فاتحه به بهشت زهرا رفته بود و خود آقایان هم بهتر میدانند که خواهر من هیچ جرمی مرتکب نشده است.

حکیمه شکری، 38 سال دارد و مهندس شیمی است؛ او به گفته خانواده اش در قسمت مدیریت تولید یک کارگاه تولید رنگ مشغول به کار بود.

برادرش می گوید: ما اصلا نه میدانیم کجا زندانی است و نه میدانیم در چه وضعیتی است؛ زنگ کوتاهی زد وصدایش به شدت گرفته بود و نگرانی ما بیشتر شد. هیچ کس هم که پاسخگو نیست و واقعا نمیدانیم با این برخوردها چه هدفی را دنبال میکنند. متاسفانه دستمان هم بسته است و هیچ کاری نمی توانیم بکنیم جز اینکه اطلاع رسانی کنیم.

آقای شکری سپس خبر میدهد که ندا مستقیمی روز گذشته در تماس با خانواده اش اعلام کرده برای حکیمه شکری، قرار وثیقه 400 میلیون تومانی صادر شده است.

او می گوید: منتظریم و امیدواریم اجازه دهند حکیمه با ما تماس بگیرد. مادر من به شدت بیمار است و باید جراحی شود؛خدا را خوش نمی آید چنین رفتاری با ما می کنند آن هم تنها به این دلیل که خواهر من با مادران عزادار و مادران داغدیده ای که فرزندانشان را از دست داده اند همدردی کرده است.

انقلاب نکردیم بچه هایمان به جرم داشتن عاطفه بازداشت شوند

ندا مستقیمی، دیگر حامی مادران عزادار است که به اتفاق حکیمه شکری بازداشت شده است. او روز گذشته در تماس با خانواده اش گفته برای حکیمه شکری قرار وثیقه 400 میلیون تومانی، برای مهدی رمضانی قرار وثیقه 200 میلیون تومانی وبرای خود او قرار وثیقه 100 میلیون تومانی صادر شده است.

مهری شهرستانی، مادر ندا مستقیمی به "روز" می گوید: زنگ زد و گفت روز شنبه او را پیش قاضی برده و صد میلیون وثیقه بریده اند ما هم که توان تامین این وثیقه را نداریم چه باید بکنیم؟ بچه ام در سلول انفرادی است، حکیمه و پدر شهید رمضانی هم همین طور و 22 روز است که بی گناه در سلول انفرادی به سر می برند و حالا هم این وثیقه های سنگین را بریده اند؛ آخر از کجا بیاوریم؟ اصلا بچه های ما مگر چه کرده اند جز همدردی بامادران داغدیده؟ عاطفه جرم است که به خاطر آن بچه مرا زندانی کرده اند و تا به حال فقط چند بار تماس خیلی کوتاه داشته؟

مادر ندا مستقیمی معتقد است که حکومت باید از فرزند او و سایر کسانی که از خانواده های شهد ا دلجویی می کنند ممنون باشد و به آنها احترام بگذارد نه اینکه آنها را بازداشت کند، در سلول های انفرادی نگهدارد و اتهام های واهی به آنها منتسب کند.

خانم شهرستانی می گوید: من مکه و کربلا رفته ام؛ در خانه ای که مردم از همه جای دنیا می آیند هر دردی غریبه ها داشتند با ایما و اشاره سعی میکردیم همدردی کنیم یعنی جایی که زبان کسی را نمی فهمیدیدم با ایما و اشاره همدردی و دلجویی میکردیم حال چگونه در کشور خودمان با هموطن خودمان همدردی نکنیم؟ دلجویی نکنیم؟

او با اشاره به بیماری آسم دخترش می گوید: ندا مگر چه گناهی کرده که با بیماری آسم در سلول انفرادی به سر می برد و پدر و مادر و خانواده اش را این گونه شکنجه روحی میکنند؟ باور کنید وضعیت ما از زندان هم بدتر است. اصلا نمیدانیم چه باید بکنیم.

خانم شهرستانی در پاسخ به سئوال من مبنی بر اینکه گفته می شود اتهاماتی چون جاسوسی و ارتباط با سایت های مختلف و شعار نویسی بر پول از اتهامات مادران عزادار بازداشت شده است، می گوید: من تمام راهپیمایی های انقلاب را رفته ام و به خاطر اسلام در همه راهپیمایی های زمان انقلاب شرکت داشته ام اما آیا این اسلام است؟ به خدا این اسلام نیست که به خاطر همدردی کسی را بگیرند و هر اتهامی هم بزنند. در تمام قرآن سخن از عاطفه و مهربانی است و ما انقلاب کردیم که امروز فرزندانمان را به خاطر داشتن عاطفه و و همدردی با مادری داغدار به زندان ببرند؟ کجای دنیا این جرم است؟ کجای دنیا اسم این جاسوسی است؟ باور کنید این اسلام نیست اسمش هر چه که هست اسلام نیست.

مادر خانم مستقیمی می افزاید: ندای من یک زن خانه دار است او حتی کامپیوتر هم ندارد که بخواهد خبری بدهد و کاری بکند؛ دنبال جاسوس در دم و دستگاه خودشان بگردند، زنی که خانه دار است یا حتی کارمندست به کجا وصل است؟ به چی دسترسی دارد که بخواهد جاسوسی کند؟ این حرفها چیست که می زنند؟

او با اشاره به اینکه نوه 4 ساله اش از نظر روحی به شدت آسیب دیده می گوید: ندا یک بچه 4 ساله دارد که الان وضعیت روحی خیلی بدی دارد، حال من چه باید بکنم؟ توان تامین وثیقه را ندارم و نوه ام در این شرایط است و دخترم در سلول انفرادی. آخر من که یک زن خانه دار هستم و دستم هم جایی بند نیست اما خدا به من عقل و شعور داده و دارم ظلم را می بینم. اینکه کسی بگوید رای من کجاست یا اینکه کسی به دلجویی مادران عزادار برود جاسوسی است؟ من دارم فقر و بدبختی مردم را می بینم حالا با آنها همدردی کنم و غذایی مثلا به کسی بدهم آیا من هم جاسوس هستم؟ نه باور کنید خودشان بهتر از ما میدانند بچه های ما بی گناه هستند؛ نه جاسوسند نه با سایتی و کسی ارتباط دارند.

گروه مادران عزادار که به مادران پارک لاله تغییر نام داده اند، پیش از این در بیانیه ای ضمن محکوم کردن بازداشت اعضای این گروه، پرسیده اند: آیا رفتن بر مزار شهدا و جانباختگان جرم است ؟ آیاهمدردی و دلجویی از خانواده های داغدار امنیت ملی را برهم می زند؟ به کدامین گناه مجرم شناخته می شویم ؟ یک روز مادری رابه گناه جست و جو برای یافتن فرزندش به بند میکشید و روزی به گناه تسلی دادن دیگران.

در این بیانیه با اشاره به اینکه "در این یکسال واندی که از انتخابات می گذرد بارها مادران این مرز و بوم به دلایل واهی بازداشت و زندانی شده اند" آمده است: به خانمها شكري و مستقيمي اتهام كليشه اي جاسوسي! زده شده و اينكه با سايت هاي خارج كشوري در ارتباط بوده ايد و يا اينكه شما روي پول شعار نويسي ميكرده ايد! وسازماندهي و فعاليتهاي مادران و... را شما انجام ميدهيد.

به گفته مادران عزادار "دروغ هاي دستگاه هاي اطلاعاتي تماما، براي به زانو درآوردن مادران فداكار و فعال كه از خانواده هاي دردمند جانباختگان و بازداشتي ها حمايت ميكنند مي باشد. ظالمان حاكم ميخواهند از هر طريقي هر صداي دادخواهي و حق طلبي را با انواع برچسپهاي رذيلانه سركوب كنند."

(مصاحبه از فرشته قاضی)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر